روان سالم تر

مشخصات بلاگ
روان سالم تر

امروزه نیاز به تغییر لازمه ی داشتن یک زندگی موفق است. افرادی که همه روزه تصمیم به تغییر می گیرند تا امروزشان با دیروزی که رفته است و فردایی که نیامده متفاوت باشد افرادی هستند که تغییر و تحول را لازمه ی رشد و داشتن یک زندگی سالم و شاد می دانند.
این وبلاگ به شما کمک خواهد کرد تا تغییری هرچند کوچک در زندگی خودتان ایجاد کنید. خوشحال می شوم به عنوان یک راهنما سهمی در زندگی تان برای تغییر داشته باشم.
با آرزوی موفقیت برای شما

بایگانی
آخرین نظرات

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «پشتکار» ثبت شده است

جمعه, ۲۵ تیر ۱۳۹۵، ۰۲:۲۲ ب.ظ

شکست، شخص نیست!

شکست، شخص نیست!


یکی از مریدان استادی فرزانه، تاجری ورشکسته بود. روزی استاد برای تصمیم‌گیری درباره‌ی موضوعی تجاری به مشورت نیاز داشت. به‌همین‌سبب از شاگردان خواست تا وی را نزدش آورند. یکی از شاگردان اعتراض کرد: «اما او تاجری ورشکسته است و نمی‌توان به مشورتش اعتماد کرد.»

استاد پاسخ داد: «شکست، یک اتفاق است، یک شخص نیست! کسی‌که شکست خورده، درمقایسه با کسی‌که چنین تجربه‌ای نداشته است، هزاران قدم جلوتر است. او روی دیگر موفقیت را به‌روشنی لمس کرده است، تارهای متصل به شکست را می‌شناسد و بهتر از هرکس دیگری می‌تواند سیاه‌چاله‌های شکست را به ما نشان دهد. آگاه باشید وقتی کسی شکست می‌خورد، هزاران چیز آموخته که اگر شجاعت خود را از دست نداده باشد، می‌تواند به دیگران نیز منتقل کند. پس هرگز نگویید او تا ابد شکست خورده است، بلکه بگویید او هنوز موفق نشده است!»

نکته: شکست، رویدادی ساده است و به تحولاتی عظیم وابسته نیست. ما یک‌شبه شکست نمی‌خوریم، بلکه این رویداد، نتیجه‌ی اجتناب‌ناپذیر انباشتِ تفکر یا گزینش‌های نادرست است و به‌بیانی‌دیگر چیزی جز تکرار اشتباه در قضاوت‌های روزمره‌ی ما نیست. اینک باید پرسید چرا برخی افراد در قضاوت‌هایشان به اشتباه دچار می‌شوند و چرا این‌قدر حماقت به‌خرج می‌دهند و هر روز آن خطاها را تکرار می‌کنند؟

باید پاسخ داد آن‌ها فکر نمی‌کنند که این موضوع آن‌قدرها هم مهم باشد. به‌نظر این‌گونه افراد، اقدام‌های روزمره‌ی ما انسان‌ها چندان مهم نیست. کوته‌بینی، تصمیمات نادرست یا هدر دادن زمان‌های ارزشمند عمر، اغلب به تأثیری قابل توجه منجر نمی‌شود. بیشتر مواقع، ما از نتیجه‌ی بی‌واسطه و فوری کردار خویش فرار می‌کنیم. برای مثال اگر طی سه ماه گذشته زحمت خواندن حتی یک کتاب را هم به خود نداده‌ایم فکر می‌کنیم این کار هیچ‌گونه تأثیر آنی بر زندگی ما ندارد زیرا پس از سه ماه هیچ اتفاقی برای ما نمی‌افتد؛ لذا این اشتباه در ماه‌های بعد همچنان تکرار می‌شود، بدون آن‌که مهم به نظر برسد؛ اما باید توجه داشت در آن خطری بزرگ نهفته است؛ زیرا بدتر از کتاب نخواندن، نفهمیدن اهمیت کتابخوانی است. کسانی که غذای ناسالم می‌خورند، به سلامتشان در آینده آسیب می‌رسانند، افرادی که زیاد سیگار می‌کشند، سال‌ها این اشتباه خود را تکرار می‌کنند، چون به‌ظاهر برای آن‌ها مشکلی پیش نمی‌آورد؛ اما درد و رنج ناشی از لذت امروز، در آینده به‌سراغ فرد می‌رود و او را از اعمال خود پشیمان می‌سازد. به‌ندرت پیش می‌آید که پیامد کشیدن سیگار آنی باشد. با وجود این روزی فرا می‌رسد که فرد را از پا در می‌آورد و در آن زمان او باید بهای این اشتباه را یک‌جا پرداخت کند؛ اشتباهی که پیش از این، چندان مهم به‌نظر نمی‌آمد.

خطرناک‌ترین چیز درباره‌ی شکست، ظرافت آن است

اشتباهات در کوتاه‌مدت، کوچک به‌نظر نمی‌آید و هیچ اختلالی ایجاد نمی‌کند، زیرا این اشتباهات تلنبار شده و ناگهان در زندگی‌مان خود را آشکار می‌سازد. از آن‌جا که هیچ مشکلی برای ما پیش نمی‌آید و هیچ پیامدِ آنی توجه ما را به خودش معطوف نمی‌کند، ما به‌راحتی امروز را سپری می‌کنیم، به فردا می‌رسیم و خطاهایمان را تکرار می‌کنیم. در این میان افکار پلید را از سر بیرون نمی‌کنیم، به آواهای نادرست گوش می‌سپاریم، به گزینش‌های اشتباه روی می‌آوریم و با خود می‌گوییم چون دیروز آسمان آفتابی نبود، پس کارهای نادرست دیروز، احتمالاً اشکالی ندارد و...

اما شرایط این‌گونه نیست! اگر در پایان روزی که نخستین اشتباه خود را مرتکب می‌شویم، آسمان بر زمین می‌آمد، دیگر هیچ‌گاه آن اشتباه را تکرار نمی‌کردیم. درست مثل کودکی که به‌رغم هشدارهای والدینش، دست خود را در تنوری داغ فرو می‌کند، در نهایت ما نیز به پیامدهای اشتباهات خود دچار می‌شویم. متأسفانه شکست هیچ‌گاه فریاد نمی‌کشد و همانند والدین هشدار نمی‌دهد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ تیر ۹۵ ، ۱۴:۲۲
mina nikseresht
جمعه, ۱۴ فروردين ۱۳۹۴، ۱۱:۰۴ ق.ظ

رونوشت 2: ای وای از فردا باز باید...!

دوستان مهربانم سلام

حتماً شما هم مثل من در این روزها افرادی را می بینید که بعد از یک استراحت طولانی مدت دوست ندارند به فعالیت های روزانه شان بازگردند. کسی که درس می خواند، کسی که سرکار می رود، کسی که درس می دهد و ....

و قسمت جالب داستان این است که اگر هر نظری دارند این نظر و رأی خود را به محیط اطرافشان انتقال می دهند. حرفهایی از این دست که : « ای وای! از فردا باید بروم مدرسه! ای خدا! از فردا باید به سرکار بروم، کی حوصله داره؟! باز از صبح زود باید بلند شوی و تا کی سرکار باشی! و... »

و این غر زدن ها هم چنان ادامه دارد تا اینکه کسی در جمع پیدا شود و حرف مثبتی بزند.

براستی با خود فکر کرده اید چرا اینگونه است؟ چرا این افراد باز هم از شروع فعالیت ها و تلاش خود واهمه دارند؟!

در روان شناسی گفته می شود 97% مردم دنیا هدف ندارند و تنها 3% افراد هستند که برای خود هدف هایی را در نظر گرفته اند. همانطور که می بینید پیرامون ما را افرادی احاطه کرده اند که هدف های معلوم و مشخصی را برای خود در نظر نگرفته اند. لذا آن کس که سرکار می رود، آن کس که درس می خواند، آن کس که درس می دهد، آن فردی که خانم خانه داری است و همه ی این افرادی که کلمه ی ای  وای از فردا را به زبان می آورند شامل این دسته از افرادی هستند که هدفی برای تلاش کردن و شروع فعالیت های مجدد خود ندارند.البته که اینجا معلوم می شود که این افراد اساساً هدفی ندارند. یا از درس خواندن خود لذت نمی برند و هدفی از این کار ندارند، یا از کار کردن خود راضی نیستند و کارشان را دوست ندارند و خلاصه از کارهایی که بر عهده شان است احساس رضایتمندی ندارند.

داشتن هدف و دنبال کردن تا زمان رسیدن، به انسان انگیزه می دهد. انگیزه ای که باعث حرکت و تلاش می شود.

بیایید به یکدیگر قول دهیم در همین ابتدای سال هدف های مشخص و دلخواهی را در نظر بگیریم و برای رسیدن به آنها تلاش و فعالیت را مستلزم دست یابی بدانیم.

در دست نویس های بعدی خواهم گفت چطور می توانیم هدف های مورد علاقه و دلخواه برای خود در نظر بگیریم به شرط رسیدن به آن. به قول موسسات کنکور: صددرصد تضمینی:)

با آرزوی موفقیت برای شما در شروع یک هفته ی جدید

شاد و پرانرژی باشید





۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ فروردين ۹۴ ، ۱۱:۰۴
mina nikseresht