روان سالم تر

مشخصات بلاگ
روان سالم تر

امروزه نیاز به تغییر لازمه ی داشتن یک زندگی موفق است. افرادی که همه روزه تصمیم به تغییر می گیرند تا امروزشان با دیروزی که رفته است و فردایی که نیامده متفاوت باشد افرادی هستند که تغییر و تحول را لازمه ی رشد و داشتن یک زندگی سالم و شاد می دانند.
این وبلاگ به شما کمک خواهد کرد تا تغییری هرچند کوچک در زندگی خودتان ایجاد کنید. خوشحال می شوم به عنوان یک راهنما سهمی در زندگی تان برای تغییر داشته باشم.
با آرزوی موفقیت برای شما

بایگانی
آخرین نظرات
سه شنبه, ۲۰ فروردين ۱۴۰۴، ۰۵:۳۸ ب.ظ

موفقیت رو باد نمیاره! مثل پول!

موفقیت یک شبه بدست نمیاد. این یک تصویر شناختی دارای نقصه که بعضی افراد فکر می کنن یک شبه می‏تونن به بدن عالی و فیت برسن (در حالیکه به سختی صبح ها از خواب بیدار میشن و به سختی جلوی شکم شون رو می گیرن)، یک شبه می‏تونن راه چند ده ساله‏ ی دیگران رو طی کنن، یک شبه می‏تونن پولدار بشن و یک شبه می‏تونن به هر چیزی که خواستن برسن.

چطور میشه بدون زحمت و صرف وقت به چیزی رسید؟

چطور میشه به وزن دلخواهم برسم بدون تمرین های ورزشی سخت و رژیم غذایی که بتونم به خوردن مواد غذایی مضر و غیرسالم نه بگم؟

چطور میشه به مدارج بالای دانشگاهی برسم بدون اینکه درس بخونم یا سختی درس خوندن و رتبه‏ی خوب آوردن رو به جون بخرم؟

می بینی؟

ذات زندگی ایثار کردنه. لازمه ی موفقیت داشتن صبر و حوصله و دوام آوردن توی روزای سخته. تو برای بدست آوردن باید از دست بدی. منتها حواست باشه چه چیزی رو از دست میدی؛

یه وقتی من سرمایه ‏ی زندگیم رو از دست میدم برای اینکه مسیر درستی رو انتخاب نکردم.

مسیر نادرست میتونه همنشینی باشه که سبک زندگی ناسالمی داره، میتونه خوندن یک کتاب زرد با محتوای بی ارزش باشه، میتونه اتلاف وقت و استفاده نکردن از فرصت هایی باشه که سر راهم قرار می‏ گیره و میتونه حتی آسیب به جسمم با خوردن مواد غذایی ناسالم باشه. میتونه دائم تفریح کردن و این ور و اون رفتن با دوستان باشه به جای استفاده از زمان های مطلوب و میتونه جلوی تلویزیون هر روز لم دادن باشه؛

پس اگه آدمی رو دیدی که بالاتر از توئه به جای حسرت خوردن و حسادت و بدخواستن و اینکه دستاوردها و موفقیت هاش رو کوچیک و بی ارزش جلوی خودت و دیگران نشون بدی، خیلی خوبه روی خودت کار کنی و به این فکر کنی چند سال زحمت کشیده تا از راه درست به موفقیت برسه؟ هرچند واقعا برای بعضی افراد مثل خودشیفته ها سخته اینطور فکر کردن.

اون وقته که تو هم میتونی مسیر رشدی و فردیت رو به خوبی طی کنی؛

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ فروردين ۰۴ ، ۱۷:۳۸
mina nikseresht
پنجشنبه, ۸ فروردين ۱۴۰۴، ۰۸:۳۳ ب.ظ

سال نو آغازی دوباره نیست! ادامه ی گذشته است

                                                           

 

سال که نو می‏شود ما با حجم زیادی از روزهایی روبرو می‏شویم که قرار است تا پایان سال آنها را بگذرانیم. فکر کردن به این روزها و اینکه چه چیزهایی ممکن است در انتظارمان باشد دلهره آور است. عموماً این روزها با افرادی مواجه می‏شوم که دچار افسردگی و اضطراب هستند. قرار گرفتن در نقطه ‏ی آغاز، بی‏ آنکه بدانی چه چیزهایی در انتظار توست طبیعی است که اضطراب‏ زا باشد و یا فکر کردن به شروعی دوباره و از نو ساختن راه‏هایی که سال گذشته به نتیجه نرسید می‏تواند اضطراب‏ آور و یا حتی ناراحت ‏کننده باشد. ممکن است سال گذشته شما با اتفاقاتی غیرمنتظره و ناخوشایند مواجه بوده ‏اید و ترومای حاصل آن اتفاقات درمان نشده باشد. همه‏ ی ما این روزها با حجم زیادی از پیام‏هایی ممکن است مواجه شویم که ما را دعوت به هدف‏ گذاری و شروع دوباره می ‏کنند. برای ما از سال جدید و کارهای جدید صحبت می ‏کنند در حالیکه اطلاعی از شرایط قبلی و کنونی ما ندارند اما من کنار شما هستم و حال شما را درک می‏کنم. می‏دانم برای بسیاری از شما شروع دوباره و تلاش‏هایی که ممکن است نتیجه ‏بخش باشد یا نباشد در شما ایجاد دلهره و نگرانی می‏ کند. حتی درک می‏کنم شاید از تلاش کردن و شروع‏ کردن‏ های دوباره و دوباره خسته شده باشید. اما من شما را دعوت می‏کنم این روزها به طبیعت بروید و به نوای پرندگان بهاری که سرود تولد دوباره ‏ی طبیعت را سر می ‏دهند گوش بسپارید. من شما را دعوت می‏کنم به طبیعت بروید و این زنده شدن دوباره‏ ی درختانی را تماشا کنید که تا همین چندی پیش، هیچ علامتی از حیاتی دوباره نداشتند، اما اکنون دوباره جوانه زده ‏اند و شکوفه داده ‏اند. من از شما دعوت می‏کنم با طبیعت پیش بروید و به این فرآیند آفرینش دوباره تمرکز کنید. دیدن این فرآیند کافی است. الان بهتر است از فرصت‏های فراغتی که دارید برای تجدید قوایی دوباره استفاده کنید. به فرصت‏های رشدی خودتان فکر کنید. فرصت‏هایی که با آغاز بهار می‏تواند مقدمه‏ ی شروع تولدی دوباره برای زندگی فردی‏ تان باشد. بروید به دل طبیعت و نفسی عمیق بکشید. با خودتان مکالمات درونی مثبت داشته باشید. به خودتان امید بدهید این سال پیش رو نیز مثل سالهای گذشته می‏ توانید آماده ‏ی زندگی کردن باشید. این شما هستید که باید اداره ‏ی زندگی‏تان را در دست بگیرید و به سمتی که می‏خواهید هدایتش کنید. قرار بگذارید روزهایتان را زندگی کنید. شنیدن موسیقی‏ های الهام بخش، ورزش کردن در دل طبیعت، مدیتیشن و همه‏ ی آنچه که می‏تواند به شروع کردن دوباره انرژی بیشتری ببخشد و حال درونی‏تان را بهبود بدهد، کمک کننده است.

به این فکر نکنید چرا حالتان در شروع بهار خوب نیست، چرا احساس افسردگی می‏کنید. خودتان را با دیگران مقایسه نکنید. اجازه بدهید که در دایره ‏ی افکارتان،تنها گذشته ‏ی خود و بهتر شدن و تلاش برای برداشتن قدم‏هایی که می‏توانید برای بهبود حالتان مؤثر واقع شود قرار بگیرد.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ فروردين ۰۴ ، ۲۰:۳۳
mina nikseresht
چهارشنبه, ۲ آبان ۱۴۰۳، ۱۱:۲۰ ب.ظ

بلوغ عاطفی؛ تضمینی برای سلامت روانی رابطه

اگر بخوام یکی از نشانه های عزت نفس رو نام ببرم، میگم: «آدمایی که عزت نفس خوبی دارن، می‏تونن صادقانه احساسات شون رو به اشتراک بگذارن».

صداقت در بیان احساسات و پنهان نکردن شون می‏تونه نشانه ‏ای از بلوغ عاطفی باشه.

بلوغ عاطفی که تضمین کننده ‏ی یک رابطه‏ ی خوب و بادوامه.

رابطه ‏ی خوب حتماً نیاز به داشتن بلوغ عاطفی داره.

وقتی که فرد با بلوغ عاطفی وارد رابطه میشه به راحتی می تونه از احساساتش حرف بزنه، بدون اینکه نگران این باشه که طرف مقابل چه برداشت یا قضاوتی از او داره.

 برعکس وقتی که افراد به بلوغ عاطفی نرسیده باشند، نمی‏تونن به راحتی از احساسات‏شون حرف بزنن و در واقع تنظیم شدن هیجانات هم اتفاق نیافتاده.

اگر بخوایم بلوغ عاطفی رو تعریف کنیم می‏گیم:

«بلوغ عاطفی به معنای تشخیص و تنظیم احساسات، بروز به موقع و مدیریت آن‌ها است. بلوغ عاطفی یک مرحله از رشد فردیه که با اون فرد می‌تونه از نظر جسمی، فکری، ذهنی و عاطفی به استقلال برسه. در حقیقت حفظ استقلال فردی در روابط احساسی بعد درونی بلوغ عاطفی به شمار میاد.»

یکی از نشانه‏ های سلامت رابطه ‏ی عاطفی پایدار و موفق می‏تونه بلوغ عاطفی باشه.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۲ آبان ۰۳ ، ۲۳:۲۰
mina nikseresht
جمعه, ۱۰ فروردين ۱۴۰۳، ۰۲:۰۴ ب.ظ

اهمیت خودآگاهی در ازدواج

یه مولفه ای در روانشناسی داریم بهش می‏ گیم خودآگاهی. نمره‏ ی خودآگاهی اهمیت زیادی در بحث ازدواج داره. اگر اهل مشاوره ی قبل از ازدواج باشید با دونستن اینکه نمره ی خودآگاهی خودتون و نفر مقابل‏تون قابل قبوله در کنار عوامل مهم دیگه‏ ی شخصیت می ‏تونیم پیش ‏بینی کنیم که آیا این ازدواج به سمت موفقیت پیش میره یا نه.

حالا خودآگاهی کجاها مهمه؟

خودآگاهی اونجاها مهمه که توی زندگی مشترک وقتی بحث و مشاجره‏ ای پیش میاد فرد می‏تونه سهم اشتباهات خودش رو و نحوه‏ ی عملکردش رو بررسی کنه و به میزان اشتباهاتی که در این فرآیند داشته، عذرخواهی کنه و درصدد جبران باشه. درصد انتقادی که به این افراد میشه و همین طور اشتباهاتی که توی رابطه مرتکب میشن کمتره. فردی که خودآگاهی خوبی داره مسیر زندگیش مشخصه و لازم نیست به این شاخه و اون شاخه بپره. افرادی که خودآگاهی دارن نسبت به توانایی‏ ها و استعدادهاشون شناخت کافی دارن و در همون مسیر به پرورش این استعداد و مهارت ادامه میدن و به موفقیت میرسن. برای همین در مسیر توسعه‏ ی فردی مفهوم خودآگاهی بسیار مهم میشه. این فرد تمام توجه و تمرکزش بر روی توسعه ی خودش و مهارت‏ هاشه و اهل مقایسه و چشم و هم چشمی نیست. ممکنه در فضای رقابت قرار بگیرن اما رقابت این دسته در راستای ارتقای خودشونه نه در فضای اینکه با دیگران رقابت کنن تا برتری خودشون رو ثابت کنن. تصور کن با فردی ازدواج کنی که اهل مقایسه نباشه، پس این زندگی به آرامش نزدیک تره. خیالت راحته که در فضای زندگی مشترک مقایسه نمیشی، زندگیت دچار چالش‏های چشم و هم چشمی قرار نمی‏گیره، هیجانی رفتار و عمل نمیشه و همه چیز برمبنای شناخت پیش میره. این خیلی خوبه. چیزی که ما امروز در زندگی ‏های حاضر نمی ‏بینیم و اگر هم باشه خیلی کمه.

قدم اولی که در توسعه ‏ی فردیت باید برداریم خودآگاهیه. هرقدر خودآگاهی بالاتر بره مسیر توسعه و پیشرفت شما هموارتر میشه. هرقدر دیگران به شما توصیه ‏ای بکنن که در راستای زندگی و مسیر کاری، شغلی یا تحصیلی شما باشه چون خودآگاهی خوبی دارین نظرات دیگران در زندگی تون اثرگذار نیست. برخلاف اینکه وقتی نمره ی خودآگاهی فرد پایین باشه در بحث ازدواج این زندگی دائم در معرض نظر و نصیحت دیگران قرار می‏ گیره و چون فرد نمی‏تونه تصمیم درستی بگیره دائم نظر دیگران رو سؤال می‏کنه.

به عنوان کسی که ده سال در کلینیک‏ روانشناسی کار می‏کنم بهتون توصیه می‏کنم اگر در شروع آشنایی و یا اقدام به ازدواج هستین حتما نمره‏ ی خودآگاهی خودتون و فرد مقابل رو بررسی کنین چون اگر بررسی نکنین ممکنه در مسیر زندگی دچار چالش هایی قرار بگیرین که نظر دیگران به زندگی شما تحمیل بشه.

ازدواج و مشاوره ی پیش از ازدواج در زمان حاضر کمک مهم و بزرگیه در راستای حفظ سلامت روانی‏تون چرا که آمار طلاق در سال گذشته یعنی 1402، پنجاه درصد افزایش داشت و یک علت مهمش همینه که افراد بدون مشاوره ی قبل از ازدواج وارد رابطه میشن و دچار شکست میشن یا در طول رابطه تازه به نکاتی میرسن که لازم بوده قبلش بررسی بشه اما بررسی نشده و ساده انگارانه و ساده لوحانه ازدواج کردن.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ فروردين ۰۳ ، ۱۴:۰۴
mina nikseresht

با سلام خدمت همراهان محترم صفحه ی اینجانب مینا نیک سرشت.

بارها در این صفحه اعلام کرده ام و باز هم می کنم اخیراً چندین وبلاگ را دیده ام که محتوایی را که من با قلم و تخصص خودم اینجا با شما به اشتراک گذاشتم به نام سایت های مجهول الهویه بازنشر می کنند بدون دادن اسم نویسنده. اسم « روان سالم‏تر» را بنده برای اولین بار خودم در فضاهای اجتماعی ام منتشر کرده ‏ام و وبلاگ بنده به نام صفحه ‏ی اینستاگرام من می‏باشد که این برند اختصاصی من در 10 سال اخیر است.

به هیچ عنوان رضایتی ندارم مطالب من را بدون ذکر نام در وبلاگ های خود منتشر می‏ کنید و در صورت تکرار این موضوع از این به بعد آن را پیگیری خواهم کرد.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ بهمن ۰۲ ، ۱۹:۱۵
mina nikseresht

اینکه افراد بخشی از روزشون رو ممکنه درگیر نگرانی درباره‌ی آینده باشن رو عادت ذهنی محسوب می کنیم.ما برای نگه داشتن ذهن در زمان اکنون میتونیم از رویکرد درمانی ذهن آگاهی استفاده کنیم. توی این مقاله خانم Jennifer Gerlach LCSW روان درمانگر، پنج راهکار رو ارائه میدن درباره‌ی این که چطور از زمان حال لذت ببری درحالیکه نگران آینده ای. نگرانی درباره‌ی آینده اگر کنترل نشه، لذت امروز رو می گیره، می‌تونه اضطراب رو ایجاد کنه برای چیزی که وجود نداره و یا هنوز اتفاق نیفتاده و از این طرف،تلاش برای حذف کردن این افکار مضطرب کننده، اتفاقاً این افکار رو بزرگتر می کنه.می‌تونه مانع خودشکوفایی بشه و فرد رو از انجام کاری که باید انجام بده،منحرف کنه. اغلب ذهن ما تصاویر تلخی از آینده ترسیم می‌کنه و من بعنوان درمانگر هرروز این رو می بینم.«اگه کارمو از دست بدم چی؟ اگه همسرم بره چی؟ اگه سرطان بگیرم چی؟» این چی میشه، فرد رو در دام آینده نگه میداره برای چیزی که اکنون وجود نداره. اما با تمرین تعهد و پذیرش می تونیم تکرار این افکار رو کم و کمتر کنیم:

1-پیدا کردن یک لنگر: تمرینات لنگر به معنی ریشه کردن چیزیه که در لحظه‌ی حال رخ میده. مثل نوشیدن آب، تنفس.همانطور که لنگر کشتی رو روی آب نگه میداره تجربیات و احساسات هم میتونه تو رو در لحظه‌ی حال نگه داره

۲-تعیین یک هدف برای امروز: یک هدف یا قصد می‌تونه کمک کنه فقط به امروز نگاه کنی.مثلا من قصد دارم امروز برم پیاده‌روی و ازش لذت ببرم. این نیت، ذهنت رو در زمان حال محدود می‌کنه.

3-یک مانترا رو تمرین کن تا زمان حال رو بهت یادآوری کنه.«مانتراها در آیین بودا و هندو آوای خاص یا کلمه ای مثل ذکر که هدف مند کنار هم قرار می گیره جهت تلقین به ذهن.

 ۴-بخودت اجازه بده احساس اضطراب کنی. اضطراب ناخوشاینده اما تلاش برای اینکه کمتر اضطراب داشته باشی بیشتر مضطربت می‌کنه.آزادی درک این احساس رو به خودت بده.

5-زمانی رو برنامه‌ریزی کن و سعی کن نگرانی رو در اونجا حفظ کنی: هدف نگرانی، برنامه‌ریزی کردن ما برای آینده است.اختصاص زمان برای برنامه‌ریزی می‌تونه بهت کمک کنه تا برای نگرانی خودت حد و مرز تعیین کنی و بتونی در زمانیکه مشغول کاری هستی، کارت رو انجام بدی. درمان پذیرش و تعهد «به عنوان تماس با لحظه‌ی حال»، کمک ویژه‌ای می‌کنه تا در لحظه زندگی کنی.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ مهر ۰۲ ، ۲۱:۱۲
mina nikseresht

                          

خانم دکتر Carla Shuman روان شناس بالینی و استاد دانشگاه جرج واشنگتن در این مقاله به اهمیت تجربه‏ی احساسات اشاره کرده‏اند. ایشون موضوع رو با انیمیشن Inside out شروع می‏کنند و اینکه چطور رایلی کودک 11 ساله‏ی داستان طیف کاملی از احساسات رو تجربه می‏کند (اگه انیمیشن رو دیده باشین هر احساسی یه شخصیت رو با رنگ همون احساس به تصویر کشیده) هر احساس تلاش می‏کند بر احساس دیگر پیروز شود در حالیکه تجربه‏ی احساس غم در داستان ضروری به نظر می رسد و نباید سرکوب شود.

Inside Out داستان رایلی 11 ساله را به تصویر می کشد که والدینش خانواده را به حالت دیگری منتقل کردند و او را مجبور کردند که از نو شروع کند، دوستان جدیدی پیدا کند و به یک تیم جدید هاکی بپیوندد.

می بینیم که رایلی طیف کاملی از احساسات را تجربه می‌کند، با احساس خشم که رهبری بیشتر فیلم را بر عهده می‌گیرد و ترس و غم را سرکوب می‌کند. احساس شادی سعی می کند پیروز شود، اما تلاش های او خنثی می شود و حضور او اغلب سطحی است. به عنوان یک متخصص بهداشت روان، فکر می‌کردم این فیلم به طرز درخشانی اهمیت هر یک از احساسات و تلاش‌های نادرست خشم برای کنترل اوضاع را به تصویر می‌کشد.

غم و اندوه در نهایت در پایان فیلم متوجه منظور او می شود، زمانی که او بینشی در مورد اینکه چرا تأمل کردن مهم است، چرا غم باید احساس شود، و چرا شادی می تواند واقعاً زمانی آشکار شود که به احساسات دیگر اجازه وجود داشته باشد، می دهد. ما اغلب احساسات دیگر را ناخوشایند، غیر ضروری و ناخواسته می‌دانیم. اما همه آنها هدفی دارند.احساس ترس از ما در برابر موقعیت هایی که ممکن است به ما آسیب برساند یا ما را به دردسر بیاندازد محافظت می کند. اما وقتی این احساسات بیش از حد شدید یا مداوم می شوند، افراد از انجام کارهایی که باید انجام دهند اجتناب می کنند.شادی به ما اجازه می دهد جشن بگیریم و سپاسگزار باشیم. اما وقتی سعی می کنیم شادی را مجبور به حضور کنیم، این احساس می تواند کوتاه مدت باشد و احساس رضایت نمی کند.

خشم از ما دفاع می‌کند و می‌تواند به ما قدرت دهد تا به دنبال عدالت باشیم. این یک احساس بسیار مهم است، اما استفاده بیش از حد یا نادرست، ما غیرمنطقی، از نظر احساسی واکنش‌پذیر و تکانشی می‌شویم. عصبانیت کنترل نشده می تواند منجر به تصمیمات بدی شود که از آنها پشیمان شویم و اقداماتی که به روابط ما آسیب می زند.

به نظر می رسد افراد برای این سه احساس هدف پیدا می کنند، خواه همیشه از آنها به خوبی استفاده کنند یا نه. غم کمترین مورد علاقه همه است، اما غم احساس مهمی است که باید در ظاهر تجربه شود و سرکوب نشود. من پیشنهاد نمی کنم که غم و اندوه طولانی مدت، که می تواند منجر به افسردگی و ناامیدی شود، هدف است. در عوض، اجازه دادن به خودمان برای غمگین شدن زمانی که اتفاق بدی می‌افتد زمانی که عزیزی را از دست می‌دهیم، زمانی که طرد شدن را تجربه می‌کنیم، یا زمانی که احساس تنهایی می‌کنیم می‌تواند به ما بینشی نسبت به خواسته‌ها و نیازهایمان بدهد. باید بپذیریم که احساس ناراحتی می کنیم و حتی به خود اجازه می‏دهیم اشک بریزیم که بخشی از روند درمان است. اشک ریختن باعث رهایی می شود که به بهبود بدن و مغز ما از غم، ناامیدی و اندوه کمک می کند.

در اینجا چهار نکته وجود دارد که به خودتان اجازه می‌دهید به روش‌های سالم غمگین باشید:

   1- یک دفتر خاطرات داشته باشید و زمانی که احساس ناراحتی می کنید، مطالبی را بنویسید. در مورد چیزی که از آن ناراحت هستید فکر کنید و احساس خود را توصیف کنید. در مورد آنچه اتفاق افتاده که منجر به احساس شما شده است بنویسید. لازم نیست روایت طولانی باشد. اما نشان می دهد که شما به خود اجازه غمگینی داده اید و می توانید بعداً، زمانی که احساس متفاوتی دارید، در مورد آن فکر کنید.

2- اگر اهل ژورنال نیستید یا از نوشتن لذت نمی برید، یک لیست پخش موسیقی ایجاد کنید که غم و اندوه را برانگیزد. شاید این آهنگ هایی در مورد یک قلب شکسته باشد که می توانید پس از پایان یک رابطه به آنها گوش دهید. یا می‌توانید هنگام غمگینی به آهنگی در مورد دلتنگ شدن کسی گوش دهید که مرده یا دیگر در زندگی شما نیست. موسیقی می تواند یک ابزار درمانی قدرتمند باشد.

3- زمانی را برای تفکر در مورد تجربیاتی که ممکن است باعث غمگینی شوند، اختصاص دهید. اگر تمایل دارید فردی باشید که در هنگام غمگینی سعی می کند حواس خود را پرت کند، در مقابل وسوسه مقاومت کنید. چند دقیقه با این احساس بنشینید و به یاد داشته باشید که همه احساسات موقتی هستند، اما برای هر احساسی مهم است که به رسمیت شناخته شود. پذیرش آگاهانه همه احساسات، روند بهبودی سالم‌تری را تسهیل می‌کند.

4- اگر از غمگین بودن خسته شده اید و برای مدتی بدون تسکین این احساس را داشته اید، با یک درمانگر صحبت کنید. این به شما فضای امنی را برای به اشتراک گذاشتن احساسات خود و بررسی علت تداوم آنها می‏دهد.

فرهنگ مدرن ما اغلب پیام های نادرستی می فرستد مبنی بر اینکه قرار نیست ما غمگین باشیم و اگر غمگینی را تجربه کنیم، مشکلی برای ما وجود دارد. باید افسرده باشیم اما غم و اندوه افسردگی نیست. غم این است که بپذیریم چیزی را از دست داده ایم. بنابراین، به خود اجازه دهید که احساس غمگینی کنید و از قضا، در نهایت منجر به پذیرش، انعطاف پذیری و امید به آینده خواهد شد.

(امیدوارم از ترجمه ‏ی این مقاله راضی بوده باشید. اگر تمایل به مشاوره و رزو وقت تلفنی داشتید می توانید با ایمیل بنده اطلاع بدهید. mina.nikseresht@yahoo.com)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ مهر ۰۲ ، ۲۲:۰۳
mina nikseresht
پنجشنبه, ۲۴ فروردين ۱۴۰۲، ۰۱:۳۶ ق.ظ

وبلاگ اصلی من همین یک وبلاگ می باشد

سلام و احترام خدمت همراهان وبلاگم. ممنون از شما که مطالب بنده رو اینجا دنبال کردین چه جدیدی ها و چه قدیمی ها. به تازگی متوجه شدم مطالب بنده در وبلاگ های دیگه ای منتشر شده بدون اجازه که اسم این کار میشه احتمالاً سرقت. هیچ کدوم از وبلاگ های موجود به اسم بنده یعنی (مینا نیک سرشت) مورد تایید بنده نیست و من همین یه وبلاگ رو دارم که از سال 93 اینجا مشغول به فعالیت بودم و هستم. ضمن اینکه رضایتی هم بابت نشر مطالبم و استفاده از اسمم نداشته و ندارم. مطالب بنده رو در همین آدرس یعنی روان سالم تر که به نام صفحه ی اینستاگرام بنده یعنی @Ravansalemtar می باشد، دنبال بفرمایید.

با احترام: مینا نیک سرشت / کارشناسی ارشد روانشناسی/ طرحواره درمانگر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ فروردين ۰۲ ، ۰۱:۳۶
mina nikseresht