روان سالم تر

مشخصات بلاگ
روان سالم تر

امروزه نیاز به تغییر لازمه ی داشتن یک زندگی موفق است. افرادی که همه روزه تصمیم به تغییر می گیرند تا امروزشان با دیروزی که رفته است و فردایی که نیامده متفاوت باشد افرادی هستند که تغییر و تحول را لازمه ی رشد و داشتن یک زندگی سالم و شاد می دانند.
این وبلاگ به شما کمک خواهد کرد تا تغییری هرچند کوچک در زندگی خودتان ایجاد کنید. خوشحال می شوم به عنوان یک راهنما سهمی در زندگی تان برای تغییر داشته باشم.
با آرزوی موفقیت برای شما

بایگانی
آخرین نظرات

۲ مطلب در خرداد ۱۳۹۹ ثبت شده است

يكشنبه, ۲۵ خرداد ۱۳۹۹، ۰۹:۲۹ ب.ظ

سرشار از انگیزه باش

 

امروزه معنا و مفهوم واژه ی انگیزه ، برای همه ی ما مشخص شده است . برای درک بهتر آن ، می توانیم به دانشگاهی برویم و در آن جا تفاوت بین دانشجویی را ببینیم که یکپارچه شور و شوق است ، در تمامی جلسات کلاس هایش حاضر می شود ، هیچ نکته ای از درس استاد را از قلم نمی اندازد ، تحقیقاتش را با لذت ، به مراتب کامل تر و بهتر از آن چه از او خواسته اند انجام می دهد ، و مدام در کتابخانه ها می چرخد تا منابع بیشتری راجع به رشته ی منتخب خود مطالعه کند با دانشجویی که هم کلاس هم اوست ؛ اما تا سرحدامکان در کلاس ها غیبت می کند ، و بیشترین چیزی که از آمدن به دانشگاه می خواهد ، پاس کردن واحدها و گرفتن یک مدرک خشک و خالی است . اولی یک پارچه ، شور و انگیزه است ، اما دومی ، به زور و اجبار ادامه تحصیل می دهد . یا دو کارمند در یک شرکت که یکی بعد از اتمام ساعت کاری ، اضافه کاری انجام می دهد ، و به دنبال مشاغل دوم و سوم است ، چرا که می خواهد در شرکت ، کارمند نمونه شود و ارتقا یابد تا بتواند رفاه بیشتری برای خانواده ی خود به همراه آورد ؛ اما دومی ، مدام به ساعتش نگاه می کند تا در جریان باشد که چه مدت دیگر از آن زندان هارون الرشید رها می شود و به سمت خانه می رود . احتمالا او خانواده ای خوشبخت ندارد تا دوست داشته باشد مرفه ترشان کند ، و یا هیچ گاه ، به حیطه ی کاری اش علاقه ای نداشته است . در هر صورت ، آن چه این دو را از هم متمایز می کند ، انگیزه است که همچون مشعلی درخشان ، می تواند راه موفقیت و پیروزمندی را برای هر فردی روشن کند .

 انگیزه همان نیرویی است که ما را در رسیدن به اهداف مان یاری می کند ، و موجب می شود بتوانیم برای جامه ی عمل پوشاندن به رویاهایی که در سر می پرورانیم ، حداکثر استعدادهای بالقوه مان را به فعلیت درآوریم . درون هریک از ما ، گنجینه ای گرانبها وجود دارد که نظیر آن پیدا نمی شود ؛ پس بر ماست که آن را از اعماق وجود خود درآوریم و به کار بیندازیم . در این راه به این سه گام توجه داشته باشید : کشف ، طرح ریزی ، و پرورش .

علائق خود را کشف کنید : به چه چیزهایی عشق و علاقه دارید که با فکرکردن به آن ، نوعی شور و حرارت را در وجود خود حس می کنید ؟ از خود سوال کنید : "اگر مانع خاصی بر سد راهم نباشد ، و محدودیت های مادی و معنوی نداشته باشم ، دوست دارم چه کارهایی انجام دهم ؟"

اهداف تان را طرح ریزی کنید : برگه ای بردارید و بر روی آن بنویسید که پنج سال پیش کجا بودید ، الان کجایید ، و خیال دارید پنج سال بعد ، در زمینه های مختلف به کجاها برسید .

مسائل شخصی تان را پرورش دهید : چه علومی را باید یادبگیرید ، چه معالجات جسمی باید انجام دهید، وچه ترس ها و محدودیت هایی هست که باید پشت سر بگذارید .

در کتابی از مایک مور آمده یکی از مهم ترین عوامل انگیزه پیداکردن ، آن است که اگر از وضعیت کنونی تان به طور کلی راضی هستید ، و احساس راحتی می کنید ، حتما آن را ترک کنید و به سراغ شرایط جدید و ناآشنا بروید . راحت طلبی و زندگی یکسان و یکنواخت ، برای شما انگیزه به همراه نمی آورد . از اشتباه کردن ، کوچک ترین هراسی به دل راه ندهید و بدانید ، در پس هر اشتباهی ، درسی نهفته است و به دانش شما کمک خواهد کرد تا در آینده ، راه صحیح تری را بروید . همچنین ، دیوارهای محدودکننده ی ذهنی تان را بشکنید و جسورانه ، بزرگ فکر کنید . شاد باشید و هر روز بخندید ، زیرا افراد خوشحال ، پرانگیزه ترند . از این گذشته ، حداقل روزی یک ساعت را به رشد و پرورش روحیه تان بپردازید و در این راه ، از کتاب ها ، نوارها و دوستان امیدبخش کمک بگیرید ، و از همه مهم تر ، راز و نیاز با خدای مهربان را فراموش نکنید . به خود بیاموزید که کاری که شروع می کنید را باید به سرانجام برسانید . هر هفته از قبل برنامه ریزی داشته باشید . هرگز اجازه ندهید موانع ، شما رادلسرد کنند و در مایوس کننده ترین لحظات ، مطمئن باشید که موفقیت همین دور و بر در انتظار شماست . اگر به همگی این اصول توجه کنید ، به زودی روحی سرشار از انگیزه و در جاده ی پرشکوه خوشبختی خواهی یافت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ خرداد ۹۹ ، ۲۱:۲۹
mina nikseresht
جمعه, ۹ خرداد ۱۳۹۹، ۱۲:۴۴ ب.ظ

عشق در باطن شماست

                                                              

 

هرگاه به شگفت آمدید که چگونه اندیشه و کلام مهرآمیز میتواند اعجاز کند و مشکلات را از میان بردارد؛ به یاد آورید که واژه ها و اندیشه های سرشار از محبت، از نفوذ و اقتدار آفرینش موهبتهای عظیم برخوردارند. اصلاً رسالت عشق خواه شخصی و خواه غیرشخصی همین است. دولت عشق یعنی احضار موهبتهای جاودان زندگی. وظیفه ی شما به شگفت آمدن از کار عشق نیست. تنها کاری که شما باید بکنید این است که دل و جرأت نشان بدهید و عشق را از درون به برون بفرستید. به محض انجام این کار، همواره شاهد نتایجی جالب توجه و رضایت بخش خواهید شد.

یک بار پزشکی کتابی درباره ی بیماریهای روان تنی نشانم داد. در این کتاب، گروهی از پزشکان، پژوهشهای تحلیلی خود را درباره ی علل بیماریهای متفاوت و عدم تعادلهای ذهنی و عاطفی بیان کرده بودند. وقتی دیدم که در همه ی موارد نیاز به محبت نامبرده شده بود به شگفت آمدم.

مثلاً در مورد همه ی ناراحتیهای معدی، نیاز به محبت وجود داشت. همچنین در مورد همه ی نارساییهای قلب.

یکی از دلایل ناراحتیهای پوستی « نیاز به تأکید» که خود شکلی از محبت است.(کتابداری گفته بود به محض اینکه در چهره اش علائم ناراحتی پوستی احساس کرده بود، دستهایش را روی صورتش گذاشته و هر روز تکرار کرده بود که: « عشق الهی هم اکنون تو را شفا می بخشد و ناراحتی پوستی اش ناپدید شده بود.)

در مورد بیماریهای زنان نیز یکی از دلایل نامبرده « نیاز به محبت» بود. در مورد خستگی مزمن، دلایلی که ذکر شده بود عبارت بودند از « افسردگی، احساس عدم امنیت و نیاز به محبت»

در مورد سردرد و میگرن، یکی از دلایل نامبرده « احساس عدم امنیت و نیاز به محبت» بود. در مورد اضافه وزن و پرخوری، یکی از دلایل نامبرده « احساس حقارت و نیاز به محبت» بود.

شگفت اینجاست که در صورت نیاز به محبت میتوان آن را از درون تأمین کرد. مردی بازرگان برایم تعریف کرد که بیماری دردناک خود را که به درازا کشیده بود، با برون فرستادن عشق درون و با بر زبان آوردن کلام محبت آمیز خطاب به اعضای بدنش شفا داده بود. او که همه ی روشهای درمانی را آزموده و هیچ یک از آنها اثری در او نکرده بود، درباره ی قدرت شفابخش عشق می شنود. پس هر روز دستش را بر موضع درد می گذارد و تکرار میکند: « من دوستت دارم» چندی نمی گذرد که درد کمتر و کمتر و به تدریج ناپدید می شود.

سرطان را « مرض اضطراب» خوانده اند. سرگذشت بیماران سرطانی نشان میدهد که در دوره یی از زندگی خود، احساس نگرانی و ناامنی و کمبود محبت می کرده اند. ناخودآگاه آنقدر این احساسات و عواطف را در خویشتن نگاه داشته اند که به تلخی و ذهنی ایرادگیر و چه بسا خصومت و نفرت و انزجار انجامیده است. حاصل آنکه خود از پا درآمده اند.

در حیطه ی ثروت و توانگری نیز محبت در جامه ی خیرخواهی غیرشخصی و عاری از خودخواهی، بسیار قدرتمند است. تخمین زده اند تنها پانزده درصد از کامیابی مالی انسان، به توانایی فنی او مربوط است. مابقی هشتاد و پنج درصد، با قدرت کنار آمدن او با مردم ارتباط دارد.

یک خانم منشی که علاقه مند بود کار جالب توجه و پردرآمدش را حفظ کند، دریافت که باید بیاموزد چگونه با بدخلقی سر صبح رئیس اش کنار بیاید. از قدرت کامیابی بخش محبت آگاه شد و به تکرار این عبارت پرداخت که: همه ی آدمیان تجلی عشق الهی هستند. پس من به جز عشق الهی، با هیچ چیز دیگر نمی توانم روبرو شوم.

در همه ی مراحل و زمینه های زندگی، محبت دارای قدرتی کامیابی بخش است. بسیاری از کسانی که جویای یک زندگی متعادلند، عبارت تأکیدی زیر را مؤثر یافته اند:

«عشق الهی از طریق من تجلی می کند و همه ی آنچه را که برای خوشبختی و تکمیل زندگیم لازم است، هم اکنون به سوی من می کشاند.»

نیاز شما هرچه که باشد، پاسخش محبت است. لازم نیست برای محبت به برون از خویش نظر افکنید. شروع کنید به اینکه از درون اندیشه ها و احساسهای خود، عشق را به برون بفرستید. آنگاه همه ی اشخاص و اوضاع و شرایطی را که به مصلحت و منفعت شماست به سوی خود می کشانید. به راستی که : « شما در حلقه ی سحرآمیز عشق خدا گام برمیدارید و هم اکنون چون مغناطیسی الهی در برابر خیر و صلاح خود مقاومت ناپذیر هستید و اینها همه از دولت عشق است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ خرداد ۹۹ ، ۱۲:۴۴
mina nikseresht