روان سالم تر

مشخصات بلاگ
روان سالم تر

امروزه نیاز به تغییر لازمه ی داشتن یک زندگی موفق است. افرادی که همه روزه تصمیم به تغییر می گیرند تا امروزشان با دیروزی که رفته است و فردایی که نیامده متفاوت باشد افرادی هستند که تغییر و تحول را لازمه ی رشد و داشتن یک زندگی سالم و شاد می دانند.
این وبلاگ به شما کمک خواهد کرد تا تغییری هرچند کوچک در زندگی خودتان ایجاد کنید. خوشحال می شوم به عنوان یک راهنما سهمی در زندگی تان برای تغییر داشته باشم.
با آرزوی موفقیت برای شما

بایگانی
آخرین نظرات

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «راز عاشقی» ثبت شده است

يكشنبه, ۵ مرداد ۱۳۹۹، ۱۱:۳۶ ق.ظ

قدرت شفابخش عشق

 

در کتاب از دولت عشق نوشته ی کاترین پاندر در قدرت عشق این چنین نوشته شده است:

بخشی از بهار به رعایت روزه اختصاص داده شده که با گیاهخواری و دعا و عبادت همراه است و نماد دوران آمادگی برای رستاخیز زندگی و زیبایی تازه یی در دنیای شخصی خویش است. روزه ایی که باید بگیریم پرهیز از خاطرات منفی گذشته و کینه ها و بخل و رشک و نفرت و انزجار و انتقاد و احساس بی عدالتی و آزار و هرگونه ناهماهنگی دیگر است. راه های معین ساده یی برای فروباراندن قدرت شفابخش عشق بر خاطرات منفی وجود دارد که می توانید برای ابد از شر آنها خلاص شوید. از به اسارت کشیدن دیگران دست بردارید و آنگاه برای رستاخیز موهبتهای خود آماده شوید.

بانویی بازرگان از فرانسه برایم نوشت:

خاله ام سرانجام به امواج عشق الهی که برایش می فرستادم پاسخ مثبت داد. اکنون مرا «خواهرزاده ی محبوب» می خواند. باید اعتراف کنم که رابطه ی ما بسیار منفی بود که به یمن عشق الهی دگرگون شده و شفا یافته است!

برای روزه و پرهیز از گرایش های منفی دو راه ویژه وجود دارد که موجب می شود قدرت شفابخش عشق در ذهن و تن و امورتان به کار افتاد. این دوعمل بخشی از عشق است. هرگاه دیدید چنبه های عشق پاسخگو نبوده اند و اوضاع دشوار زندگی تان را شفا نبخشیده اند شاید هنوز به پالایش و بخشایش نپرداخته اید. چنین کنید تا ثمرات نیکوی آن به سراغتان خواهد آمد.

شاید این گفته ی جبران خلیل جبران اشاره به دوجنبه ی عشق باشد:

« یا با ما از عشق بگو... که عشق برای رشد تو و برای پیرایش توست...میندیش که میتوانی عشق را هدایت کنی، زیرا اگر عشق، ارزشمند بیابدت، هداییت خواهد کرد.»

حتما شنیده اید که میگویند عشق چیز باشکوهی است اما چه بسا زمانی که قدرت پیراستن و هرس کردن عشق، در زندگیتان در کار بوده، احساس کرده اید که عشق چیز در هم شکننده ایی است. اگر مشتاق پالایش و بخشایش باشید آنچه که در هم شکننده و چون خاری در پوست می نماید، به چیزی باشکوه تبدیل می شود. آنگاه می یابید که عشق می تواند به سوی موهبتی عظیم تر هدایت تان کند.

قانون معنویت حکم میکند که اگر میخواهید مشکلات تان خاتمه یابند و به راستی در زندگی پیشرفت کنید، ببخشایید. بسیاری از مردم، واژه ی بخشایش را دوست ندارند. بخشایش یعنی آزاد و رها کردن و چیزی مثبت را جایگزین چیزی منفی ساختن.

پالایش نیز نوعی بخشایش است و همه ی ما به آن نیاز داریم اگرچه فکر میکنیم که وابستگی عاطفی یکی از والاترین چهره های عشق است کاملاً خلاف آن صادق است. پالایش عاطفی، یکی از والاترین صور محبت است. دلبستگی به وابستگی و اسارت می انجامد. حال آنکه عشق راستین آزاد کردن آن چیز یا آن شخصی است که دوست می دارید. اگر پالایش را پیش گیرید، هرگز چیزی را از دست نمی دهید. به عکس، برای پرورش عشقی آزادانه تر و رضایت بخش تر راه می گشایید تا همه ی آنان که از این خوان نعمت برخوردارند بتوانند هماهنگ تر محبت کنند و محبت ببینند.

هرگز آنچه را که عالی ترین خیر و صلاح تان است از دست نمی دهید، هرگاه چنین بنظر برسد که چیزی را از کف داده اید تنها به این علت بوده که دیگر برایتان سودمند یا موهبتی بی نظیر نبوده است. البته شاید خودتان فکر کنید بهترین بوده است اما عملاً آن را پشت سر گذاشته اید و دیگر به آن نیاز ندارید. از این رو، قدرت پیرایشگر عشق، شما را از آن آزاد و رها کرده است. با این شناخت، خواهید توانست که دست از سرش بردارید و ذهن و دلتان را بر دریافت موهبت تازه بزرگتر خود بگشایید.

آزاد کردن دیگران به معنای آزاد کردن خودتان نیست. هرگاه نسبت به دیگران به گرایش ها، رفتارها و شیوه ی زندگی آنها احساس دلبستگی می کنید شاید به این دلیل است که ناخودآگاه احساس وابستگی می کنید و از اسارتی که خود آفریده اید خراشیده و ساییده می شوید. وقتی شخص یا مسأله یا اوضاع و شرایطی را که احساس می کنید شما را در فشار قرار داده است رها می کنید، کلید را به سوی آزادی می چرخانید. یادتان باشد که شما حاکم موقعیت ها هستید نه برده ی آنها.

وقتی در کمال جرات و شهامت شخص یا چیزی که شما را به اسارت در می آورد رها می کنید به جای اینکه قربانی باشید قادر می شوید. اگر توانسته بودید خود را به اسارت درآورید پس می توانید خود را از اسارت برهانید و آزاد سازید.

خلیل جبران درباره ی عشق رهایی بخش گفته است:

«به یکدیگر عشق بورزید، اما عشق را به بند نکشانید. بگذارید میان با هم بودن تان فضایی و فاصله یی باشد. با یکدیگر بخوانید و برقصید و شادمان باشید، اما بگذارید هریک از شما تنها باشد. در کنار هم بمانید اما نه چسبیده به هم.»

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ مرداد ۹۹ ، ۱۱:۳۶
mina nikseresht
يكشنبه, ۵ مرداد ۱۳۹۹، ۱۱:۳۴ ق.ظ

عشق نیرویی قدرتمند برای خلق

قدرت شفابخش عشق؛

در کتاب از دولت عشق نوشته ی کاترین پاندر در قدرت عشق این چنین نوشته شده است:

بخشی از بهار به رعایت روزه اختصاص داده شده که با گیاهخواری و دعا و عبادت همراه است و نماد دوران آمادگی برای رستاخیز زندگی و زیبایی تازه یی در دنیای شخصی خویش است. روزه ایی که باید بگیریم پرهیز از خاطرات منفی گذشته و کینه ها و بخل و رشک و نفرت و انزجار و انتقاد و احساس بی عدالتی و آزار و هرگونه ناهماهنگی دیگر است. راه های معین ساده یی برای فروباراندن قدرت شفابخش عشق بر خاطرات منفی وجود دارد که می توانید برای ابد از شر آنها خلاص شوید. از به اسارت کشیدن دیگران دست بردارید و آنگاه برای رستاخیز موهبتهای خود آماده شوید.

بانویی بازرگان از فرانسه برایم نوشت:

خاله ام سرانجام به امواج عشق الهی که برایش می فرستادم پاسخ مثبت داد. اکنون مرا «خواهرزاده ی محبوب» می خواند. باید اعتراف کنم که رابطه ی ما بسیار منفی بود که به یمن عشق الهی دگرگون شده و شفا یافته است!

برای روزه و پرهیز از گرایش های منفی دو راه ویژه وجود دارد که موجب می شود قدرت شفابخش عشق در ذهن و تن و امورتان به کار افتاد. این دوعمل بخشی از عشق است. هرگاه دیدید چنبه های عشق پاسخگو نبوده اند و اوضاع دشوار زندگی تان را شفا نبخشیده اند شاید هنوز به پالایش و بخشایش نپرداخته اید. چنین کنید تا ثمرات نیکوی آن به سراغتان خواهد آمد.

شاید این گفته ی جبران خلیل جبران اشاره به دوجنبه ی عشق باشد:

« یا با ما از عشق بگو... که عشق برای رشد تو و برای پیرایش توست...میندیش که میتوانی عشق را هدایت کنی، زیرا اگر عشق، ارزشمند بیابدت، هداییت خواهد کرد.»

حتما شنیده اید که میگویند عشق چیز باشکوهی است اما چه بسا زمانی که قدرت پیراستن و هرس کردن عشق، در زندگیتان در کار بوده، احساس کرده اید که عشق چیز در هم شکننده ایی است. اگر مشتاق پالایش و بخشایش باشید آنچه که در هم شکننده و چون خاری در پوست می نماید، به چیزی باشکوه تبدیل می شود. آنگاه می یابید که عشق می تواند به سوی موهبتی عظیم تر هدایت تان کند.

قانون معنویت حکم میکند که اگر میخواهید مشکلات تان خاتمه یابند و به راستی در زندگی پیشرفت کنید، ببخشایید. بسیاری از مردم، واژه ی بخشایش را دوست ندارند. بخشایش یعنی آزاد و رها کردن و چیزی مثبت را جایگزین چیزی منفی ساختن.

پالایش نیز نوعی بخشایش است و همه ی ما به آن نیاز داریم اگرچه فکر میکنیم که وابستگی عاطفی یکی از والاترین چهره های عشق است کاملاً خلاف آن صادق است. پالایش عاطفی، یکی از والاترین صور محبت است. دلبستگی به وابستگی و اسارت می انجامد. حال آنکه عشق راستین آزاد کردن آن چیز یا آن شخصی است که دوست می دارید. اگر پالایش را پیش گیرید، هرگز چیزی را از دست نمی دهید. به عکس، برای پرورش عشقی آزادانه تر و رضایت بخش تر راه می گشایید تا همه ی آنان که از این خوان نعمت برخوردارند بتوانند هماهنگ تر محبت کنند و محبت ببینند.

هرگز آنچه را که عالی ترین خیر و صلاح تان است از دست نمی دهید، هرگاه چنین بنظر برسد که چیزی را از کف داده اید تنها به این علت بوده که دیگر برایتان سودمند یا موهبتی بی نظیر نبوده است. البته شاید خودتان فکر کنید بهترین بوده است اما عملاً آن را پشت سر گذاشته اید و دیگر به آن نیاز ندارید. از این رو، قدرت پیرایشگر عشق، شما را از آن آزاد و رها کرده است. با این شناخت، خواهید توانست که دست از سرش بردارید و ذهن و دلتان را بر دریافت موهبت تازه بزرگتر خود بگشایید.

آزاد کردن دیگران به معنای آزاد کردن خودتان نیست. هرگاه نسبت به دیگران به گرایش ها، رفتارها و شیوه ی زندگی آنها احساس دلبستگی می کنید شاید به این دلیل است که ناخودآگاه احساس وابستگی می کنید و از اسارتی که خود آفریده اید خراشیده و ساییده می شوید. وقتی شخص یا مسأله یا اوضاع و شرایطی را که احساس می کنید شما را در فشار قرار داده است رها می کنید، کلید را به سوی آزادی می چرخانید. یادتان باشد که شما حاکم موقعیت ها هستید نه برده ی آنها.

وقتی در کمال جرات و شهامت شخص یا چیزی که شما را به اسارت در می آورد رها می کنید به جای اینکه قربانی باشید قادر می شوید. اگر توانسته بودید خود را به اسارت درآورید پس می توانید خود را از اسارت برهانید و آزاد سازید.

خلیل جبران درباره ی عشق رهایی بخش گفته است:

«به یکدیگر عشق بورزید، اما عشق را به بند نکشانید. بگذارید میان با هم بودن تان فضایی و فاصله یی باشد. با یکدیگر بخوانید و برقصید و شادمان باشید، اما بگذارید هریک از شما تنها باشد. در کنار هم بمانید اما نه چسبیده به هم.»

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۵ مرداد ۹۹ ، ۱۱:۳۴
mina nikseresht
سه شنبه, ۲۶ فروردين ۱۳۹۹، ۰۲:۴۲ ب.ظ

انتخاب با شماست

حتماً شما هم مثل من دیده اید آدمهایی را که عاشق می شوند. به رفتارهایشان دقت کرده اید؟ قطعاً اگر رفتاری حاکی از عاشق بودن و عاشق شدن نشان نمی دادند شما نمیتوانستید رفتارهای آن فرد عاشق را در خاطرات تان ثبت کنید و به آن مفهومی بدهید تحت عنوان عاشقی. اصلاً این رفتارها هستند که به شخصیت ما معنا میدهند. مثلاً من در خاطراتم و تجربه های بالینی ام میدانم یک روزی آن شخص کسی را بسیار دوست داشت و برای آن عشق چه اندازه فریاد میزد تا همه بدانند او هم عاشق شده است و با آن عشق باید به دیگران معنای دوست داشتن را نشان بدهد و ما هم یاد گرفتیم عشق یعنی اینکه دیگران بدانند در زندگی من شخصی هست که من او را آن چنان دوست دارم که گاهی رفتارهای عاقلانه ای نمیتوانم از خودم نشان بدهم. همین است که گاهی با این جملات هم فرد عاشق را معنا میکنند: « آدم عاشق که میشه، کور میشه!»، « آدم عاشق، دیوانه است!»، « عشق، چیزی شبیه به جنون است. آدم عاشق جنون عاشقی دارد!» و چیزهایی مثل این که همه مان در زندگی شنیده و دیده ایم.

اعتقاد من خلاف این داستان هاست. داستان هایی که گاهی از دل تاریخ درآمده و ما را به سمت همان رفتارها سوق داده است. داستان هاست که میشود الگوی زندگی من و شما. ما از دل داستان هاست که آینده ی زندگی خودمان را می سازیم و بستگی دارد ما چه داستانی را به چه الگوهای انسانی برای خودمان درنظر بگیریم تا از روی دست آنها ارزش های خود را پیش ببریم. تفاوت ما در ارزش ها و باورهایمان است و برای همین من یک داستان زندگی را ملاک قرار میدهم و تو یک داستان با آن شخصی که مطابق ارزش های زندگیت رفتار کرده است.

من اعتقاد دارم عشق را باید در پستو قایمش کرد. عشق را نباید فریاد زد. اصلاً همین است که عشق میتواند بالندگی و برازندگی به تو بدهد. اتفاقاً این عشق است که تو را عاقل تر میکند نه هیجانی تر و دیوانه تر. وقتی عشق را قایم کنی، وقتی بتوانی درون دل را همانند آنچه که خداوند در کالبد جسم آن را پنهان خلق کرده است، پنهان نگهش داری، وقتی هیچ کس عشق درون دل را نبیند آن وقت در معرض راهزنی قرار نمی گیرد. آن وقت آن عشقی که ما هزاران بار شنیدمش که عشق نرسیدن است، عشق از دست دادن است دیگر معنایی ندارد.

من معتقدم آدمهای عاشق که عشق را پنهان میکنند، آدمهای عاشقی که عشق را درون سینه شان فریاد میزنند نه در بیرون، آنها به کمال یافتگی نزدیک ترند. آدمهای عاشقِ این چنین دیوانه نیستند بلکه این عشق آنها را به عاقل ترین مردمان نزدیک تر خواهد کرد.

اگر عاشق اید، اگر میخواستید به عشق برسید، اگر خواستید عشقی را در زندگی تجربه کنید و تا آخر عمر آن را برای خودتان نگهش دارید تا یک زندگی عاشقانه را تجربه کنید، آن را هیچ وقت فریاد نزنید. آن را هیچ وقت در معرض راهزنی راهزنان زندگی قرار ندهید که عشق آدمهای خارج از دامنه را حسود خواهد کرد.

مهم نیست دیگران بدانند شما عاشقید یا دیوانه وار گرد شمع تان می چرخید مهم این است که شما اگر خودتان را دوست داشته باشید، اگر عزت نفس و اعتماد به نفس داشته باشید حتماً میتوانید عشق را تنها به دوش بکشید و نیازی ندارید دیگران بدانند شما چه در دل پنهان داشته اید. آدمهای عاشق خوب میدانند چگونه عشق آنها را رشد میدهد، دلشان را بزرگ میکند.

آن وقت با بودن آن عشق است که میتوانید مسیر زندگی تان را بی هیچ ترسی شتابان تر و آسان تر قدم بردارید. همان که معشوق بداند کافی است و آن وقت آن عشق معنایی به زندگی و عمرتان خواهد داد که دیگران از درک آن ناتوانند و بنظرم اشتباه لیلی و مجنون، فرهاد و شیرین و تمام داستان های مثالی تاریخ همین بود که به مردمان ما الگویی داد تا فکر کنیم داد زدن عشق و نشان دادن عاشقی کار درست و رفتاری زیباست و برای همان است که هیچ وقت به هم نرسیدند و این چنین داستان های عشق نیمه تمام در تاریخ به جا ماند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ فروردين ۹۹ ، ۱۴:۴۲
mina nikseresht