محیط خوابگاه جوری بود که هیچ گاه جرأت نمیکردم جلوی هم اتاقیهایم نماز
بخوانم. بیشتر وقتهایی که سجادهام
را پهن میکردم و میایستادم تا نمازم را بخوانم، همین که الله اکبر را میگفتم
گلناز و مهرنوش و الهام و المیرا دورم حلقه میزدند و عمدتاً شروع به مسخره کردنم
میکردند. هر کدام سعی می کرد یه جوری یک تکهای بیاندازد. بگذریم از وقتهایی که یکی
مهر را میقاپید،دیگری در حال رکوع سوارم میشد و انگار نه انگار که نماز میخوانم
. همهی رشتهها پنبه میشد. فقط من بودم که بین هم اتاقیهایم نماز میخواندم. از
نظر آنها نماز خواندن و این ادا و اصولها مال پدربزرگها و مادربزرگها بود که سنی
از آنها گذشته است. از ترس اینکه مبادا از طرف دوستانم مورد بیمهری و یا تمسخر
قرار بگیرم کم کم در نمازهایم سستی میکردم. بیشتر سعی میکردم وقتی آنها نیستند نماز بخوانم
و موقعی که آنها بودند از خواندن نماز صرف نظر میکردم. اما عذاب وجدان گاهی اذیتم میکرد. وای از آن
روزی که در دانشگاه انگشت نمای دیگران میشدی. آنقدر گستاخ بودند که وقت اذان که
میشد جلوی راه پلههای سالن میایستادند و همین که چشمشان به من میافتاد میگفتند
:
اووووه اینا نگاه کن، حاج خانم بدو که حاج آقا معطل شما موندن، گفتن تا شما
نیاین نماز رو نمیبندیم.......
خلاصه بعد از یک ماه دیگر قید نماز خواندن را زده بودم تا دست از سرم بردارند.
خیالم راحت شده بود که دیگر برچسب دِمُده و سنتی به من نمیزنند.
*******
گاهی با دانستن صحیح بودن ارزشهای اعتقادی، ترس از اعلام تغییر و کنار گذاشتن
عادات نادرست و قطع ارتباط با کسانی که دوستی با آنها مایۀ رشد و تکامل انسان نمیگردد
برای بسیاری از افراد دشوار است. چرا که این افراد گمان میکنند با کنار گذاشتن
این رفتارها از طرف دیگران طرد میشوند و حتی گاهی با خطاب کردن آنها با القابی هم
چون عقب مانده، سنتی و خشک مقدس و... این چنین تحول و دگرگونی مثبتشان را به
خاطر رضایت دیگران به تعویق میاندازند. این
افراد گاهی حتی با علم به اینکه این رفتار غلط به زندگی فردی و حتی اجتماعی آنها
لطمه میزند، متأسفانه همچنان به این روند نامطلوب ادامه میدهند و زندگی خود را
به واسطۀ خوش آمدن در برداشتها و افکار دیگران به تباهی میکشند. چرا که خیال میکنند
این شیوۀ زندگی و به قولی به روز شدن و مدرن بودن میتواند سعادت و خوشبختی آنها
را تضمین میکند. لذا به آنچه که دیگران به غلط در بین یکدیگر رواج میدهند و
برچسب درستی و تأیید را روی آن میچسبانند عامل میشوند. غافل از اینکه قبل از آن
از خود سوال کنند: آیا راهی که میروم درست است؟ عقلم آن را تأیید میکند؟ مورد
رضایت خداوند است و امثالهم. دختر خانمی تصمیم میگیرد شرایط نادرست پوشش خود را
تغییر دهد. اما در این بین ممکن است در بین دوستان و همکلاسیهایش مسخره شود، در
محل کار خود با نگاههای توهین آمیزی مواجه شود. پسری تصمیم میگیرد رابطهای
نادرست را ترک کند، از آن طرف دوستانش او را تحقیر میکنند و دیگر در بین خود برای
او جایی باز نمیکنند و حالا او حتی دیگر برای تفریح کردن هم به ظاهر دوستی ندارد.
خانمی تصمیم میگیرد در برابر عصبانیتهای شوهرش و رفتارهای غلط او صبورتر و در
برخورد با او مهربانتر و اهل تغافل باشد، اما در این بین اطرافیانش او را سرزنش
میکنند تا او را از تصمیم خوبش منصرف کنند و....
برای موفق شدن و قرار گرفتن در وادی تحول و تغییرات مثبت زندگی باید شهامت
داشت. باید به خود جرأت داد و به همۀ وسوسههای ناپاک و آلوده پاسخ منفی داد.
خودآغازگری اولین شرط رسیدن به هر تحول مثبت است. به این معنا که من بعد از
شناسایی ضعفهای خود هر گونه تغییر و تحولی را باید از خود آغاز کنم و خود را مصمم
به تلاش مستمری بسازم تا بتوانم روند عادات غلط رفتاریم را اصلاح کنم. اگر میخواهیم
این قسمت از زندگی خود را تغییر دهیم به حرف منفی اطرافیان و طعنههای آن توجهی
نکنیم و بدانیم برای دست یابی به نتایج ماندگار و تحول دائمی باید هر روز، در عین
حال که این روند را تکرار میکنیم به غایت هدف مثبت خود بیاندیشیم و ترسهای واهی
حاصل از این تفکر را که دیگران در مورد من چگونه فکر میکنند کنار بگذاریم. در
نتیجه توانستهایم با رعایت هدفگذاری و در قدم بعدی تصمیمگیری و عزم اراده به
نقطۀ تغییر برسیم و این همان راز افراد موفق است.
دوستان همراه؛ برای تغییر و
رسیدن به نقطۀ تحول مثبت، ترس را کنار بگذارید. از کنار افکار منفی که مدام شما را
وسوسه میکند که نکند اگر این تصمیم خوب را اجرا کنم دیگران اینطور فکر کنند و
حرفهایی از این دست، بی توجه عبور کنید و بدانید انسان
موفق، کسی است که تغییر کردن و انتخاب راه درست را به فردا موکول نمیکند و قضاوتهای
دیگران ذرهای نمیتواند او را از رشد و تحول باز بدارد. چرا که برای داشتن
پایانی شیرین باید اجازه دهید خود معمار زندگی خویش باشید نه دیگران. پس اگر شهامت
تغییر را در درون خود احساس میکنید همین الان تصمیمهای خوبی را که مدتهاست برای
شروع آنها تردید داشتهاید عملی سازید.