شاه کلیدِ عزت نفس (قسمت اول)
عزت نفس؛ شاید آنقدر که باید از تأثیر عزت نفس در زندگی آگاه نباشید. شاید هنوز ندانید که عزت نفس تا چه اندازه می تواند در پیشرفت، موفقیت، ارتباطات بهتر، محبوبیت بیشتر و کلام نافذتر اثرگذار باشد اما از آن طرف قرار هم نیست ما چون عزت نفس بیشتری داریم پس پولدارتر شویم یا موقعیت آن چنان داشته باشیم. اما قطعاً داشتن عزت نفس خوب به شما کمک می کند تا جایگاه بهتر، موفقیت شغلی، تحصیلی و ... کسب کنیم. عزت نفس کلید طلایی برای تعالی روان، اخلاق و رفتار است. کسانی که عزت نفس خوبی دارند کمتر دچار مقایسه هستند. مشغولیت ذهن آنها برای پیشرفت مادی، اخلاقی و رفتاری خودشان است و صدالبته معاشرت با افرادی که عزت نفس خوبی دارند به شما احساس ارزشمندی بیشتری می دهد و شما در کنار آنها احساس آرامش و امنیت روحی و روانی بیشتری دارید.
حال میخواهیم بدانیم ملاک های داشتن یا نداشتن عزت نفس چیست؟ انسانی که عزت نفس خوبی ندارد چه خودگویی ها، یا مکالمات و رفتارهایی دارد که نشانه ی نداشتن عزت نفس و یا داشتن عزت نفس است:
باهم چند نشانه ی مهم این ها را مرور می کنیم:
من بالاتر از شما هستم، اگر قرار است منافع کسی تأمین شود، آن من هستم نه شما؛
تو باید همیشه از من ممنون باشی، من بودم که دست تو را گرفتم، من بودم که برای تو آنها را خریدم وگرنه تو که...!
من بالاتر از تو هستم؛ چون من مدیرم، من مسئولم، من شغل بهتر، ثروت بیشتر، مدرک یا معدل بالاتر و دانشگاه بهتر و... دارم.
من از تو با ارزش ترم چون اعتقادات مذهبی بیشتری دارم. چون خودم را به خدا نزدیک تر می دانم. چون امروز کارهای بهتری به نظر خودم انجام دادم و...
اینها نشانه های کسی است که عزت نفس ندارد، دچار احساس بی ارزشی است و این رفتارها برای سرکوب دیگران به کار می رود تا آنها به ظاهر احساس بهتری داشته باشند.
اگر من می توانم به راحتی توانایی ها، مهارت ها، استعدادها و یا امکانات دیگران را ببینم و از آنها تعریف کنم. من می توانم آنها را در بدست آوردن ها، تلاش کردن ها و موفقیت هایشان تحسین کنم و یا کمک شان کنم احساس بهتری داشته باشند.
اگر من می توانم بالارفتن دیگران را در زمینه هایی تحمل کنم (اگر دچار حسادت و تنگ نظری هستم) و به جایش مشوق خوبی برای آنها در همان زمینه ایی باشم که دلم میخواهد آنها را به هر صورتی پایین بکشم.
اگر من می توانم در قبال به ظاهر کوچکترین ها، جزئی ترین ها آدم سپاسگزاری باشم به جای اینکه به چشم نیاورم، نبینم و خودم را به آن راه بزنم. به جای اینکه از عالم و آدم طلبکار باشم. فرض کنید من برای انجام کاری همراه دوستم به بانک می روم، کارمند بانک کارم را با روی خوش و با سرعت انجام می دهد و من هنگام خارج شدن از بانک به دوستم می گویم:« دستش درد نکنه، چقدر زود کارمون رو راه انداخت و...» و آن وقت دوستم بگوید:« غلط کرده، حقوق خوب می گیره بایدم کارش رو درست انجام بده! منم اگه حقوق اینو می گرفتم جلوی مشتری تعظیم می کردم!»تا اینکه بگوید: « آره، موافقم خیلی خوب برخورد کرد.» و یا اینکه مدیر اداره، سازمان یا شرکتی در قبال کارمندش وقتی کارش را به درستی و خوبی انجام می دهد نمی تواند بگوید که کارش را خوب و درست انجام داده و یا تشویقش کند.» حال اگر آدم بی انصافی باشد حتماً در همان لحظه چهار ایراد الکی هم از قبل یا همان لحظه می گیرد و اگر آدم با انصافی باشد بگوید:« از تو جز این هم انتظار نمی رفت، واقعا همین انتظار رو داشتم جز این هم از تو انتظار نمی رفت.» این مدیر حتی توان گفتن یک کلمه را ندارد که دستت درد نکنه، الان که این گزارش رو به من دادی، من فردا با اعتماد به نفس بیشتری در جلسه ام حاضر می شوم.( نمی تواند احساس مثبتش را بروز دهد) مدیری که قدرشناسی می کند، مدیری که فکر نمی کند چون پول میدهم پس وقت اینها را خریدم و آنها همه جوره و همه وقت نوکرش هستند پس ...
تمام این اگرها یعنی اینکه من عزت نفس خوبی دارم.
اما کافیست شما از کسی جلوی افرادی که عزت نفس پایینی دارند تعریف کنید، حتماً اولین عکس العمل شان این است که حرف را عوض کنند تا او به چشم نیاید، تحمل شنیدن توانایی و مهارت دیگران را ندارند، حتی ممکن است شروع به گفتن عیب ها و ایرادهایی هم از آن نفر بکنند تا در نظر شما خیلی بالا نیاید.
آدمهایی که عزت نفس پایینی دارند از برخورد بد داشتن با دیگران، از سرزنش و توهین به آنها و خالی کردن تلاطم های روانی شان لذت می برند. حتی گاهی این جمله را شنیده ایم که می گویند: « دیدی چطور حالش و گرفتم؟ حال کردی چطور باهاش رفتار کردم؟ فکر کرده کیه؟!»
اما از طرف فردی در بالاترین موقعیت های تحصیلی، شغلی و اجتماعی، انتظار شما این است که این فرد شما را نادیده بگیرد، اصلاً با شما گفتگویی نداشته باشد و به قولی شما را آدم حساب نکند و یا در سازمانی کار کنی که مطمئن هستی مدیرش شما را نمی شناسد ولی وقتی با شما برخورد می کنند حتماً برخورد خوب، مناسب و قابل احترام با شما دارند.
این خاطره ی برخورد خوب این فرد حتماً در ذهن شما خواهد ماند. حتی شاید سالها گاهی یاد این فرد بیفتید و با خود بگویید چطور او در بالاترین جایگاه موفقیتی آنقدر به فکر شما بوده و یا درصدد راه انداختن و باز کردن گرهی از کار شما بوده است.
آدمهایی که عزت نفس بالا دارند، استقلال هم دارند. به این معنا که من می توانم خواسته هایم را به صورت منطقی به دیگران بیان کنم. نه آنکه خواسته هایم را به آنها تحمیل کنم و به آنها بی احترامی کنم. نظر من این است که...!
فردی که عزت نفس دارد احساس امنیت هم دارد. با روی کار آمدن دیگران احساس نمی کند موقعیت و جایگاهش به خطر می افتد و یا کار او بهتر از کار من است. درحالیکه عزت نفس شما به شما این احساس اطمینان را می دهد که من در جایگاه خودم ارزشمندم، کارم را بلدم بی آنکه بخواهم دیگران را پایین بکشم و یا آنها را تحقیر کنم تا جای من را نگیرند! احساس امنیت باعث می شود من دیگران را رقیب خودم نبینم. اتفاقاً کسانی که دیگران را رقیب خود نمی بینند در جایگاه بالاتر کاری، تحصیلی یا اجتماعی واقع می شوند. در حالیکه وقتی فردی کسی را رقیب خود حساب می کند، خیلی سریع جنگ قدرت راه می اندازند تا به شما نشان بدهند بهتر هستند و تو آدم ضعیفی هستی که بخواهی با جای من را بگیری تا من به چشم نیایم! در حالیکه مدیر خیلی زود تصمیم می گیرد از شر این افراد خلاص شود. چون شرکت را، خانواده و فامیل را به میدان جنگ و رقابت تبدیل کرده اند.
من نقش خودم را ایفا می کنم در حالیکه او مدام دنبال این است من به چشم نیایم، اگر از من تعریف شود سریع بحث را عوض می کند تا حواس دیگری را پرت کند، اگر کسی شروع به یادآوری نکات مثبت شخصیت من شود، او در فکر خود دنبال فرصتی است تا عیبها و ضعفهای من را پیدا کند و آنها را یادآوری کند و...
حتماً شما هم ازین افراد دور و برخود زیاد دارید و مثل من تجربه ی ارتباط و برخورد با افرادی را داشته اید که عزت نفس پایینی داشتند و حاصل رفتارهایشان نتیجه ای جز دشمنی، تخریب، تحقیر و سرزنش نبوده است.
نشانه ی دیگری از عزت نفس این است که افرادی که عزت نفس بالا دارند اشتباهاتشان را راحت می پذیرند، شما نیز اگر عزت نفس خوبی داشته باشید بدون آنکه درصدد تخریب کسی باشید می توانید با زبان و کلام قابل احترام نقد خود را به آنها بیان کنید و یا سهم اشتباه خود را بردارید و البته که عذرخواهی کردن هم برای فرد سخت نیست.جمله ی ابوعلی سینا است که می گوید: کسی که در مقابل یک اشتباه هزار دلیل می آورد در مجموع هزار و یک اشتباه انجام داده است.
پذیرش اشتباه من نشان می دهد که من آدم منطقی هستم و اگر شما حرف درستی بزنید چون من منطقی هستم پس غیر این انتظار نمی رفته است.
عزت نفس بالا به معنای این نیست که من انسان کاملی هستم به معنای این است که که من انسان کاملی نیستم و پذیرفته ام که کامل نیستم و از کامل بودنم خجالت نمی کشم اگرچه تلاش می کنم که هر روز بهتر از روزهای گذشته ام باشم.
در مبحث بعدی به این اشاره می کنم که علامت افرادی که عزت نفس پایین دارند چیست و من از کجا بفهمم عزت نفس خوبی دارم یا نه؟