مطالعه نمی کنیم! به چه قیمتی؟!
از خیابان رد می شوم جمعیت به صورت بسیار عجیبی در خیابان موج می زند. از کنار ویترین مغازه ی اول عبور می کنم. خانمی به همسرش مدل کفشی را که پسندیده است نشان می دهد و بعد از اینکه طرح و رنگش را تأیید می کنند برای خرید به داخل مغازه می روند. کمی جلوتر مغازه ی مانتوفروشی است. عده ای داخل می روند و عده ای بیرون می آیند. سر نبش خیابان بعدی با انواع کیف های چرمی مواجه می شوی، احتمال می دهی جنس آنها از چرم اعلا تهیه شده است ... قدم هایم را تندتر می کنم تا سریعتر به مقصدم برسم. عده ای در خیابان مشغول قدم زدن و تنها تماشا کردن جمعیت هستند. نرسیده به چهارراه، مردمی را می بینم که پیاده رو را بند آورده اند و حواسم را معطوف مغازه ای می کنند که به دست مشتریانش لیوان های مخصوصی از آبمیوه داده است. از شیرموز گرفته تا هویج بستنی و .... . چیزی تا رسیدن به مقصد نمانده است. از ابتدای راه به این فکر می کنم کاش آنقدر که به چیزهای دیگر بها داده می شد کمی بیشتر به مطالعه و کتاب بها می دادیم. کاش وقتی دلمان می گرفت و دوست داشتیم وقت با ارزشمان را در پیاده روی ها و خیابان گردی ها صرف کنیم همان وقت را پای مطالعه ی کتابی می نشستیم که برای رفع دلتنگی هایمان نسخه ای شفابخش بود. کاش تمام آن لحظاتی را که در صفحات مجازی و نرم افزارهای چت صرف می کردیم برای خودمان در تهیه و تدارک یک کتابخانه بودیم تا تمام وقت مان را اختصاص به مطالعه کتاب های ارزشمند دهیم.
دوست ندارم حرف منفی زده باشم اما متأسف می شوم وقتی می شنوم کسی به مطالعه علاقه ای ندارد و از آن بدتر و ناراحت کننده تر وقتی است که به کسی مطالعه ی کتابی را پیشنهاد می کنی و صراحتاً اعلام می کند من وقت مطالعه ندارم، یعنی اصلاً فرصت نمی کنم که کتاب بخوانم! چطور یک پدر یا مادر می تواند فرزندی را به عنوان یک فرد تأثیرگذار و سالم تربیت کند که خودش حتی در روز یک ساعت را هم مطالعه نمی کند! به نظرم کمی در حرف زدن هایمان زیادی اغراق می کنیم. برترین آدم ها و شاخص ترین انسان ها را دیده ایم که در عین پرمشغله بودن و فرصت های محدودشان باز هم در اولین فرصت و فراغتی که برایشان پیش می آید به سراغ مطالعه می روند تا از این نعمت ارزشمند محروم نشوند و از آن طرف هم هستند افرادی که در اولین فرصتی که برایشان پیش می آید به سراغ موبایلشان می روند تا وقت شان را با شبکه های مجازی پر کنند که به نظرم نه تنها دستاوردی ندارد بلکه متأسفانه اکثر ما بخش اعظم عمرمان را در حال حاضر بدون اینکه از ضررهای آن آگاه شویم از دست می دهیم.
کاش همین روزها به خودمان بیاییم و از خودمان سوال کنیم آیا اینقدر که برای تهیه ی لباس و پوشاکمان هزینه می کنیم و یا آنقدر که هر ماه برای رفتن به رستوران های مختلف شهر برنامه ریزی و هزینه های هنگفت می کنیم آیا جا ندارد برای بالا بردن آگاهی خودمان کمی بیشتر وقت بگذاریم؟! فکر نمی کنم قیمت تهیه یک کتاب آنقدرها گران باشد که کسی نتواند هر ماه بخشی از هزینه هایش را به این امر مهم اختصاص دهد!
کاش یاد بگیریم کمی بیشتر مطالعه کنیم تا الگوی بهتری در جهت مطالعه برای فرزندان و اطرافیان مان باشیم. حواسمان باشد چه چیزی را از دست می دهیم!
بیایید به هم قول بدهیم تغییر کنیم!
دوستدارتان هستم. امید که اهل مطالعه شویم.