ما در راه آموختن اذیت می شویم، سختی می کشیم، رنج می بریم، چه شبها و روزهایی که از لذتها و خواسته ها و بهره های مادی مان مثل استراحت، تفریح و وقت گذرانی با دوستان و آشنایان می گذریم تا دانشی را کسب کنیم که اسباب خیر و برکت برای خودمان در داشتن زندگی بهتر و خدمت به دیگران باشد. دانش آموختن به راحتی به دست نمی آید. روی سخنم با کسانی است که دانش آموختن را ارزش می دانند و به گفته ی معصومین ما آن را اسباب خیر و برکت زندگی دانسته و برای آنها که در این راه سختی و ممارست می برند، ارزش و احترام قائل هستند. اینکه می توانیم به کسب هر دانشی اسم ارزش بگذاریم هم جای تأمل دارد. چرا که هر دانشی آموختنش فایده و نفع برای خودم و دیگران را فراهم نمی کند. هر کسی بنا به علاقه مندی و مهارتی که دارد می تواند دانشی را بیاموزد اما دانشی ارزش و اعتبار بیشتری را برای ما فراهم می کند که اسباب خیر و برکت برای خودم و دیگران باشد. دانشی که باعث رشد شخصی، معنوی و روحی من باشد می تواند گشایش های دیگری را در زندگی شامل شود.
دانش آموختن یک فرآیند مستمر و بدون توقف است. شما هیچ دانش آموخته ای را نمی بینید که تا یک جایی تعیین کند که بیاموزد و بعد آن آموزشش را متوقف کند بلکه دانش آنقدر وسیع و گسترده تعریف شده است که یک فرآیند مادام العمر نیز محسوب میشود.
اما در این بین بعد سالها دانش آموختن به این نتیجه می رسیم که دانش مان را به دیگران انتقال دهیم. حس نوع دوستی و انسان دوستیمان ایجاب میکند آنچه را آموختیم به دیگران انتقال دهیم. اما آیا این که این دانش را باید در دسترس همه قرار بدهیم یا نه پرسشی است که باید از خودمان بپرسیم.
نکته ی جالبی که بارها به صورت تجربه دریافت کرده ام این است که خیلی وقتها برایم اتفاق افتاده که بعد این همه سال رنج حاصل از آموختن و سختیهای بسیار فراوانی که در راه کسب علم از تحصیل بدست آمده وقتی مطالب تخصصی را به رایگان در اختیار دیگران و در معرض عموم قرار داده ام، بعدها بازخوردهایی از محیط اطرافم دریافت کرده ام تا به این نتیجه برسم که حتماً بدون دریافت هزینه با در اختیار دادن رایگان علمی که خودم بابتش زحمات بسیار کشیده ام و یا مبالغی زیادی را پرداخت کرده ام، نادیده و یا کم ارزش تلقی شده است و البته در اختیار افرادی قرار گرفته است که شایستگی دانستن را نداشته اند. (در ادامه به خصوصیات این افراد اشاره خواهم کرد) این سؤال را هم بارها از خودم پرسیده ام که آیا شایسته این است که دانشی را که بابت آموختنش لحظات سخت بیدار و خوابی، ساعت های طولانی و آن ممارست های مداومی را که داشته ام باید با راحتی و به آسانی، بدون زحمت و دریافت مبلغی به دیگران انتقال بدهم؟ هرچند به ما تأکید به صدقه دادن و زکات علم هم داده اند اما امروز با دیدن این روایت از پیامبر اکرم صلی الله و علیه و آله و سلم و به خاطر آوردن رفتار یکی از اساتید اخلاقم دریافتم که اینکه ما دانشی را بدون اشتیاق و انگیزه و البته بی زحمت در اختیار همه گان قرار بدهیم کاری بسیار اشتباه است. خصوصا در رشته ی ما یعنی روانشناسی. چرا که روانشناسی تخصصی پر از مباحثی است که افراد با دانستن یک تکه از آن حال بدتری را تجربه خواهند کرد. مثل اینکه ما علائم برخی اختلالات را در اختیار همه قرار بدهیم. چرا که این امر تخصصی است و نیاز به مراجعه به اتاق درمان دارد نه ورود به فضای مجازی. در این بین مکرر با افرادی مواجه شده ام که عزت نفس ندارند و از احساس بی ارزشی رنج می برند و به جای درمان آن به فکر تخریب و حقیر شمردن علم و زحمات و رنج های من نوعی می افتند و این بسیار خطرناک است. چرا که به جای آنکه آن دانش باعث رشد و پیشرفت و توسعه ی فردی او شود به دنبالش رفتارهایی رخ داده که ما را به این نتیجه رسانده است که انتقال این دانش اشتباه بوده است و در نهایت و مخلص کلام اینکه از نظر این افراد تحقیر کردن و ضایع کردن دستاوردهایی که شما با سختی کسب کرده اید حلال و البته واجب است. پس آموختن علم به دیگری معنایی ندارد، نه تنها صدقه محسوب نمیشود بلکه باعث ضرر به دین و دنیای شما هم می شود.
و اما این روایت شیرین و قشنگ:
رسول خدا صلی الله و علیه و آله و سلم می فرمایند:
آموزش علم به دیگران برای رضای خدا حسنه است و یادگیری آن عبادت و گفتگوی علمی تسبیح و کاربرد دانش جهاد و آموزش دادن آن به کسی که نمی داند صدقه و بخشیدن آن به کسی که صلاحیت دارد سبب قرب الهی است. زیرا دانش آموزنده حلال و حرام و روشنگر راه بهشت و همدم تنهایی است. (امالی، ص 569)
نکته ی قابل تأمل و توجه این قسمت سخن ایشان است که فرموده اند: بخشیدن آن به کسی که صلاحیت دارد سبب قرب الهی است.
حالا صفات شخصیتی کسی که صلاحیت آموختن و البته انتقال دانش را دارد چیست؟
1-اگر فردی طالب دانش آموختن باشد شنونده ی خوبی نیز است. وقتی قرار است دانشی را از زبان دیگری دریافت کند، برایش جالب توجه است. با دقت به سخنانش گوش میدهد، خرده گیر و بهانه جو نیست و لجاجت هم با کسی که قرار است دانشی را به او انتقال بدهد ندارد و اگر سوالی هم داشته باشد بدون گزند، آسیب و یا از قصد تحقیر کردن، تخریب و نه زیرسؤال بردن مخاطبش می پرسد.
2- افرادی که شنونده ی خوبی هستند هم، آموزش دهندگان خوبی نیز می باشند و البته که میتوانند از کلام دیگران به نفع خود استفاده کنند. برعکس افرادی که عیب جو و در جستجوی عیوب دیگران هستند، زبان به سرزنش کردن و استفاده از فرصتهایی برای پیدا کردن نقاط ضعف فردی هستند که صاحب دانشی است. این ویژگی افراد لجوج و مغرور است. کسی که آسیب ذهنی و روان ناسالمی دارد می تواند به جای تمرکز کردن و دیدن خوبیها ، به پیدا کردن نقاط ضعف دیگران همت داشته باشد و از هر فرصتی برای ضایع کردن زحمات آنها استفاده کند.
3- افرادی که غرور ندارند و در طلب علم انسانهای متواضعی هستند.
بارها و بارها با اساتید هم رشته ی خودم برخورد داشته و دارم که در جایگاه دانش و تجربه ی درمانی آنها مراتب عالی تعریف میشود اما در شنیدن نکات جدید، تازه و پیگیری و دنبال کردن دانش آموخته شان متواضعانه و شنوا رفتار میکنند و این همیشه برایم جای تحسین و تقدیر داشته است. از آن طرف هم داریم افرادی که بخاطر احساس بی ارزشی که از درون خود دارند صاحب علمی را ضایع میکنند و زحماتش را ناچیز و کوچک نشان میدهند. گاهی در عبارات کلامی بی آنکه آگاه باشند و گاهی در رفتار که نمود دارد.
4- غرور دروازه ی جهل است. درست مثل اینکه کسی دعایی میکند اما مانع اجابت دعا خودش و رفتارهای خودش بوده است. غرور مانع دانش آموختن و دانستن است. نشانه های غرور و یا حسادت چیست؟
وقتی فردی حسادت دارد و یا به دنبال کوچک دانستن شما عمل و رفتار می کند چه نمود بیرونی میتواند در رفتارش داشته باشد؟
وقتی شما صحبت میکنید به دنبال عوض کردن موضوع صحبت است چون بار روانی تحمل آن لحظات برایش سخت است و برای اینکه کمتر احساس بی ارزشی داشته باشد. دوم این طور است که وقتی موضوعی برای شما قابل تامل و بررسی است برای آنها بی اهمیت و غیرمهم جلوه داده می شود و البته سیر رفتاری این افراد هم قابل تأمل است. معمولاً اگر بخواهند کار شما را بی ارزش و غیرمهم جلوه بدهند حتماً در گفتگوها این طور هم بیان می کنند:« حالا این همه درس خوندی چی شد؟»« اینکه علم مدام در حال نقض کردن خودشه؟ اصلاً افرادی که خیلی علمی صحبت میکنند از خدا بدورند و...» و این چنین حرفهایی. تمامی این رفتارها به طور ناخودآگاه رخ میدهد حتی اگر شما به نفر مقابل بگویید او از مکانیسمهای دفاعی روانی مثل انکار یا جبران افراطی هم استفاده کند اما خودش به این موضوع آگاهی و اشراف غالباً ندارد.
5- و در آخر اینکه ما در روانشناسی از یک فرآیند و مکانیزم روانی به نام جابه جایی نام می بریم به این مضمون که افرادی که به شما حسادت می ورزند میتوانند آن حسادت را با جایگزین کردن فرد دیگری انجام بدهند.(پیام پنهان روانی فرد این است که من شما را قبول ندارم، من از تو خوشم نمی آید، اما روانشناسان دیگر را قبول دارم و ...) در حالی که ته نشینهای روانی فرد حکایت از وجود آسیب ها و موارد دیگری دارد.
در نهایت اینکه در اختیار گذاشتن علم به راحتی و به آسانی و بدون متحمل شدن هزینه و رنج، برای فردی که مشتاق، علاقه مند و قدردان علم شما نیست نه تنها لطف، صدقه، محبت و خلوص شما نیست بلکه از قول پیامبر عزیز، به کسی باید دانش را آموخت که صلاحیت دانستن را دارد و آن دانستن زمینه ساز آسیب زدن به شما را فراهم نمیکند بلکه باعث رشد فردی و توسعه ی او خواهد شد و زمینه ساز فراهم آمدن شرایط دیگری. مواردی داریم که بعضی ها از شما میآموزند اما بعدها از آن دانستن به ضرر شما استفاده خواهند کرد. اما در اختیار گذاردن علم به کسی که مشتاق، علاقه مند و قدردان تلاش و پشتکار شماست حتماً صدقه، خیرخواهی و خدمت به دیگران محسوب می شود.
میلاد معدن علم و دانش و سراسر حکمت امیرمؤمنان علی علیه السلام را به مشتاقان علم و متواضعان این عرصه تبریک و تهنیت عرض میکنم.