من یک زنم، نیازهایم را باور کن!
زن میان بغض هایی که سال ها در زندگی مشترکش در سینه حبس کرده است لب باز می کند و در حالی که اشک هایش را پاک می کند می گوید:
تازگی ها احساس می کنم من اصلاً برایت مهم نیستم، انگار نه انگار که من هم در این خانه وجود دارم! از صبح که بلند می شوم دائم به این فکر هستم که امروز چه غذایی درست کنم؟! خانه را تمیز و مرتب کنم، با نگار که فکر کنم دختر تو هم هست! سر و کله بزنم تا وقتی میخواهم غذا درست کنم، پای گاز نباشد و بگذارد من به کارهایم برسم، ولی تو انگار اصلاً به من فکر نمی کنی؟! تمام دغدغه های ذهنیت این است که 2 را 4 و 4 را6 بکنی؟! شاید اگر لطافتم را که لازمهی خلقتم بوده است باور می کردی، احساسات زنانه ام را بهتر و بیشتر درک می کردی،شاید اگر می دانستی که شنیدن جمله ی دوستت دارم مانند نیاز من به هواست من را لوث و پرتوقع نمی خواندی و به خاطر اشک هایم از من رو برنمی گردانی و سعی نمی کردی از من فرار کنی! آن وقت بود که حاضر می شدی غرورت را زیرپاهایت بگذاری و من را کمی بیشتر دوست داشته باشی. اما آن روزهایی که دلم از بی توجهی های تو می گیرد و می خواهم با غر زدن هایم توجه ات را به خودم جلب کنم، من را به لفظ غرغرو خطاب می کنی؛ باور کن من یک زنم و از سر دوست داشتن و عشقی که نسبت به تو در قلبم باز کرده ام دوست دارم تا ابد به من وفادار بمانی و کاش برای همیشه باور می کردی که قلب یک زن زمانی که بی وفایی شوهرش را ببیند به سختی می شکند، آنقدر که صدایش را تنها خدا می شنود و خداوند در این زمینه به من هوش فوق العاده ای داده است، که شاید تو به آن بی توجه باشی. کاش بدانی که در سختی های زندگی مان دوست دارم پشت من باشی نه اینکه برای راحتی خودت معرکه را خالی کنی و من را میان سختی ها تنها رها کنی.....
**************
یکی از اشتباهاتی که خانم ها در زندگی مشترک شان مرتکب می شوند این است که خیال میکنند مردان باید متوجه نیازها، تمایلات و احساسات آنها بشوند و زمانی که یک مرد نتوانسته باشد به طور غیرمستقیم و بدون بیان آن توسط همسرش، نیاز او را درک کند به شدت سرزنش و بازخواست می شود. در این بین زن احساس می کند که مورد توجه همسرش قرار نمی گیرد و به همین خاطر او را متهم به عدم درک و توجه می کند. در حالی که اینطور نیست. قسمت دردناک این داستان اینجاست که بعضی خانم ها سال ها سکوت می کنند و هیچ گاه لب به سخن باز نمیکنند تا یک بار هم که شده نیازهای عاطفی خود را به شیوهی درست و منطقی از همسرشان مطالبه نمایند. خانمی را می شناسم که هرچند وقت یک بار برای سبک شدن حال روحی اش با من درد دل میکند و هربار که از بیان نکردن احساسات و نیازهای او انتقادی میکنم خیلی محکم میگوید: اگر من بگم که فایدهای نداره،خودش باید بفهمه!!! یکی از نکاتی که بسیاری از خانمها به آن بیتوجهاند همین است که خیال میکنند با مقدمه چینی کردن و یا در لفافه سخن گفتن، بهتر میتوانند همسرشان را متوجه هدفشان کنند. در حالی که این برداشت کاملاً اشتباه است. چرا که اگر شما نیازی داشته باشید و بخواهید به طرق غیرمستقیم به او بفهمانید او هرگز نمیتواند به نیاز شما پاسخ گوید. چرا که مردان از حیث درک هیجاناتی که آشکارا به زبان نمیآیند، با اشکال مواجه میشوند و حال آنکه زنان معمولاً هیجانات و نشانههای عاطفی را احساس میکنند.
پس اگر گاهی در زندگی مشترک تان احساس کردید که همسرتان نسبت به نیازها و تمایلات شما کم توجه شده است بهتر است درنگ نکرده و با بیانی ملایم و زیبا و به دور از سرزنش و توبیخ او بابت توجه نکردن، اعلام کنید که به درک، محبت، توجه، حمایت، وفاداری اش نیاز دارید و این جزء طبیعت و خلقت شما است و مطمئن باشید این راه بیشتر و بهتر نیاز شما را پاسخ خواهد داد.
امیدوارم آسمان زندگی مشترک تان همیشه آفتابی باشد و روز به روز دایره ی عشق و محبت تان نسبت به یکدیگر افزوده شود.