روان سالم تر

مشخصات بلاگ
روان سالم تر

امروزه نیاز به تغییر لازمه ی داشتن یک زندگی موفق است. افرادی که همه روزه تصمیم به تغییر می گیرند تا امروزشان با دیروزی که رفته است و فردایی که نیامده متفاوت باشد افرادی هستند که تغییر و تحول را لازمه ی رشد و داشتن یک زندگی سالم و شاد می دانند.
این وبلاگ به شما کمک خواهد کرد تا تغییری هرچند کوچک در زندگی خودتان ایجاد کنید. خوشحال می شوم به عنوان یک راهنما سهمی در زندگی تان برای تغییر داشته باشم.
با آرزوی موفقیت برای شما

بایگانی
آخرین نظرات

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «همسر ایده آل» ثبت شده است

جمعه, ۱۲ دی ۱۳۹۹، ۱۰:۰۱ ب.ظ

وفادار بودن یا نبودن مسأله این است!

                                                                                                           

یکی از مسائلی که در ازدواج و در بحث روابط زوجین به آن اشاره می کنیم امنیت عاطفی و روانی است. به این معنا که شما وقتی در کنار همسر یا شریک عاطفی تان قرار می گیرید امنیت روانی و عاطفی تان به خطر نیفتد و خیالتان از هر جهت از او راحت باشد. امنیت عاطفی و روانی یعنی اینکه حتی وقتی همسرتان در کنار شما نیست و یا حتی در فضای مجازیش حضور دارد شما نگران نمی شوید، نسبت به شما بی تفاوت نیست، زمانی که در محل کارش حضور دارد خیالتان از بابت او راحت است و پیگیری های مداوم و نبود او شما را اذیت نمی کند، زمانی که به سفر می رود باز هم خیالتان راحت است که نبود شما لطمه ای به رابطه نمی زند و او هم نسبت به حفظ رابطه و تامین امنیت روانی و عاطفی شما متعهد و وفادار است.

اما زمانی که این حالتها وجود نداشت و شما مدام نگران او بودید، به او مشکوک شدید، رفتارهای غیرعادی و غیرمعمول مثل سردشدن، بی اعتنایی و سرکار گذاشتن و یا توقع ایجاد و تداوم رابطه مدام از سمت شما و قبول نکردن اشتباهات و طفره رفتن از توضیح صریح و صحیح در رفتار مقابل شما دیده می شد باید بررسی کرد که علت این رفتارها چیست و ناشی از چه چیزی است.

عمده ی کسانی که دچار خیانت شده اند و از این موضوع آسیب دیده اند، زمانی که پای صحبت شان می نشینیم تا مسأله را بررسی کنیم دچار ناامنی عاطفی و روانی در رابطه بوده اند.

مثلا اینکه در حرفهایشان اشاره می کنند:

« من هر زمان که با همسرم بیرون می رفتم، او نگاهش پی دیگران بود و این من را آزار میداد اما اعتنا نمی کردم.»

« همسرم زمانی که در کنارم نبود مدام در شبکه های مجازیش آنلاین بود و گاهی که به او اعتراض می کردم یا از صحبت کردن و صمیمیت، طفره می رفت و یا به حرفهای من اعتنا نمی کرد.(نادیده گرفتن و بی اعتبار سازی در رابطه)» لازم به توضیح است یکی از علل ایجاد رابطه ی مخرب بی اعتبارسازی در رابطه است. پیام بی اعتبار سازی در روان فرد این است که تو برایم مهم نیستی، برایم اولویت نداری، من نسبت به تو تعهدی ندارم و... و این پیامها را باید جدی گرفت. چرا که این باعث ایجاد اختلال در رابطه خواهد شد و رابطه تبدیل به یک رابطه ی مخرب می شود.

« همسرم با من صمیمی نبود و هر وقت در مورد موضوعی با او گفتگو می کردم، بدون هیچ توضیحی موضوع را عوض میکرد.»

«همسرم در رابطه با همکارانش خط قرمزی نداشت و آنها در محیط کار با هم شوخی می کردند و یا در فضاهای اجتماعی با هم در ارتباط بودند.»

و....

خیانت و نداشتن چارچوب در رابطه موضوعی است که امروزه روابط بسیاری از زوج ها و یا پارتنرهای عاطفی را تحت شعاع قرار داده است و البته جزء بیشترین موضوع مراجعه به دفاتر مشاوره است که در صورت عدم مراجعه به موقع فرد را به سمت آسیب های روانی پیش میبرد.

شاید فردی که قربانی این موضوع می شود، متوجه آسیب روانی که به او وارد شده است نمی شود و به دنبال آن نیز به درمانگر و یا روانشناس مراجعه نکند اما ما به عنوان روان شناس و مشاور به کسانی که در معرض این آسیب روانی و عاطفی واقع می شوند توصیه می کنیم این مسأله را ساده و پیش پاافتاده درنظر نگیرند. چرا که اگر من با آسیب از این موضوع بار دیگر ازدواج کنم و یا وارد رابطه ای دیگر شوم آسیب های درمان نشده ی خود را وارد رابطه ی بعدی می کنم و چیزی که به مرور زمان در من رخ میدهد احساس شکست های پی در پی، احساس بی ارزشی، ناامیدی و یا حتی خودکشی می شود.

نداشتن چارچوب در رفتار و حریم خصوصی و بی تعهدی در فرد که ناشی از نداشتن مسئولیت پذیری در زندگی خود و نسبت به دیگران می باشد، میتواند ما را نسبت به این موضوع هوشیار کند که چه فردی مناسب ازدواج و یا انتخاب به عنوان شریک عاطفی است که میتواند گزینه ی ازدواج برای ما باشد.

کسی که حد و مرزی برای روابط خود قائل نیست ( چه در فضای حقیقی و چه در فضای مجازی) و صحبت های غیرمهم و غیرضروری صرفاً جهت سرگرمی و یا تنوع و زیرپاگذاشتن اصول اخلاقی و رفتاری در رفتارش مشاهده می شود هیچ گاه نباید نسبت به آنها بی اعتنا بود و یا شد و از کنار آنها به سادگی عبور کرد. عمده ی زنانی که مورد خیانت قرار می گیرند حتماً در خلال صحبت به این اشاره میکنند که نشانه ها و علائمی ابتدا در رفتار همسرشان وجود داشته و آنها آن را ساده و پیش پاافتاده فرض کرده اند.

حتماً توصیه ی بنده به خانم هایی که در معرض این آسیب واقع می شوند گفتگوی صریح و صحیح برای حل مسأله است. ضمن اینکه تعهد و پایبندی جزء شروط اصلی یک رابطه ی سالم و عاطفی است که اگر نباشد ادامه دادن و یا ماندن در این رابطه برای شما تبعات و آسیب های روانی را به دنبال خواهد داشت.

زمانی که صمیمیت و صداقت در رابطه رخت برمیبندد و یا رابطه توسط یک طرف پیش برده می شود، حتماً باید در آن رابطه تجدیدنظر کرد و یا برای مشاوره و گفتگو از زوج درمانگر کمک گرفت.

انتخاب همسر بحث بسیار مهمی است که حتماً نیاز به بررسی دقیق و مشاوره و کمک از درمانگران پیش از ازدواج دارد. چرا که برای تشخیص این موضوعات شما حتما پیش از ازدواج می توانید با مراجعه به روان شناس یا مشاور متخصص، از انتخاب همسر خود اطمینان حاصل کنید تا بعدها در طول زندگی دچار مشکلات این چنینی نشوید.

ما در تست کتل میتوانیم وفادار بودن و میزان تعهد فرد را بررسی کنیم و بررسی این موضوع نیاز شما را به روان شناس و مشاور بیشتر میکند. پس علاج واقعه پیش از وقوع است. یک انتخاب درست توام با مشورت و تعقل بهتر از ازدواج شتاب زده و بدون مشورت است. باید در ابتدای ازدواج و انتخاب همسر به این موضوع اشاره کنید و بررسی کنید که رفتارهای او در رابطه با دیگران و با جنس ناهمجنس خود به چه صورتی است و ما به عنوان شریک عاطفی از او چه انتظاری داریم و حتماً باید خط قرمزها و نحوه ی معاشرت ها و تعاملات را به عنوان انتظارات از ازدواج بیان کرد. اینکه من اینها را قبل ازدواج نادیده بگیرم و یا مسئولیتی در مقابل طرف مقابل نداشته باشم، بعدها در طول سالهای زندگی ممکن است دچار بحران و آسیب شوم. باید تعاریف هم را از ارتباط و چارچوب ها بدانیم و آنها را برای هم تعیین کنیم. صریح و گفتگوی مستقیم نشان از صمیمت رابطه دارد و چه بهتر که زوجین بتوانند با صمیمیت پیرامون هر مشکلی که در رابطه رخ میدهد به صورت واضح گفتگو کنند، سهم خود را بپذیرند، در صورت اشتباه بیان عذرخواهی و جبران رفتار داشته باشند و به جای انکار و طفره رفتن به فکر بهبود رابطه ی خود باشند.

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۲ دی ۹۹ ، ۲۲:۰۱
mina nikseresht
سه شنبه, ۵ مرداد ۱۳۹۵، ۱۰:۰۵ ق.ظ

من یک زنم، نیازهایم را باور کن!

زن میان بغض هایی که سال ها در زندگی مشترکش در سینه حبس کرده است لب باز می کند و در حالی که اشک هایش را پاک می کند می گوید:

تازگی ها احساس می کنم من اصلاً‌ برایت مهم نیستم، انگار نه انگار که من هم در این خانه وجود دارم! از صبح که بلند می شوم دائم به این فکر هستم که امروز چه غذایی درست کنم؟! خانه را تمیز و مرتب کنم، با نگار که فکر کنم دختر تو هم هست! سر و کله بزنم تا وقتی میخواهم غذا درست کنم، پای گاز نباشد و بگذارد من به کارهایم برسم، ولی تو انگار اصلاً‌ به من فکر نمی کنی؟! تمام دغدغه های ذهنیت این است که 2 را 4 و 4 را6 بکنی؟! شاید اگر لطافتم را که لازمهی خلقتم بوده است باور می کردی، احساسات زنانه ام را بهتر و بیشتر درک می کردی،شاید اگر می دانستی که شنیدن جمله ی دوستت دارم مانند نیاز من به هواست من را لوث و پرتوقع نمی خواندی و به خاطر اشک هایم از من رو برنمی گردانی و سعی نمی کردی از من فرار کنی! آن وقت بود که حاضر می شدی غرورت را زیرپاهایت بگذاری و من را کمی بیشتر دوست داشته باشی. اما آن روزهایی که دلم از بی توجهی های تو می گیرد و می خواهم با غر زدن هایم توجه ات را به خودم جلب کنم، من را به لفظ غرغرو خطاب می کنی؛ باور کن من یک زنم و از سر دوست داشتن و عشقی که نسبت به تو در قلبم باز کرده ام دوست دارم تا ابد به من وفادار بمانی و کاش برای همیشه باور می کردی که قلب یک زن زمانی که بی وفایی شوهرش را ببیند به سختی می شکند، آنقدر که صدایش را تنها خدا می شنود و خداوند در این زمینه به من هوش فوق العاده ای داده است، که شاید تو به آن بی توجه باشی. کاش بدانی که در سختی های زندگی مان دوست دارم پشت من باشی نه اینکه برای راحتی خودت معرکه را خالی کنی و من را میان سختی ها تنها رها کنی.....

**************

یکی از اشتباهاتی که خانم ها در زندگی مشترک شان مرتکب می شوند این است که خیال میکنند مردان باید متوجه نیازها، تمایلات و احساسات آنها بشوند و زمانی که یک مرد نتوانسته باشد به طور غیرمستقیم و بدون بیان آن توسط همسرش، نیاز او را درک کند به شدت سرزنش و بازخواست می شود. در این بین زن احساس می کند که مورد توجه همسرش قرار نمی گیرد و به همین خاطر او را متهم به عدم درک و توجه می کند. در حالی که اینطور نیست. قسمت دردناک این داستان اینجاست که بعضی خانم ها سال ها سکوت می کنند و هیچ گاه لب به سخن باز نمیکنند تا یک بار هم که شده نیازهای عاطفی خود را به شیوهی درست و منطقی از همسرشان مطالبه نمایند. خانمی را می شناسم که هرچند وقت یک بار برای سبک شدن حال روحی اش با من درد دل میکند و هربار که از بیان نکردن احساسات و نیازهای او انتقادی میکنم خیلی محکم میگوید: اگر من بگم که فایدهای نداره،‌خودش باید بفهمه!!! یکی از نکاتی که بسیاری از خانمها به آن بیتوجهاند همین است که خیال میکنند با مقدمه چینی کردن و یا در لفافه سخن گفتن،‌ بهتر میتوانند همسرشان را متوجه هدفشان کنند. در حالی که این برداشت کاملاً‌ اشتباه است. چرا که اگر شما نیازی داشته باشید و بخواهید به طرق غیرمستقیم به او بفهمانید او هرگز نمیتواند به نیاز شما پاسخ گوید. چرا که مردان از حیث درک هیجاناتی که آشکارا به زبان نمی‌آیند، با اشکال مواجه می‌‌شوند و حال آن‌که زنان معمولاً هیجانات و نشانه‌های عاطفی را احساس می‌کنند.

پس اگر گاهی در زندگی مشترک تان احساس کردید که همسرتان نسبت به نیازها و تمایلات شما کم توجه شده است بهتر است درنگ نکرده و با بیانی ملایم و زیبا و به دور از سرزنش و توبیخ او بابت توجه نکردن، اعلام کنید که به درک، محبت، توجه، حمایت، وفاداری اش نیاز دارید و این جزء طبیعت و خلقت شما است و مطمئن باشید این راه بیشتر و بهتر نیاز شما را پاسخ خواهد داد.

امیدوارم آسمان زندگی مشترک تان همیشه آفتابی باشد و روز به روز دایره ی عشق و محبت تان نسبت به یکدیگر افزوده شود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ مرداد ۹۵ ، ۱۰:۰۵
mina nikseresht
جمعه, ۲۵ تیر ۱۳۹۵، ۰۲:۲۸ ب.ظ

هنرپیشه‌ی خوبی برای زندگی‌ات باش

هنرپیشه‌ی خوبی برای زندگی‌ات باش

1. صدای پیامک، چرت نیمروزی‌ام را پاره می‎کند. یک آن مانند کسی که برق سه‌فاز او را گرفته باشد به‌سمت آن شیرجه می‎زنم. صدای گریه‌ی سامان گوش خانه را کر می‎کند. نگین (همسرم) که تازه او را خوابانده بود، با صدای بلند می‎گوید: «این کدام خروس بیمحلی است که لنگ ظهر حالی‌اش نمی‎شود؟! صدبار گفتم وقتی بچه را می‎خوابانم تلفن همراهت را روی سکوت بگذار! حالا خودت بیا بخوابانش!» همین که چشمم به متن پیام می‎افتد، با دستپاچگی می‎گویم: «من باید بروم، جلسه‌ی کاری مهمی در شرکت داریم.» با عجله و اضطراب زیاد حاضر می‎شوم. نگین با غرولند می‎گوید: «این چه جلسه‎ی بی‌موقعی است که لنگ ظهر برگزار می‎شود؟! جلسه‌های کاری‌ات که اول صبح یا سرشب بوده است؟!» با تندی جواب می‎دهم: «ببین نگین این‌قدر سین‌جیم نکن. همینی که هست! الان هم باید بروم جلسه.» همین که پایم را از خانه بیرون می‎گذارم و مطمئن می‎شوم که با نگاهش از پنجره تعقیبم نمی‎کند و خیالم راحت می‎شود که بویی از جریان نبرده است، شماره را می‌گیرم و می‌گویم: «مهرگل جان، عزیزم ببخشید معطل شدی. اصلاً قرار خرید امروز را به‌کلی فراموش کرده بودم. من نزدیک خانه‌ام، تندی بیا پایین که با هم برویم. امروز میخواهم به‌مناسبت روز تولدت میهمان من باشی.» هنوز لبخند آرامش از چهره‎ام پاک نشده که نگین با تلفن همراهم تماس می‌گیرد و نگرانی و اضطرابی نابهنگام را به‌جانم می‌‎اندازد. در فکر این هستم که جواب بدهم یا نه؛ اما ناخودآگاه جواب می‎دهم. نگین آن‌سوی خط می‌گوید: «سلام فرامرز، مادر و پدرم امشب قرار است برای سالگرد ازدواجمان به خانه‌مان بیایند، لطفاً شب زودتر به خانه بیا، درضمن من شام هم سفارش داده‎ام.»

ـ بیا و درستش کن.

ـ چی با من بودی؟!  

ـ نه. با پدر خدابیامرزم بودم! باشه. فرداشب جشن سالگرد ازدواجمان را می‎گیریم که من هم جلسه نداشته باشم.

نمی‎فهمم خداحافظی می‌کند یا نه. گوشی را قطع می‎کنم. نفس راحتی می‎کشم که نگین نفهمید او را چطور دور زدم! 

2. در یک مغازه‌ی ابزارفروشی کار می‎کردم. صاحب‌کارم پیرمردی مؤمن بود که ظهرها برای نماز به مسجد می‌رفت. به من اعتماد داشت و خیلی هم اهل حساب و کتاب دقیق نبود. حقوقی هم که به من می‎داد، بد نبود؛ ولی گاهی اسکناس‎های دخل وسوسه‎ام می‎کرد. وقت‎هایی که به مسجد می‎رفت، از دخل مقداری پول بر می‎داشتم؛ اما سعی می‎کردم به‌اندازه‎ای بردارم که معلوم نباشد و موجب رسوایی و از دست دادن کارم نشود. طوری نقش بازی می‎کردم که خودم را مواظب مغازه و سرمایه‎اش جلوه دهم. این اواخر حساب کردم پولی که هر روز از توی دخل برمی‎داشتم، به‌اندازه‌ی حقوق یک ماهم می‌شد و او هم اصلاً متوجه نمی‎شد. هفته‌ی پیش برای پُز دادن جلوی دوستانم و میهمان کردن آن‌ها برای صرف شام در یک شب خاطره‌انگیز، مبلغ بیشتری برداشتم. اول کمی ترسیده بودم و با خود می‎گفتم حتماً او می‎فهمد و ممکن است آبرویم پیش او برود؛ اما خوشبختانه بخت باز هم یارم بود و طوری عمل کردم که نفهمید. به‌قول معروف خوب لاپوشانی کردم. 

زندگی شخصی هر کدام از ما مرزها و حریم‌هایی دارد. خلوت‎ها و تنهایی‎هایمان، روابط خانوادگی، روابط شغلی و دنیای ارتباطات مدرن امروزی مواضعی هستند که اگر در هر کدام از آن‌ها نقش خود را به‌درستی ایفا کنیم، از برملا شدن چهره‌ی واقعی خود ترسی نخواهیم داشت و حتی گاهی از این‌که کوشیده‌ایم به آنچه از خوبی‎ها می‌دانیم، پنهان و آشکارا عمل کنیم و نزد دیگران شخصیتی محبوب از خود را به نمایش بگذاریم، خوشحال خواهیم شد؛ اما نکته‌ی اصلی این‌جاست که گاهی همین خلوت‎ها موجب سستی ما می‎شود، تا آن‌جا که گاهی خطاهایی را مرتکب می‎شویم که از چشم اطرافیان دور است و پرده‎هایی که فرمانروای هستی روی آن‌ها می‎کشد، موجب می‌شود در انجام آن‌ها اصرار ورزیم. تصور کنید که به جشن عروسی دعوت می‎شوید. برای خاطره‌انگیز شدن آن جشن، فردی مشغول فیلم‎برداری است. در همان لحظه‎ای که شما تا کمر روی میز خم شده‎اید تا ظرف شیرینی را از آن سر میز، جلوی خود بکشید، متوجه دوربین می‎شوید. شخصی که از پشت لنز آن ناظر عملتان بوده است، شما را ناخودآگاهانه وادار می‎کند مؤدبانه سر جای خود قرار بگیرید. دوربین‎هایی که در جای‌جای زندگی ما نصب شده‎اند نیز همین‌گونه هستند و توجه دائمی به آن‌ها درصد خطاهای ما را تا حدود زیادی کاهش می‎دهد و اساساً هدف از آفرینش کاینات و هستی، کاشتن بذر همین نگرش در انسان است تا او یقین یابد در همه‌حال و همه‌جا تحت نظارت کارگردان آفرینش قرار دارد، چراکه آبروداری عموماً جزء عادات انسان است و جلوه‌ی اصلی صداقت و درستی، زمانی روشن می‎شود که در صحنه‎های زندگی نقش خود را به‌درستی ایفا کنیم. از همین رو امام علی (ع) فرمودند: «از نافرمانى خدا در خلوت‌ها بپرهیزید، زیرا همان که گواه است، داورى مى‌کند.»

یادمان باشد امروز صبح که چشمانمان را گشودیم و قرار بود صحنه‌ی دیگری از زندگی‌مان را برای کاینات و فرشتگان به‌نمایش بگذاریم، حواسمان به دوربین‎های پیرامونمان باشد. بگذاریم هستی برای شکوه نقش‌آفرینیمان بهترین‎ روزی‎ها را به ما هدیه دهد و شاید یکی از آن‌ها تجلی آرزوهایی باشد که مدت‎ها در زندگی‎ منتظر ظهورش بودیم.

 

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ تیر ۹۵ ، ۱۴:۲۸
mina nikseresht
سه شنبه, ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۴:۰۱ ب.ظ

ازدواج با استفاده از قانون جذب

ازدواج با استفاده از قانون جذب

خوبان همه ازدواج کرده‌اند!



ندا می‌گفت نمی‌دانم چرا هر چه آدم خودخواه است، جذب من می‌شود، نمی‌دانم چه سرنوشتی دارم که هر چه آدم بی‌ارزش و به درد نخور است، نصیب من می‌شود و به خواستگاری‌ام می‌آیند. هنگامی که داستانش را تعریف کرد، این نکته مشخص شد که پسرهای خوب به خواستگاری‌اش می‌آمدند اما او به آن‌ها بی‌توجهی می‌کرد و آن‌ها را از خود می‌راند. به عبارتی آن‌ها در نگاه او هرگز جذاب به نظر نمی‌رسیدند. موضوع چیست؟ آیا ندا قربانی شرایط است یا این‌که او به طور ناخودآگاه چنین پسرهایی را به خود جذب می‌کرد؟ چرا ندا پسرهای نامناسب را برای ازدواج انتخاب می‌کرد و بعد هم در جلسه خواستگاری آن‌ها را رد می‌کرد. آیا فکر نمی‌کنید آن الگوی رفتاری در ناخودآگاه ذهنش شکل گرفته باشد؟ شاید در کودکی‌اش به او القا کرده‌اند او موجود بی‌ارزشی است، بنابراین وی پسرهایی را برای ازدواج جذب می‌کرد که با او با بی‌احترامی رفتار می‌کردند.

ضمیر ناخودآگاه، جایی است که افکار، احساسات و خاطراتی که از آن‌ها آگاه نیستیم، در آن جای می‌گیرد. به طور معمول این افکار، احساسات و خاطرات را خودمان در ضمیر ناخودآگاهمان جای می‌دهیم. چون بسیار دردناک بوده‌اند و تحمل رویارویی با آن‌ها را نداشته‌ایم و نمی‌دانیم که این افکار و احساسات،‌ زندگی روزمره‌ی ما را تحت تأثیر قرار می‌دهد. کاری که باید بکنیم، این اطلاعات را از ضمیر ناخودآگاه به ضمیر خودآگاه منتقل کنیم. قدم اول این است که الگوی ناخودآگاه خود را شناسایی کنید و ببینید این چه الگویی است که همواره تکرار می‌شود و آن را از ضمیر ناخودآگاه به ضمیر خودآگاه منتقل می‌کند. اینکار موجب می‌شود، به جای این‌که قربانی شرایط گذشته شوید، بتوانید مسؤولیت زندگی خود را بر عهده بگیرید. قدم بعدی این است که اگر تابه‌حال چند خواستگار داشتید و آن را رد کرده‌اید، چه ویژگی مشترکی آن‌ها داشتند. به احتمال زیاد همه آن‌ها در یک ویژگی منفی، مشترک بودند.

وقتی زندگی ندا بررسی شد مشخص شد که پدرش در کودکی به او بی‌احترامی می‌کرد و برای مادرش نیز هیچ‌گونه ارزشی قایل نبود و این الگو در ذهن ندا شکل گرفته بود و او دنبال ارزش و احترام بود. ندا خواهان ارزش و احترام بود، چیزی که در عین حال از آن بسیار وحشت داشت، ترس از ناشناخته‌ها در ضمیر ناخودآگاهش شکل گرفته بود. او دنبال ارزش بود، اما در ناخودآگاهش بی‌ارزشی شکل گرفته بود. بنابراین، اولین کاری که می‌بایست انجام می‌داد، زدودن منفی‌ها از ناخودآگاهش بود. ضمیر ناخودآگاهتان، با ترس از ناشناخته، شما را دوباره به دام انتخاب‌های نادرست می‌اندازد.

خو گرفتن ناخودآگاه

نکته بسیاربسیار مهمی که همرازان عزیز چه در همسریابی، یافتن شغل مناسب و زندگی مناسب باید به آن توجه کنند «خو گرفتن ناخودآگاه» است. یعنی ناخودآگاه از ناشناخته‌ها می‌ترسد و سعی می‌کند چیزی را در زندگی (شغلی، مالی، ازدواج و...) برایتان جذب کند که قبلاً مشابه آن را تجربه کرده است. به عبارت دیگر ترجیح ناخودآگاه این است که دنبال ناشناخته‌ها و دردسر نگردد. او اگر رفتاری را قبلاً‌ تجربه کرده باشد، سعی می‌کند دوباره مشابه آن را جذب کند و این نکته بسیاربسیار مهم است. ممکن است شما چیز دیگری بخواهید، اما ناخودآگاهتان می‌گوید ولش کن، همان قبلی خوب بود و مشابه آن را جذب کن. پس اگر در هر زمینه‌ای تجربه‌ای منفی و شکست‌خورده دارید، اولین کار این است که آن را از ناخودآگاه خود بزدایید.

واسطه‌ی ازدواج ناخودآگاه شما دوست دارد که الگوهای قبلی خود را دوباره و دوباره تکرار کنید. اما شما چگونه می‌توانید فرد متفاوتی را به خود جذب کنید؟ این کار با تغییر الگوهای برنامه‌ریزی‌شده در مغز صورت می‌گیرد. که در شماره‌های بعد بیشتر در مورد آن توضیح خواهیم داد.

«قانون جذب» به ما می‌گوید، باید به چیزهایی که می‌خواهیم تمرکز کنیم، نه به چیزهایی که نمی‌خواهیم. بنابراین فهرست صفاتی را که در همسر آینده‌تان می‌پسندید، جایگزین ویژگی‌های نخواستنی او کنید: نکته‌ی مهمی که باید همیشه در خاطرتان باشد این است که با خودآگاهی و کنترل بیشتر،‌ می‌توانید سرنوشت خود را بهتر رقم بزنید.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۶:۰۱
mina nikseresht