حتما شما هم مثل من بسیار دیدهاید کسانی را که در شرایطی، بدون آگاهی از تمام جوانب قضاوت شدهاند یا قضاوت کردهایم و زمانی که از حقیقت ماجرا مطلع شدیم چقدر پیش خودمان شرمنده شدیم و یا حداقل اگر هم شرمنده نشدیم، از خدا باید خجالت میکشیدم که شاید هم نکشیدیم. نکتهی بدتر ماجرا اینجاست که ما زمانی که شروع به قضاوت دیگران میکنیم کاملاً مصداق این جملهی معروفی میشویم که کور خود و بینای دیگران نباشیم!
متاسفانه یکی از خطاهای رفتاری که همهی ما گهگاهی به آن مبتلا شدهایم، قضاوت دیگران است و کما اینکه همین خطا، باعث به وجود آمدن خطاهای دیگر هم میشود. مثل سخنچینی، غیبت، دروغ، تهمت، نفاق، افکار منفی در مورد آن شخص و ... .
و البته که باز نقطهی دردناکتر ماجرا آنجاست که وقتی شخصی که مورد قضاوت واقعشده، از قضاوت ما مطلع میشود، چقدر ممکن است باعث دلخوری و به وجود آمدن کینه و ناراحتی شود و اگر ما به دنبال اثرگذاری روی دیگران هستیم و تمایل داریم بتوانیم افکار و عقاید مثبتمان را به دیگران انتقال دهیم، این برای ما نقطهی منفی خواهد شد و البته که خداوند نیز وقتی ببیند شما اینگونه دچار قضاوت ناصحیح در مورد دیگران شدهاید، همانگونه که به شما نفوذ و اثر تاثیرگذاری را عطا کرده، به همان نسبت نیز شما را از اثرگذاری محروم خواهد کرد.
در این شرح مختصر امکان باز کردن ماجرا و تمام داستان نیست. اما همینقدر میگویم که حواسمان باشد چه کسی را و چطور قضاوت میکنیم که در نزد خداوند، افراد به اندازهی تقربی که دارند، اگر به اشتباه و تنها از روی دیدگاه و نظرات سلیقهای ما قضاوت شوند، قطعا آسیبش نصیب خود ما خواهد شد.
چه خوب است قبل از قضاوتهای سطحی دیگران، ابتدا با خود فکر کنیم که حتماً پشت تمام چیزهایی که ما در موردش دچار قضاوت شدهایم، پردههای پنهانی وجود دارد که ما از آن کاملاً بیخبریم.
کور دیگران و بینای خود باشیم
همان طور که خداوند در سوره ی حجرات آیه 12 قرآن کریم فرمود:
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اجْتَنِبُوا کَثیراً مِنَ الظَّنِّ إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ وَ لا تَجَسَّسُوا ...
ای اهل ایمان، از بسیاری پندارها در حق یکدیگر اجتناب کنید که برخی ظنّ و پندارها گناه است
و هرگز (از حال درونی هم) تجسس نکنید ...
آن جا که عشق را نادیده گرفتیم
آنجا که عاشق شدن را سرزنش کردیم
آنجا که عشق را متهم کردیم
آنجا که به عشق خندیدیم
آنجا که عاشق را مسخره کردیم
آنجا که عشق را باور نکردیم
آنجا...
آنجا زندگی مُرده است
و ماندن در آنجا، یعنی زنده به گور شدن
جایی که عشق را باور نمیکنی، یعنی معنای زندگیت را باور نکردهای
و این انسان را باید در درونت کشت
جان سی ماکسول یکی از نویسندگان حوزهی رهبری و روانشناسی میگوید:
هر روز در آزمون تعهد شرکت کنید. برای مثال اگر میخواهید ورزشکار موفقی شوید اما هر روز تمرین نمیکنید، این تعهد نیست.
عمل کردن به آنچه در قبال آن به خود تعهد دادهاید یعنی اینکه شما توانستهاید در آزمون موفق شوید.
یکی از عادتهای انسانهای موفق، عادت به سحرخیزی است. همواره این نکته باید یادمان باشد که موفقیت در راحتی نیست. منتها بعضی هستند که خودشان را عادت به سختی دادهاند و هیچگاه از آن فرار نکردهاند. چرا که آموختهاند در تحمل همهی سختیها، موفقیتهای فراوان نهفته است. باید این پنبه را از گوشمان بیرون بیندازیم که موفقیت یک شبه به دست میآید. هیچ چیز به اندازهی استمرار و مداومت داشتن در ایجاد عادتهای مثبت نمیتواند تضمینکنندهی موفقیت برای ما باشد. حال موفقیت در هر زمینهای که ما آن را تعریف کردهایم.
اگر سحرخیزی ابتدا برایتان سخت است، با خودتان تعهد ببندید که دوروز در هفته را صبح زود از خواب بیدار شوید و به فعالیتهای مفید مشغول شوید. ادامه دادن این فعالیتها به مرور در شما انگیزه و شوق بیشتری ایجاد میکند و همین سبب میشود تا بعد از مدتی هر روز سحرخیز باشید.
نکتهی مهم بعدی، داشتن همنشین خوب و موفق است. همنشینی که خودش عادتهای مثبت را در خود ایجاد کرده است و میتواند به شما در این امر مهم کمک کند. یادمان باشد زندگی میدان مسابقه است در میدان مسابقه هر ثانیه توقف، یعنی هزارثانیه دیگران از تو جلوترند! پس حواسمان باشد در این مسابقه، جا نمانیم...
مینا نیک سرشت
زن میان بغض هایی که سال ها در زندگی مشترکش در سینه حبس کرده است لب باز می کند و در حالی که اشک هایش را پاک می کند می گوید:
تازگی ها احساس می کنم من اصلاً برایت مهم نیستم، انگار نه انگار که من هم در این خانه وجود دارم! از صبح که بلند می شوم دائم به این فکر هستم که امروز چه غذایی درست کنم؟! خانه را تمیز و مرتب کنم، با نگار که فکر کنم دختر تو هم هست! سر و کله بزنم تا وقتی میخواهم غذا درست کنم، پای گاز نباشد و بگذارد من به کارهایم برسم، ولی تو انگار اصلاً به من فکر نمی کنی؟! تمام دغدغه های ذهنیت این است که 2 را 4 و 4 را6 بکنی؟! شاید اگر لطافتم را که لازمهی خلقتم بوده است باور می کردی، احساسات زنانه ام را بهتر و بیشتر درک می کردی،شاید اگر می دانستی که شنیدن جمله ی دوستت دارم مانند نیاز من به هواست من را لوث و پرتوقع نمی خواندی و به خاطر اشک هایم از من رو برنمی گردانی و سعی نمی کردی از من فرار کنی! آن وقت بود که حاضر می شدی غرورت را زیرپاهایت بگذاری و من را کمی بیشتر دوست داشته باشی. اما آن روزهایی که دلم از بی توجهی های تو می گیرد و می خواهم با غر زدن هایم توجه ات را به خودم جلب کنم، من را به لفظ غرغرو خطاب می کنی؛ باور کن من یک زنم و از سر دوست داشتن و عشقی که نسبت به تو در قلبم باز کرده ام دوست دارم تا ابد به من وفادار بمانی و کاش برای همیشه باور می کردی که قلب یک زن زمانی که بی وفایی شوهرش را ببیند به سختی می شکند، آنقدر که صدایش را تنها خدا می شنود و خداوند در این زمینه به من هوش فوق العاده ای داده است، که شاید تو به آن بی توجه باشی. کاش بدانی که در سختی های زندگی مان دوست دارم پشت من باشی نه اینکه برای راحتی خودت معرکه را خالی کنی و من را میان سختی ها تنها رها کنی.....
**************
یکی از اشتباهاتی که خانم ها در زندگی مشترک شان مرتکب می شوند این است که خیال میکنند مردان باید متوجه نیازها، تمایلات و احساسات آنها بشوند و زمانی که یک مرد نتوانسته باشد به طور غیرمستقیم و بدون بیان آن توسط همسرش، نیاز او را درک کند به شدت سرزنش و بازخواست می شود. در این بین زن احساس می کند که مورد توجه همسرش قرار نمی گیرد و به همین خاطر او را متهم به عدم درک و توجه می کند. در حالی که اینطور نیست. قسمت دردناک این داستان اینجاست که بعضی خانم ها سال ها سکوت می کنند و هیچ گاه لب به سخن باز نمیکنند تا یک بار هم که شده نیازهای عاطفی خود را به شیوهی درست و منطقی از همسرشان مطالبه نمایند. خانمی را می شناسم که هرچند وقت یک بار برای سبک شدن حال روحی اش با من درد دل میکند و هربار که از بیان نکردن احساسات و نیازهای او انتقادی میکنم خیلی محکم میگوید: اگر من بگم که فایدهای نداره،خودش باید بفهمه!!! یکی از نکاتی که بسیاری از خانمها به آن بیتوجهاند همین است که خیال میکنند با مقدمه چینی کردن و یا در لفافه سخن گفتن، بهتر میتوانند همسرشان را متوجه هدفشان کنند. در حالی که این برداشت کاملاً اشتباه است. چرا که اگر شما نیازی داشته باشید و بخواهید به طرق غیرمستقیم به او بفهمانید او هرگز نمیتواند به نیاز شما پاسخ گوید. چرا که مردان از حیث درک هیجاناتی که آشکارا به زبان نمیآیند، با اشکال مواجه میشوند و حال آنکه زنان معمولاً هیجانات و نشانههای عاطفی را احساس میکنند.
پس اگر گاهی در زندگی مشترک تان احساس کردید که همسرتان نسبت به نیازها و تمایلات شما کم توجه شده است بهتر است درنگ نکرده و با بیانی ملایم و زیبا و به دور از سرزنش و توبیخ او بابت توجه نکردن، اعلام کنید که به درک، محبت، توجه، حمایت، وفاداری اش نیاز دارید و این جزء طبیعت و خلقت شما است و مطمئن باشید این راه بیشتر و بهتر نیاز شما را پاسخ خواهد داد.
امیدوارم آسمان زندگی مشترک تان همیشه آفتابی باشد و روز به روز دایره ی عشق و محبت تان نسبت به یکدیگر افزوده شود.
مهربانان من سلام؛
صبح سومین روز از مردادماه تان بخیر و سلامت؛
براستی چرا گاهی از کنار هم بودنمان لذت نمیبریم؟
چرا گاهی درصدد این هستیم تا خلوتی پیدا کنیم و برای لحظاتی هم که شده دور از جمعی باشیم که در آن حضور داشته یا داریم و وقتی این فرصت به ما دست میدهد چقدر احساس خوشایندی داریم. شاید هم بگوییم :« آخیش راحت شدم!» خانمی از شوهرش، آقایی از خانمش، همکاری از همکارش، کارمندی از رییساش، فرزندی از پدر و مادرش، عروسی از مادرشوهرش، دامادی از خانوادهی همسرش و ... !
شاید آنچه که بیش از اندازه در روابط اثرگذار است و کمک کند تا از بودن در کنار هم لذت ببریم،( اخلاق) است.
هرچند که این کلمه بسیار کلی است اما اگر دقت کرده باشیم در بسیاری از این شرایط ناهماهنگیهای اخلاقی باعث میشود تا از یکدیگر دور شویم و یا حتی گاهی این اخلاق آنقدر اذیتکننده میشود که دیگر میل به ارتباط نداریم و یا قطع رابطه میکنیم و یا اگر از سر اجبار باشد ممکن است با چهرهای گرفته و عبوس با فرد مورد نظر مواجه شویم.
در جریان مشاورهای شخصی تعریف میکرد: در دایرهی زندگی من شخصی حضور دارد و آنقدر زبانش تند است که هرکس با او در ارتباط است، از این صفت اخلاقیش، بسیار اذیت میشود! هرچند که بارها هم به واسطههای مختلف به او گفته شده اما نه تنها اصلاح نشده بلکه حتی گاهی از سر اذیت و لج درآوردن هم که باشد با زبانش نیش و کنایه میزند
و یا خانمی از سر درد دل و مشکلات اخلاقی که با همسرش داشت میگفت: گاهی آنقدر عصبی است و اخلاق تندی دارد که من و بچهها وقتی از در خانه وارد میشود هرکدام به گوشهای میرویم تا با او روبرو نشویم
بیایید با خودمان فکر کنیم کدام رفتارمان باعث میشود که اطرافیانمان میل به ارتباط با من نداشته باشند؟
اگر از سر غرور و تعصبهای بیجا گاهی دیگری را اذیت کردهایم
اگر با زبانمان کسی را سرزنش یا مسخره کردهایم
اگر سبب این شدهایم که دل کسی را با رفتارهای نادرست بشکنیم و یا گاهی نه تنها از این رفتار زشت ناراحت نبودیم بلکه در پشت سرش هم گفتیم کار خوبی کردم و ذرهای پشیمانی از این رفتار نادرستمان نداشته باشیم (که من متاسفانه با گوشهای خودم این حرف را شنیدم) باید مطمئن بود که صد در صد خطاهای رفتاریمان بازتاب و کارمای منفی را به ما بازخواهد گرداند. منتها چون در همان زمان اتفاق نمیافتد و خداوند به واسطهی رحمتش زمان آن را به تاخیر میاندازد، ما سوء استفاده میکنیم.
بیاید هر روز چند دقیقه وقت بگذاریم و با خودمان فکر کنیم تا کی و تا کجا باید به رفتارهایمان ادامه دهیم؟
بیایید با خود فکر کنیم که شخصیتهای دوستداشتنی و محبوب - که هرکداممان در دایرهی زندگیمان شاید یک نفر را داشته باشیم که همیشه با اخلاق خوبش، التیام زخمهای روانی ما بوده است- چه اخلاق و منشی دارند که تا این اندازه نزد خدا و مخلوقاتش به خوبی همواره یاد میشوند.
مطمئن باشید برای تغییر هر رفتاری، باید زمان گذاشت، آفتهایش را بررسی کرد و پیامهای مثبت حاصل از رفتارهای خوب را برای خود نوشت تا ترغیب شد فقط کمی بیشتر هر روز به سمت اصلاح اخلاق و رفتارمان قدم برداریم.
گاهی دیدهام در جمعی فردی، برای آنکه دیگرانی را متوجه خصوصیات اخلاقی منفیشان کنند که از نظر آنها آزاردهنده است، رفتارهای خوب شخص دیگری را به سر او میکوبند تا به او بفهمانند که این اخلاق زشت است.
این کار نه تنها اشتباه است بلکه چون به صورت مقایسه انجام میشود و ما غیرمستقیم شخصیت طرف مقابل را زیرسوال میبریم، اثرگذار نخواهد بود.
تربیت یک امر غیرمستقیم است و این نیست که به در بگو تا دیوار بشنود. متاسفانه گاهی برخیهایمان به اشتباه، این عمل را انجام میدهیم تا شاید بتوانیم او را متوجه اشتباهاتش کنیم. همیشه سعی و تلاشمان این باشد تا خودمان را تغییر دهیم نه اینکه خواسته باشیم دیگران را متوجه اشتباهاتشان سازیم.
تذکر و انتقاد همواره باید با لحنی نرم و صمیمانه باشد و این طور نباشد که طرف مقابلمان احساس کند که دوستداشتنی نیست و یا ما در جایگاهی هستیم که خودمان بسیار کاملیم و قصد داریم تا او را اصلاح کنیم. بلکه باید گفت همهی ما عیب و نقص داریم و اگر درصدد باشیم تا خودمان را اصلاح کنیم، روز به روز محبوبیتمان بیشتر خواهد شد.