روان سالم تر

مشخصات بلاگ
روان سالم تر

امروزه نیاز به تغییر لازمه ی داشتن یک زندگی موفق است. افرادی که همه روزه تصمیم به تغییر می گیرند تا امروزشان با دیروزی که رفته است و فردایی که نیامده متفاوت باشد افرادی هستند که تغییر و تحول را لازمه ی رشد و داشتن یک زندگی سالم و شاد می دانند.
این وبلاگ به شما کمک خواهد کرد تا تغییری هرچند کوچک در زندگی خودتان ایجاد کنید. خوشحال می شوم به عنوان یک راهنما سهمی در زندگی تان برای تغییر داشته باشم.
با آرزوی موفقیت برای شما

بایگانی
آخرین نظرات

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سال نو» ثبت شده است

                                             

غیر از این بودن؛ غیر از این شدن؛ غیر از این ماندن علاقه ذاتی ما انسانهاست؛

ما ذاتاً تمایل به تغییر داریم؛ به صیرورت؛ به دیگر شدن؛ به دگرگون شدن؛ به بهتر شدن؛البته هرچند شاید تلاشی برای آن نداشته باشیم.

تغییر روانی اصلی ترین مسأله ی روان‌درمانی در روان‌شناسی است؛ اینکه تغییر روانی چگونه رخ می‌دهد؟ وقتی ما تغییر می‌کنیم دقیقاً چه امور روانی تغییر می‌کند؟ آیا تغییرات همواره به سوی امور مثبت است؟ چه چیزی عامل تغییر است؟ مکانیزم‌های تغییر چیست؟ فرآیندهای آن کدام است؟ و سوال‌های دیگر.

از منظر جریان روان‌درمانی موجود؛ کسی یا چیزی جز خود فرد این تغییرات روانی را ایجاد نمی‌کند؛ خواه هشیارانه و خواه ناهشیارانه؛ و از نگاه رویکردهایِ درمانی مسلط امروزی؛ مثل خانواده بزرگ درمان‌های شناختی، تغییر از افکار آغاز می‌شود.

 فکرهای ما تغییر می‌کند که جان‌ها تغییر می‌یابند؛

اگر فرد در زندگی نوع برداشت‌های خود را تغییر دهد؛ حال روانی او هم تغییر خواهد کرد؛ اگر عینک‌های بدبینی را از چشم خود بردارد؛ خواهد دید که زندگی آن قدر هم که او تصور می‌کرد، دشوار نیست و خودش می‌تواند شرایط را از حال بد به حال خوب تغییر دهد.

در نظام فکری اسلام امّا قبل از آنکه با ذهن کار داشته باشیم با دل و قلب سروکار داریم؛ تغییر فکر هرچند مهم؛ اما تغییر میل از آن مهم‌تر است. ذهن جایگاه افکار و شناخت‌ها است و دل پایگاه امیال و عواطف؛ از منظر اسلام امیال و شناخت‌ها همواره در مصاف هم‌اند تا کدام پیروز میدان درآید!

تغییر با سه تغییر دهنده:

از قرآن کریم درمی‌یابیم که خاستگاه تغییرات روانی انسان‌ها از سه ناحیه است:

خدای متعال (إِنَّ اللهَ لاَ یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى...

خود (حَتَّى یُغَیِّرُواْ مَا بِأَنْفُسِهِمْ)؛

و شیطان (وَلَأُضِلَّنَّهُمْ وَلَأُمَنِّیَنَّهُمْ وَلَآمُرَنَّهُمْ...فَلَیُغَیِّرُنَّ خَلْقَ اللَّهِ) .

تغییرات می‌تواند هم مثبت باشد و هم منفی؛ اگر تغییرات به سمت تعالی باشد مثبت است و اگر به سمت تنزل باشد منفی است.

اگر احساس کنیم با انسان‌ها مهربان‌تر شده‌ایم؛ خیر و خوبی آن‌ها را می‌خواهیم؛ نقش‌ها و وظایف خود را به‌خوبی انجام می‌دهیم؛ می‌دانیم برای چه زندگی می‌کنیم و حس خوش معنوی داریم؛ احتمالاً به سمت تعالی گام برداشته‌ایم؛ و اگر فقط خودمان و خواسته‌های خودمان مهم شده؛ حوصله اطرافیان را نداریم؛ دیگران هم حوصله ما را ندارند؛ وظایف و نقشهایمان را به درستی ایفا نمی‌کنیم؛ نمی‌دانیم برای چه زندگی می‌کنیم و احساسات معنوی را هم مدتهاست فراموش کرده‌ایم؛ شاید از تغییرات مثبت باز ایستاده یا روند مقابل آن‌را آغاز کرده‌ایم.

در نگاه اسلام؛ تغییرات تعالی بخش به‌دست خداوند است و ما پردازشگر این تغییرات هستیم؛ و شیطان زمینه‌ساز تغییرات منفی.

اما چگونه؟

اصلی‌ترین کاری که از دست شیطان بر می‌آید؛ ایجاد خودگویی‌های منفی است! بله همان وسوسه!

کی دچار وسوسه‌ایم؟

زمانی که داریم با خودمان آهسته سخن می‌گوییم امّا به‌صورت منفی، وقتی طوری با خودمان حرف می‌زنیم که امید را از خودمان می‌گیریم؛ انگیزه حرکت را از خود می‌ستانیم؛ انگیزه‌ آسیب به دیگران در جانمان می‌افتد؛ انجام کاری که قبلاً می‌دانستیم ناسالم است در ذهنمان زیبا و جذاب می نمایاند و ... .

وقتی این خودگویی‌ها فعال می‌شوند با چیزی به نام هوای نفس یا امیالِ معارض با هدف متعالی ترکیب می‌شوند و جریان تغییرات منفی آغاز می‌شود.

تغییرات منفی گام به گام است همان‌طور که تغییرات مثبت نیز درجه به درجه است. همچنین تغییرات مثبت و منفی از تغییرات سطحی (مثل  ایجاد غیظ و غضب) به تغییرات عمیق (مثل هدایت یا ضلالت) حرکت می‌کند.

و اصلی‌ترین مکانیزم تغییر  در اندیشه اسلامی کفّ نفس (مهار خود) است.

اگر دوستدار تغییرات مثبت هستید؛ بسم الله! خودگویی‌های منفی را بشناسید و امیال معارض با هدف متعالی را دریابید؛

با تغییرات منفی مبارزه کنید؛ زمینه تغییرات مثبت همراه شما هست!

تغییر سال به تغییر حال است! و «إِنَّ اللَّهَ لَا یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِمْ:

خدا حال هیچ قومی را دگرگون نخواهد کرد تا زمانی که خود آن قوم حالشان را تغییر دهند»  (رعد، 11)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ فروردين ۰۰ ، ۲۱:۲۳
mina nikseresht
پنجشنبه, ۲۹ اسفند ۱۳۹۸، ۰۸:۳۸ ب.ظ

آخرین مطلب سال 98

مرگ جایی میان زندگی است. پنجره را باز میکنی، بوی بهار به مشام میرسد. انگار نه انگار که تا یک ماه قبل نشانی از بهار نبود. طبیعت با مرگ، زندگی میکرد. لابه لای شاخه های خشک درختان و برگ هایی که چندین ماه قبل درختان را به کما برده بود با ریزش پاییزی.

گاهی به مرگ فکر می کنم. چرا که مرگ خود زندگی است. اما گاهی با ترس؛ ترس از ورود به دنیای ناشناخته ای که نمیدانی قرار است چه اتفاقی برایت بیفتد. و گاهی با شهامت؛ انگار قرار است بروم آن طرف و خودم را زندگی کنم بی هیچ دغدغه و نگرانی. انگار آدمها آن طرف زندگی مهربان تر، وفادارتر، بی کینه و بغض تر زندگی میکنند.

زمستان و ساعتهای پایانی سال 98 مثل ته تمام سالهای که گذشت مرا همیشه به فکر میبرد. امسالم را چه کردم؟ بهارم را، تابستان و پاییز را چگونه گذراندم! دلم میخواهد امسال را فراموش کنم و هیچ وقت یادم نیاید در تاریخ زندگیم سالی وجود داشت به نام 98. اما از اینطرف که نگاه میکنم حتماً با خودم فکر میکنم گاهی سختی ها بهانه ای میشود تا صبورتر، پرتحمل تر و مقاوم تر در زندگی رفتار کنی. گاهی سختی ها کمکت میکنند از کنار مسائل سطحی زندگیت عبور کنی و بگذاری جا برای رشد و پیشرفت های متعالی تری برایت فراهم شود.

در این ساعات پایانی از تمام آنها که حقی به گردنم دارند طلب حلالیت میکنم و برای تمام آنها که در حقم بدی، ظلم و جفا کرده اند طلب خیر، آرامش و سلامتی دارم.

میگفت: در قیامت حساب عده ای از اهل محشر با خود خداوند است.(روایت است که پاداش ها را فرشتگان میدهند؛ اما پاداش این دسته با خود خداوند است)  میپرسند اینها چه کسانی اند؟ خداوند میفرماید: کسانی که در دنیا به خاطر من از خطای دیگری گذشت کردند.

در این لحظات از زندگیم و در این ساعات مطمئنم لذتی که در گذشت و بخشش وجود دارد در کینه و انتقام و دشمنی هرگز نخواهد بود. این وعده ی خداوند است که شیرینی و طعم خوش زندگی را با گذشت به آدمها خواهد داد.

نگذاریم با گرد و غبار کینه و نفرت پا در سال 99 بگذاریم. بگذاریم دلمان با بهار جوانه بزند و در نهایت این خودمان هستیم که ماحصل رفتار و کارهایمان را برداشت خواهیم کرد با سختی و بلا یا با آرامش و عافیت!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ اسفند ۹۸ ، ۲۰:۳۸
mina nikseresht
شنبه, ۱۷ اسفند ۱۳۹۸، ۰۴:۰۴ ب.ظ

طعم شیرین خوشبختی

داریم به آخر 98 نزدیک می شویم. وقتش رسیده تقویم مان را ورق بزنیم. خاطرات بد و خوب امسال مان را مرور کنیم. خودمان را به چالش دستاوردها یا شکست هایمان دعوت کنیم. به روی تلاش هایمان لبخند بزنیم. وقتش رسیده گرد و خاک دلمان را بتکانیم، اگر فرصت کردیم سال جدیدمان را ورق بزنیم و برنامه ها و تصمیمات مهمش را بنویسیم.

این به تپش افتادن ضربان قلب 98 برای اتمام روزهایش مرا به یاد تمام آنهایی می اندازد که در این روزها تصمیم گرفته بودند برای فردا و سال نویشان رخت نو بر تن کنند؛ بازی های جدید را با فرزندان یا نوه هایشان تجربه کنند. مسافرت های دورتر بروند؛ وسایل خانه شان را اندکی نونوار کنند و چه حیف که نیستند. نمی دانم در آن لحظات آخری که جانشان درگیر جنگ با کرونا بود به چه می اندیشیدند و چقدر سخت است که لحظه ای بخواهی خودت را جای آنها تصور کنی. اینقدر سخت و اینقدر غم انگیز بار سفر آخرت را ببندی و بروی. حتی عزیزترین هایت نتوانند بوسه ی آخر را بر گونه هایت بزنند. بی خداحافظی رفته ای و آنها را برای همیشه با درد خالی نبودن و نداشتنت تنها گذاشته ای.

داشتم به خاطرات سال 98 فکر می کردم. روزهایی که تندتند گذشتند. باورم نمیشود هنوز تازه بار سفر علم و دانش را روی شانه های مهر کاشتیم و چه کارها که در این روزهای آخر ناتمام باقی مانده است. به همین تندی و به همین تیزی. چه روزهایش که اشک روی گونه هایمان غلتید. چه روزهایی که خندیدیم و چه ساده از دستشان دادیم. این روزها که قرنطینه به مزاج بعضی خوش نمی آید و خانه نشین شان کرده است و نمی دانند چطور این ملال ها و سختی های نگشتن در خیابان های شهر و خرید و دورهمی ها را تحمل کنند و برای خاطر جان خودشان و عزیزان شان دست به کارهای نو و عادت های تازه بزنند مشخص می شود شخصیت ما و منش و رفتارمان چطور زندگی مان را تا بدین جا رسانیده است.

خیلی دوست دارم این روزهای پایانی سال از خیلی ها بپرسم آیا احساس خوشبختی دارید یا خیر؟

راستش امروز این سؤال را از خودم پرسیدم. امروز یکی از بهترین روزهایی است که خداوند در این لحظات از عمرم روزیم کرده است تا از خودم این سوال کلیدی و مهم را بپرسم. راستش این سؤال نشانگر میزان شکرگزاری یا سنجش میزان درک ما از زندگی و حیات مان است. میخواهم این سوال را به جای شما و از زندگی خودم پاسخ بدهم.

امسال سال بسیار سختی برایم بود. همیشه فکر می کردم سالهای قبل برایم سخت بوده اما امسال عجیب سخت بود. آنقدر سخت که بسیاری از روزهایش امیدم را به زندگی و بازگشت مجدد به کارها و فعالیت های هر روزم را از دست داده ام. شرح و توضیح دادنش در خور شخصیت و روحیاتم نیست. آدم توضیح دادن و درددل نیستم. اما همین قدر خواستم بدانید که تنها چیزی که در تمام این یک سال نمی توانستم درکش کنم احساس خوشبختی بود. بوده شاید لحظاتی که به صورت موقت این حس را داشته ام اما گذرا بود.

شاکر خداوند مهربانم بودم اما لحظات بسیاری بود که در برابر مشکلاتم احساس ضعف کردم و کسی غیر از خدا نبود که بتواند دست حمایتش را از سرم برندارد و تا به امروزم برساندم.

اما این روزها بیشتر از هر لحظه از زندگیم احساس خوشبختی می کنم. حس خوب خوشبختی. به هیچ کدام از هدف هایی که امسال برای خودم گذاشته بودم نرسیدم. به نظرم نسبت به سال های گذشته دستاورد قابل قبولی برای خودم نداشته ام اما امروز اگر روز آخر حیاتم در این دنیای پر هرج و مرج بود حتماً روزی بود که با حس خوب و لطیف خوشبختی با دنیا وداع می کردم.

راستش مهم نیست چه داریم، کجاییم، به کجا رسیدیم، به کجا خواهیم رسید و یا چه خواستن های دیگر که پایانی ندارد مهم این است که روزی در زندگی تان بتوانید صوت زیبای خوشبختی را در گوش تان بشنوید که صورت تان را با نسیم ملایم و دلنشینش نوازش می کند و آن وقت احساس کنید چقدر خوشبختید و چقدر داشتن این حس شیرین می تواند میزان شکرگزاری و سپاسگزار بودن تان را از هستی و خدایش بالا ببرد.

زندگی آب تنی کردن در حوضچه ی اکنون است...

امشب شبی است که عاشقانه می پرستمش یگانه مولود کعبه ای را که دور تا دورش را روزی چرخیدم و اشک ریختم برای آن خدایی که روزها از او دور بودم و دور مانده ام....

با آرزوی سلامتی برای تک تک شمایی که پیگیر مطالب اینجا هستید و منت بر سر من می گذارید. آرزوهایتان مستجاب در این فرخنده ایام

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ اسفند ۹۸ ، ۱۶:۰۴
mina nikseresht
چهارشنبه, ۲۹ اسفند ۱۳۹۷، ۰۹:۵۸ ب.ظ

آن روزی که تصمیمی منجر به تغییر گردد، نو روز است....

میخواستم بنویسم در همین آخرین ساعت های سال 97. دلم خواست اینجا بنویسم. همین جای خلوت. دور از دروغ، تزویر و ریا. مثل قدیمها که از دنیای اینترنت تنها همین صفحات و وبلاگ و فیس بوک بود. همان روزهای آرام و بی دغدغه ای که خیلی ها سرشان به زندگی خودشان بود و کسی در زندگی دیگری کنجکاوی و تجسس نمی کرد.

مدتهاست صفحه ی اینستاگرامم را غیرفعال کرده ام. دلم خواست از این فضای آشفته با همان اوصاف بالا فاصله بگیرم و برای خودم زندگی کنم. دلم خواست بیشتر حواسم را جمع خودم و تربیت نفسم کنم که نکند این فضا آنقدر مرا از خیلی ارزشهایم دور کرده باشد که یادم برود یک روزی بخاطر همین ارزشها بسیار مبارزه کرده بودم. از این تصمیم تا به این جا خوشحالم. دلم می خواست بی سر و صدا و بی دست و پا زدن، تلاش کنم و خودم و زندگیم را بسازم. بهرحال هر کسی مختار است آنطور که تحقیق و بررسی کرده عمل کند و ما مسئول عمل و رفتار هم نیستیم. هرچند که من اگر کسی گوش شنوا داشته باشد و رفیقم باشد تذکر می دهم که نکند این فضا او را از محسنات اخلاق و رفتار دور کند.

میخواستم پیرامون این نکته ی مهم بنویسم که از لحاظ روان شناسی کسانی که با خودشان روراست نیستند و حتی خودشان را به هر دلیلی دور می زنند، سخت می شود درمان کرد. چرا که آدمی که با خودش صادق نیست، براحتی می تواند به دیگران دروغ بگوید، به راحتی می تواند روی ارزشهایش پا بگذارد و برای رسیدن به هر چیزی در این دنیا آویزان هر کار غیراخلاقی بشود و اینجاهاست که تحت عنوان سایه های شخصیت از آنها یاد می شود. سایه های شخصیت، آن قسمت از شخصیت ماست که ما نمی توانیم آن را ببینم اما دیگران براحتی قادر به دیدن آن هستند.

چه خوب که این روحیه را در سال جدید در خودمان ایجاد کنیم تا نسبت به انتقادات دیگران حتی اگر درست و به جا هم گاهی نبود، جبهه نگیریم و فکر کنیم که این حرف چرا و بر چه اساسی می تواند به رشد شخصیت من کمک کند؟

آنقدر که انتقادات دیگران در زندگی شخصی من راهگشا و مؤثر بود، تعریف ها و تمجیدها نبود. چرا که خوشامدن دیگران، روزی منجر به شکست ما خواهد شد.

روزی در خاطرات آیت الله فلسفی می خواندم که شاگردشان می گفت: استاد به شدت از شهرت فراری بود. تا آنجا که اگر مطلبی می نوشتند دلشان نمیخواست به اسم و رسم خود منتشرش کنند. تاکید ایشان بر این بود تا جایی که می شود کارهایمان را با اخلاص و بی سر و صدا انجام بدهیم که در نهایت آن اعمالی از ما پذیرفته خواهد شد که تنها و تنها برای رضای خداوند بوده باشد.

سالی پر از برکت و سلامت تن و روح برایتان آرزومندم.

یا علی......

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ اسفند ۹۷ ، ۲۱:۵۸
mina nikseresht
سه شنبه, ۱۸ فروردين ۱۳۹۴، ۱۱:۳۴ ق.ظ

باعث شویم نه مانع!!!

دوستان عزیزم سلام

اول اینکه از همه ی دوستانی که در پیام های خصوصی به من ابراز محبت کردند صمیمانه تشکر می کنم. باز هم روزی نو و تصمیم های تازه به سراغمان می آید. باز هم تصمیم می گیریم دوباره بلند شویم و بااراده ای قوی تر به مسیرمان ادامه دهیم. مثال ما باید مثال آن دونده ای باشد که با سرعت به سمت مقصد در حال دویدن است. او به هیچ چیز جز برنده شدن فکر نمی کند. حتی اگر پاهایش در حین دویدن درد بگیرد، حتی اگر در بین راه زمین بخورد نمی گذارد این موانع، مانع موفقیت و برنده شدن او شود. دونده همانطور که در حال دویدن به سمت خط پایان است تشویق ها و حمایت های مربی و تماشاچیانش او را به برنده شدن نزدیک تر می کند. 

حال بیایید برگردیم به دنیای واقعی خودمان. همه ی ما در زندگی اهدافی را برای برنده شدن و یک شدن در نظر می گیریم. بعضی از ما در این بین بعد از برخورد به چند مانع از ادامه ی مسیر و تلاش مان برای دست یابی منصرف می شویم و عده ای دیگر با اراده و مصمم تر خود را متعهد کرده اند که تا رسیدن به هدف شان دست از تلاش برندارند.

بعد از اینکه هر فردی با تحمل سختی و تلاش های فراوان به موفقیت می رسد عده ای در این بین ممکن است نسبت به او دچار حسادت شوند و سعی و تلاش شان این باشد که موفقیت او را کوچک و البته تصادفی نشان دهند. از آن طرف دسته ای هم هستند که موفقیت و تلاش او را به خودشان نسبت می دهند و می گویند اگر ما نبودیم تو هیچ گاه موفق نمی شدی!

شما جز کدام دسته هستید؟

آیا وقتی فردی از اطرافیان تان که ممکن است از اعضای خانواده، فامیل، همکار، دوست و ... به موفقیتی می رسد از این موفقیت او خوشحال می شوید و یا اینکه سعی می کنید هر طوری که هست موفقیت های او را کم و ناچیز و البته تصادفی جلوه دهید. بگذریم از آن دسته از افرادی که در جمع و یا گفتگو با دیگران هویت و شخصیت فردی را که توانسته است به موفقیتی برسد خرد می کنند.

بیایید با خودمان روراست باشیم. بیایید فکر کنیم ما چقدر می توانیم در موفقیت های دیگران سهیم شویم و از آن طرف چقدر می توانیم با کلام مان به شکل طعنه و زخم زبان به دلسرد شدن او در حرکت به سمت هدفش کمک کنیم! بیایید فکر کنیم آیا براستی اگر ما با حسادت مان بخواهیم او را از موفقیت بازبداریم آیا موفق می شویم و یا به عدم موفقیت و محبوبیت خودمان دامن زده ایم؟!

بیایید در سال جدید به جای اینکه با حرفهای دلسردکننده و طعنه آمیزمان سعی می کنیم مانعی برای عدم موفقیت دیگران باشیم به این فکر کنیم که جایگاه من در رسیدن او به موفقیت کجاست؟ به این فکر کنیم که در پیشگاه خدا چقدر ارزشمند است آن کسی که باعث موفقیت کسی می شود و از آن طرف جایگاه کسی که با طعنه و  یا کنایه های خود مانع موفقیت و یا دلسردی کسی برای رسیدن به موفقیت می شود چقدر پست و بی ارزش است. مطمئن باشید اگر شما برای رسیدن به موفقیت دست کسی را بگیرید روزی خواهد رسید که خداوند خودش دست شما را می گیرد و تا رسیدن به هدف تان همراهی تان می کند. به این فکر کنیم که ما ضامن روزی دیگران نیستیم و هرگز نخواهیم توانست حتی با حرفهایمان مانع موفقیت کسی شویم حتی اگر تمام همتی را که در توان داریم به کار ببریم چرا که موفقیت انحصاری نیست و هرکسی می تواند با تلاش و پشتکاری جدی به موفقیت برسد حتی اگر عده ای مانع او شوند.

 امیدوارم در سال جدید باعث موفقیت اطرافیان مان باشیم نه مانع.

دوست تان دارم. باآرزوی موفقیت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ فروردين ۹۴ ، ۱۱:۳۴
mina nikseresht