تو که خودت روانشناسی چرا؟!
ماه ها قبل مستندی دیدم دربارۀ زندگی یکی از دکترهای روانشناس بالینی امریکایی که خدمات ارزنده ای در علم روانشناسی و خدمات روان درمانی به جامعه اش ارائه داده بود. این مستند در شبکۀ نتفلیکس پخش شده و مربوط به سال 2022 بود. او در مستند به زندگی شخصی اش و نابسامانی های ارتباطی که بین پدر و مادرش و بیماری های روانی و اختلالات روانپزشکی که داشتند اشاره کرد. از کودکی سخت و محرومیت هایی که داشته در آن مستند صحبت میکرد و اینکه سالهای سال تنها زندگی کرده بود و در کهنسالی ازدواج را تجربه نکرده بود و همه عمرش صرف ارائه خدمات ارزنده به روانشناسی شده بود. بدون اینکه ترس این را داشته باشد زیر تیغ اتهام اینکه چون روانشناس بوده پس باید همه قسمت های زندگیش سفید باشد یا او مسئول رفتارهای خانواده و اعضای پیرامونش بوده است. در حالی که مطمئنا اگر این روانشناس در کشور ما بود ممکن بود هزار و یک وصله و ایراد به او و سبک زندگیش بچسبانند. مثل تمام حرفهایی که ما اینجا می شنویم تحت این جملات: « این که خودش روانشناسه چرا زندگیش اینجوریه؟!»« اینکه خودش روانشناسه چرا رابطه اش اینطوره؟»« اینکه خودش روانشناسه چرا خانواده اش اینن؟» « اینکه خودش روانشناسه چرا بچه هاش اینن؟» « اینکه خودش روانشناسه چرا مشکل داره؟» « اینکه خودش روانشناسه چرا نتونسته زندگی خودش و خانواده اش رو تغییر بده ، پس چطور می تونه زندگی دیگران رو تغییر بده یا اونها رو درمان کنه؟!» انگار چون فرد روانشناسی خوانده باید پایه ها و بنیادهای شخصیتی خانوادهاش را هم میتوانسته است اصلاح کند! درحالی که صفات سرشتی و شخصیتی افراد را نمی توان تغییر داد. اینکه چون فرد روانشناسی خوانده پس می توانسته است روی اجداد و ژنهایی که در خانواده به ارث رسیده نیز اثر بگذارد و آنها را تغییر دهد! اینکه چون فرد روانشناس است پس تمام مشکلات ارتباطی و اختلالات افراد پیرامونش را هم باید درمان می کرده! در حالی که ما از لحاظ تخصصی اجازه کمک های حرفه ای همچون درمان را نسبت به نزدیکان، دوستان و همکاران خود را نداریم. اینطور است که این دیدگاه کنترل گرایانه و متعصبانه برخواسته از دانش و علم نیست. در حالی که در کشورهای توسعه یافته مردم جامعه به روانشناس به چشم یک متخصص علمی نگاه می کنند مثل یک پزشک که اگر خودش بیمار شود کسی او را سرزنش نمی کند که تو چرا بیمار شدی و یا چرا خانواده ات دچار بیماری هستند و تو نمی توانی آنها را درمان کنی؟ در حالی که آن پزشک در یک شاخه تخصص لازم را بدست آورده و در سایر موارد این علم را ندارد و کسی او را زیر سوال نمی برد. چرا؟ چون فرد هویتی مستقل از خانواده و زندگی شخصی و خانوادگی اش دارد و کسی آنها را ملاک برداشت و قضاوت علم و تخصص او قرار نمی دهد. روانشناسی نیز مثل بقیه ی رشته ها یک علم است و این علم می تواند برای خود فرد مفید واقع شود و بتواند با تمام مشکلات و سختیهایی که در کشور ما برای روانشناسان وجود دارد تاب آوری خود را تقویت کند و به خاطر عشق و علاقه ای که دارد فارغ از تمام برچسب هایی که می خورد راهی را که برای کمک به مردمش انتخاب کرده است ادامه دهد.