روان سالم تر

مشخصات بلاگ
روان سالم تر

امروزه نیاز به تغییر لازمه ی داشتن یک زندگی موفق است. افرادی که همه روزه تصمیم به تغییر می گیرند تا امروزشان با دیروزی که رفته است و فردایی که نیامده متفاوت باشد افرادی هستند که تغییر و تحول را لازمه ی رشد و داشتن یک زندگی سالم و شاد می دانند.
این وبلاگ به شما کمک خواهد کرد تا تغییری هرچند کوچک در زندگی خودتان ایجاد کنید. خوشحال می شوم به عنوان یک راهنما سهمی در زندگی تان برای تغییر داشته باشم.
با آرزوی موفقیت برای شما

بایگانی
آخرین نظرات

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «رابطه ی زناشویی» ثبت شده است

چهارشنبه, ۲۸ آبان ۱۳۹۹، ۱۱:۱۳ ق.ظ

خوشبختی یعنی مثبت اندیشی

ارتباط به شیوه ی کارآمدی در رفتار یکی از اصول کلیدی و مهم در روان شناسی رفتار است. به این معنا که ما علاوه بر آنکه میتوانیم در ارتباطات خود اثرگذار باشیم، کارآمدی روزمره ی خود را نیز بالا خواهیم بُرد.

یکی از نکات مهمتری که در ارتباطات به آن اشاره می کنیم مثبت اندیشی است. اینکه فردی مهارت این را داشته باشید به جای تمرکز بر نقاط منفی افراد روی نقاط مثبت آنها توجه و یادآوری داشته باشد مهارتی است که نیاز به تمرین و خودسازی دارد. اینطور نیست که کسی که تمام توجهش روی کمبودهای طرف مقابلش است بتواند به ذهنش خوبی ها و ویژگی های مثبت فرد را یادآوری کند.

این مهم به خصوص در خانواده و در ارتباط با همسر جزء ویژگی های ممتاز شخص میتواند باشد. چرا که باعث گرمی و ارتباط بهتر با آنها می شود. توجه روی نقاط مثبت میتواند باعث گذشت، خیرخواهی و نیک اندیشی شود و به همان میزان درک و دریافت من از هستی نیز بیشتر خواهد شد.

ما بسیار در مشاوره ها می شنویم که همسرانی مراجعه میکنند و با وجود آنکه مشکلات ارتباطی شان بخاطر مسائل سطحی شکل گرفته است اما همین توجه روی نقاط منفی و عدم قدردانی بابت نقاط مثبت، همراهی و همدلی میتواند یک رابطه ی را به مرز جدایی پیش ببرد. اینکه ما نتوانیم از نکات مثبت همسر قدردانی و تشکر کنیم و ویژگی های مثبت او را مورد توجه قرار دهیم و در نقطه ی مقابل ضعف ها و بهانه هایی برای ایرادگیری و سردشدن رابطه را محور رفتاری خود قرار میدهیم به دوست داشتنی نبودن و قدرناشناسی در رابطه محکوم خواهیم شد.

هستند افرادی که حتی با وجود مشکلات اساسی همسر خود و یا در خانواده توجه و تمرکزشان باز هم بر روی نکات مثبت آنهاست و قدردانی یکی از ویژگی های بارز رفتار آنها محسوب می شود. اینکه بخودمان یادآوری کنیم اگر همراهی، همدلی، مثبت اندیشی، خیرخواهی و گذشت نفر مقابل ما نبود زندگی شکل نمی گرفت و یا از هم می پاشید باعث دلگرمی و قوت قلب یکدیگر در زندگی است.

مثبت اندیشی یک هنر است و نیاز به مهارت و تمرین دارد تا ذهن یاد بگیرد توجه روی نکات مثبت باعث جذب خوبی ها و زیبایی ها خواهد شد. ضمن آنکه افرادی که ذهن مثبت اندیشی دارند و توجه شان روی نکات مثبت رابطه و نفر مقابل شان می باشد تاب آوری روانی بالایی دارند و در مشکلات مقاومتر و قدرت حل مسأله ای بهتری دارند. اگر فردی در دامنه ی ارتباطی شما قرار دارد که به جای تمرکز روی نقاط منفی و ضعف های شما روی نکات مثبت و قوت های شما تمرکز دارد و حمایتگر شماست و محبت و مهرش را به شما ارزانی می دارد شما خوشبختید چرا که امروزه بیشتر آدمها تمرکزشان روی نکات منفی و عیبها و ضعف های شماست تا اینکه بتوانند خوبی های شما را آنقدر بزرگ کنند که نکات منفی و خطاهای رفتاری شما را فراموش کنند و بتوانند مهر و محبت و عاطفه را چاشنی رابطه کنند.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ آبان ۹۹ ، ۱۱:۱۳
mina nikseresht
شنبه, ۷ مهر ۱۳۹۷، ۱۲:۰۶ ب.ظ

آیا خیانت بن بست عاطفی و روانی است؟

در پست اینستاگرامم گفتم آسیب پذیری و اختلال زمانی رخ می دهد که من از خودم فردی ایده آل تصور کنم و به نمایش بگذارم. همه چیز را اوکی ببینم و به دیگران هم آن را اظهار کنم و بالواقع نقاط ضعف خودم را انکار و یا قبول نکنم. درست در همین قسمت است که من دچار اختلال خواهم شد.

نه جانم! من در عین حال که فردی با برنامه ریزی دقیق هستم، اهل نظم و با پشتکار هستم اما یک جاهایی هم هست که برنامه ریزی نداشتم، گاهاً تنبلی هم کرده ام، گاهی بوده خلاف آنچه می دانستم درست بوده عمل کرده ام و در فشارهای روحی و روانی رفتاری داشته ام که بعداً متوجه آثار روحی اش در خودم بوده ام. البته که اینها مربوط به سالها قبل است و من در 4 و 5سال اخیر خودم را درمان کرده ام و هنوز هم این درمان ادامه دارد.

بپذیریم پنهان و آشکارمان باید یکی باشد. من نباید پشت سر کسی از او بدگویی کنم و در مقابلش با احترام، خوبی و درستی رفتار کنم. این تناقض من را دچار اختلال روان خواهد کرد. این شامل ذهن هم می شود.

من این را به کسانی می گویم که با فردی در رابطه ای عاطفی قرار گرفته اند و گاهاً ابراز می کنند که او خیلی پنهان کار است و یا بسیار دروغ می گوید و گاهی هم خلاف آن چیزی که هست را به من می گوید و من این را متوجه می شوم ولی نمی دانم این رابطه را ادامه بدهم یا نه؟

روی صحبتم با شماست که اگر شما با فردی رابطه دارید که این فرد اهل پنهان کاری، دروغ و خلاف واقع نشان دادن به شماست باید گفت حتماً یا اختلال دارد و یا در معرض اختلال است و ادامه دادن این رابطه ولو به قصد ازدواج به هیچ عنوان عواقب خوبی از لحاظ روانی و عاطفی برای شما ندارد. صادق بودن در رابطه جزء ارکان اصلی است که نباید آن را به دیده ی اغماض نگاه کرد.

در مسأله ی خیانت (تعریف لغت از باب روانشناسی) گاهی من مسأله را اینطور تعریف می کنم که بیایید برگردیم از ابتدا شروع کنیم. یعنی اینطور فکر کنیم که اگر ما در جامعه ای بودیم که این کار از ابتدا قانون بود و مسأله ی تک همسری در جامعه مطرح نمی شد و هر مرد اجازه ی این را داشت که همسر دیگری اختیار کند و شما از کودکی شاهد این جریان می بودید و اصلاً فرهنگ جامعه این بود آیا اگر می فهمیدید همسرتان با زن دیگری رابطه دارد باز هم می شد واکنش نشان داد و کار او را محکوم به خیانت کرد؟ باید پذیرفت که جامعه ی ما مبتنی بر دین و شرع اداره می شود. خانمی می گفت وقتی به دادگاه مراجعه کردم تا درخواست طلاق بدهم، قاضی رو به من پرسید: علت درخواست طلاق چیست؟ گفتم همسرم با خانم دیگری ارتباط دارد؟ گفت: شرعی است؟ گفتم بله! گفت: این جزء حقوق مرد تعریف شده است و صرف این نمی توانیم به درخواست شما رسیدگی کنیم!

می گفت: دست از پا درازتر از دادگاه بیرون آمدم تا دنبال دلیلی مبنی بر کوتاهی او نسبت به خودم باشم.

این صورت مسأله ی اول است. اینکه گاهی برای آرام نگاه داشتن جنبه های احساسی مسأله و برخوردهای هیجانی و غیرمنطقی باید همه ی جوانب مسأله را در نظر بگیریم تا رفتار صحیح تری داشته باشیم.

حال آیا می شود در مسأله ی خیانت نگاه تک محوری داشت؟ یعنی باید مدت رابطه و طول آن، کم و کیف رابطه، شناخت شخصیت هر دو نفر ( زن و مرد) و تعادل فیزیکی و روانی آنها را در رابطه دانست و بعد نسخه پیچید؟ آیا می توان حتی با دانستن فهمیدن رابطه ی جنسی دو نفر ( ولو در حد شرع) باز هم دو نفر را محاکمه کرد و دستور طلاق صادر کرد؟ (اینکه فرد از لحاظ روانی و عاطفی آسیب پذیر بوده و هست و نمی تواند به هیچ عنوانی با صورت مسأله کنار بیاید و توان و تحمل دیدن همسرش را با نفری دیگر ندارد و آنقدر تکانش های روانی دارد و کارهای خطرناکی بروز می دهد که در این شرایط شکی به جدایی نیست آن هم باز نیاز به بررسی دارد و نمی شود اینجا به کلی گویی بسنده کرد.) ولی بدون روانکاوی مسأله بنده اعتقادم این است که شاید بتوان برای برخی مسائل یک بحث کلی تدارک دید اما مبحث خیانت، حتماً نیاز به بررسی موردی دارد و یک نسخه شامل حال همه ی افراد نمی شود. چون ما ساختار روانی متفاوت، رفتارهای عاطفی و تحمل و آسیب پذیر بودن یا نبودن هایمان جای بحث و بررسی دارد.

زمانی که خانمی در معرض خیانت همسر قرار می گیرد، حتماً بخش های احساسی و عاطفی مغز فعال می شود. در این حالت هر رفتار و یا گفتاری که از او سر می زند حکایت از ابعاد احساسی مسأله و آسیب پذیر بودن یا نبودنش دارد. یک مشاور باید با تعادل برقرار کردن بین منطق و عاطفه ی فرد آسیب دیده و گاهاً درمان های مبتنی بر هیجان مداری فرد را به حالت تعادل برگرداند تا ابتدا با پذیرش مسأله بتواند نگاه منطقی تر و عاقلانه تری داشته باشد و از راه درست آن را حل کند و به عقیده ی بنده هرگونه تصمیم فوری و برخاسته از هیجان و عاطفه و احساس مبتنی بر شکست است. چه بسا زوجینی زیادی را دیده ام که در این شرایط که قلیان احساسات به اوج رسیده است از هم جدا شده اند و بعد از شش ماه و یا یکسال از تصمیم خود منصرف شده اند.

پس اگر شما در معرض خیانت قرار گرفته اید و یا فردی خیانت دیده اید باید تنها با مراجعه به روان درمانگر و یا مشاور متخصص و زوج درمانگر مسأله را بررسی و حل کنید و اکتفا به مباحث اینترنتی و مشاوره های مجازی نداشته باشید.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ مهر ۹۷ ، ۱۲:۰۶
mina nikseresht