قسمت بندی وظیفه نداریم!
1)زهره: چندبار بهت باید بگم این آشغالها رو هر شب ببر بیرون دم در بزار؟!
سروش: مگه وظیفهی منه هر شب ببرم؟! خوب یک شب هم تو ببر؟! چی میشه مگه؟! شاید من مُردم تو نباید این کار رو انجام بدی؟! آیه اومده و تعیین شده که این کار همیشه وظیفهی مردِ خانواده است؟!
زهره: بله وظیفهی من نیست که این کار رو بکنم، این وظیفهی مرد خانواده است!
2)فرانک: چرا صبح آرمیتا رو نبردی مهد؟! امروز کلاس نقاشی داشت؟! بچهام کلی دیشب ذوق داشت و دفتر نقاشی و مدادرنگیهاش رو مرتب توی کیفش گذاشته بود که فردا قراره کلاس نقاشی بره. هنوز نمیدونی که دوشنبهها کلاس نقاشی داره؟!
ارشاد: ای بابا! امروز صبح زود توی شرکت جلسه داشتیم. خوب چرا خودت نبردیش؟! حتماً من باید همیشه ببرمش؟! خوب من یه روزایی کار دارم، یه روزایی جلسه دارم، یه روزایی تا آخرشب به خاطر پروژههای اداره مجبور شدم بیشتر بمونم و صبح رو مرخصی گرفتم دیر برم. اگه من نبرم تو نمیتونی ببریش؟
فرانک: نه، این که وظیفهی من نیست، وظیفهی پدرشه!
3)ارسلان: چرا ظرفها از دیروز توی ظرفشویی مونده؟! چرا امشب شام درست نکرده بودی؟! من امروز صبحونه نخورده بودم، امشب باید گرسنه بخوابم!
نغمه: حالا یکبار اینطوری شده! چرا درک نمیکنی که امروز مریض بودم و نمیتونستم از رختخواب بلند شم و بیام شام درست کنم! حالا یه شب، تو شام درست کن! مگه همیشه وظیفهی منه که غذا درست کنم؟!
ارسلان: وظیفهی مرد اینکه بیرون کار کنه و وظیفهی خانم هم اینه که خانهداری کنه، من وظیفهی غذا درست کردن ندارم!
******
آیا شما هم مثل من با زندگی مشترک افرادی برخورد کردهاید که وقتی یک کدام از طرفین خارج از معمولِ عادت یا خلاف واقع رفتار میکند! زوج یا زوجه شکایتشان این است که چرا او به وظیفهاش عمل نمیکند؟! و یا اینکه او آدم مسئولیت پذیری نیست! پیرو این موضوع، زندگی مشترک خود و رفتار فرد مقابل را زیرسؤال میبرد و گاهی هم برای تأدیب طرف مقابل رفتارهای ناهنجاری مثل قهر کردن را از خود نشان میدهد! وقتی قرارداد و تعهد زندگی زناشویی بسته میشود و هریک از طرفین، متعهد میشوند تا مسئولیت انجام کارهایی را برعهده بگیرند، تلاش بر این است که تا مادامی که با یکدیگر زندگی میکنند مسئولیت خود را به خوبی انجام دهند. اما گاهی در بسیاری از زوجها دیده میشود که انجام برخی مسئولیتها را وظیفهی آن دیگری محسوب کرده و اگر خلاف واقع رفتار شود او را محکوم و سرزنش میکنند و آنوقت است که دلخوریها و شکایتهای بسیاری را به دفاتر مشاوره ارائه میکنند که همسر من به وظیفهی زناشوییاش عمل نمیکند!
یادم هست یکبار به یک مهمانی دعوت شده بودم و خانم صاحبخانه تدارکات زیادی را برای شام دیده بود. موقع سرو دسر، همسرش فراموش کرده بود سُس مخصوص سالاد به همراه نوشیدنی را بخرد. اما خیلی هم ضرورت نداشت و میشد با سس مایونز هم سالاد را سرو کرد. خانم بلافاصله از همسرش خواست تا آن موقع شب بیرون برود و آنها را تهیه کند. هرچه مهمانان اصرار کردند که لزومی ندارد اما گوشش بدهکار نبود و گفت: وظیفهاش بوده، اما یادش رفته بخره!!! شما به خوبی خودتون ببخشید! وقتی این رفتار را دیدم واقعاً دیگر میلی به خوردن غذا نداشتم؛ قسمت تلخ ماجرا اینجاست که تصور فرد به اشتباه این است برای اینکه دیگری را متوجه وظیفهاش سازد شخصیت او را جلوی دیگران سرزنش کند. درست است که در آغاز پیمان زندگی زناشویی، هریک از طرفین قبول میکنند تا مسئولیت انجام کارهایی را که خارج از روحیاتِ فردیِ دیگری است برعهده بگیرند، اما نباید انجام این مسئولیتها را الزام و تکلیف قلمداد کرد. گاهی تصور میشود که زندگی مشترک تبدیل به یک پادگان نظامی میشود و هرکس مسئولیت انجام کارهایی را برعهده گرفته که اگر انجام نشود از سوی مافوق خود جریمه و توبیخ میشود! داشتن یک زندگی مشترک خوب و شیرین در گرو ایجاد روحیهی درک و تفاهم است. داشتن توقعهای نابهجا و عدم درک در هریک از طرفین، هرچه بیشتر میتواند به تشدید این موضوع دامن بزند. تا زمانی که من به عنوان یک خانم و یا آقا این توقع و انتظارها را در زندگی مشترک داشته باشم هیچگاه نمیتوان تصور کرد که زندگی خوب و آرامی را تجربه کنم. چرا که همیشه اتفاقاتی خلاف انتظار ما در زندگی رخ میدهد و ما را به سمت شرایطی سوق میدهد تا هرچه بیشتر بر این باور نادرست، پافشاری کنیم که دیگری موظف به انجام تکلیفی بوده است که از ابتدا آن را برعهده گرفته است. امیدوارم زندگی مشترک شما روز به روز به تفاهم و درک متقابل نزدیک و نزدیکتر شود و تلاشتان بر این باشد تا هر روز توقعها و انتظارهای خود را از زندگی مشترک خود پایین بیاورید تا سهم آرامشتان از زندگی بیشتر و بیشتر باشد.