روان سالم تر

مشخصات بلاگ
روان سالم تر

امروزه نیاز به تغییر لازمه ی داشتن یک زندگی موفق است. افرادی که همه روزه تصمیم به تغییر می گیرند تا امروزشان با دیروزی که رفته است و فردایی که نیامده متفاوت باشد افرادی هستند که تغییر و تحول را لازمه ی رشد و داشتن یک زندگی سالم و شاد می دانند.
این وبلاگ به شما کمک خواهد کرد تا تغییری هرچند کوچک در زندگی خودتان ایجاد کنید. خوشحال می شوم به عنوان یک راهنما سهمی در زندگی تان برای تغییر داشته باشم.
با آرزوی موفقیت برای شما

بایگانی
آخرین نظرات

۶ مطلب در آذر ۱۳۹۹ ثبت شده است

سه شنبه, ۲۵ آذر ۱۳۹۹، ۰۹:۵۱ ق.ظ

گذشته ی تاریک او...

اغلب آدمهایی که در مسیر زندگی توسط کسی یا کسانی دست شان گرفته می شود و رشدی در زندگی شامل حالشان می شود کم کم نفس را به مرحله ای می رسانند که احساس برتری و بهتری نسبت به دیگران دارند. این دیدگاه و نگاه از آنها رخت برمی بندد که آنها هنوز هم همان دانش آموزی هستند که قرار است در مدرسه ی زندگی درس های قبلی شان را پس بدهند. زمانی که در مراحل رشد قرار می گیرند و میخواهند زندگی خود را تغییری اساسی از لحاظ اخلاقی و رفتاری بدهند توسط عده ای راهنمایی می شوند، پای درس ها و صحبت هایی می نشینند تا خود و زندگی شان را بهتر کنند. نکات آموزنده ای برای زندگی و تغییر کسب می کنند و به دنبال آن آموختن ها وارد عرصه هایی از زندگی می شوند تا تغییری در خود ایجاد کنند.

در این بین ذهن نیز بیکار نیست. نفس شما دخیل می شود و به مرور زمان تبدیل به همان اژدهایی می شوید که روزی که شروع به تغییر کردید خیال نمی کردید رفتار و اخلاق تان اینگونه باشد.

ما در مسیر تکامل اخلاق و رفتار آدمهایی را می بینیم که خودشان را بهتر و برتر از دیگران معرفی می کنند. احساس شان نسبت به خود این است که آنها درست ترین و بهترین رفتار را دارند و به دنبال این رفتار گذشته ی خود را فراموش می کنند. اینکه چگونه و چطور وارد مسیر شدند. چه کسانی معلم و کمک آنها در جریان رشد بودند. اینها همان دانش آموزانی بودند که در مدرسه هم زمانی که فارغ التحصیل می شدند اگر روزی و روزگاری معلم ها و همکلاسی هایشان را در خیابان می دیدند خودشان را به راهی دیگر می زدند وحق و حقوق معلم و راهنما و احسان کننده را فراموش می کردند.

این رفتار یادآور رفتار کلیدی شیطان در زمان خلقت آدم است که رو به پروردگار کرد و گفت: تو او را از گل خلق کردی و من از آتش، پس من بهتر و بالاترم و این صفت بارز نادان است و کسی است که به قول بزرگان دین شیطان بر پیشانی آنها بوسه ای نثار کرده است و کسی که احساس و رفتارش این چنین باشد که عملکردش از دیگران بهتر بوده و هست.

انسانی که به ضعف ها و نقص های اخلاق و رفتار خود آگاه باشد و تمام توجه و تمرکز خود بر روی ساختن شخصیت و برطرف کردن ضعف های شخصیتی خود بگذارد هیچ گاه به دنبال نقص دیگران و تمرکز بر روی آنها نیست. قطعاً کسی که بازبینی دقیقی نسبت به اعمال و رفتارش داشته باشد و البته آگاهی و دانش های لازم را در این زمینه کسب کرده باشد و نگاهی بازجویانه نسبت به خود داشته باشد هرگز حتی لحظه ای نمی تواند ذهنش را به سمت رفتار دیگران سوق بدهد چه برسد به اینکه بخواهد ایرادی نیز بگیرد.

همه ی ما وقتی در محافلی می نشینیم عده ای مشغول سرزنش و تحقیر دیگری و غیبت و بدگمانی نسبت به کسی یا کسانی هستند. همه ی ما این رفتار زشت را درک کرده ایم و دیده ایم عده ای کمر محکمی بسته اند برای دیدن ضعف های دیگران و چه بدعاقبتند به فرموده ی امامان معصوم که کسی دستگیر رفتار و گفتار خودش نباشد ولی بینای عیبهای دیگران و همان را وسیله ای برای بدرفتاری، بدگمانی و تحقیر دیگری قرار دهد.

به همین دلیل است که زمانی که از امام رضا علیه السلام در مورد صفات عاقل سوال می کنند حضرت در پاسخ به نکاتی اشاره میکند که نشانه ی فرد عاقل است:

عقل شخص مسلمان تمام نیست، مگر این که ده خصلت را دارا باشد:

1ـ از او امید خیر باشد.

2ـ مردم از بدى او در امان باشند.

3ـ خیر اندک دیگرى را بسیار شمارد.

4ـ خیر بسیار خود را اندک شمارد.

5ـ هر چه حاجت از او خواهند دلتنگ نشود.

6ـ در عمر خود از دانش طلبى خسته نشود.

7ـ فقر در راه خدایش از توانگرى محبوبتر باشد.

8ـ خوارى در راه خدایش از عزّت با دشمنش محبوبتر باشد.

9ـ گمنامى را از پرنامى خواهانتر باشد.

سپس فرمود: دهمین و چیست دهمین؟ به او گفته شد: چیست؟

فرمود: احدى را ننگرد جز این که بگوید او از من بهتر و پرهیزکارتر است.

با دانستن این ویژگی ها میتوانیم میزان عقل و ایمان خود را بسنجیم.

چه خوب که تلاش کنیم ما مثل کسانی نباشیم که گذشته ی تاریک خود را فراموش می کنند و از عیب ها و ضعف های گذشته و اکنون خود غافل اند و هنوز هم مشغول دستگیری و مچ گیری از دیگرانی هستند که از عاقبت آنها خبر نداریم و به عیب گرفتن دیگران مشغول می شوند در حالیکه نمی دانند عاقبت خیر دست خداوند است و خداوند چه نیک فرمود انسان فراموش کار است و خطاها و اشتباهات خود را فراموش می کند و البته خود همین رفتار نیز کارمای همین عمل معرفی شده است زمانی که من خودم و رفتارهای گذشته ی خود را فراموش کنم و مشغول عیب جویی و سرزنش و تحقیر دیگران و بی اعتنایی به آنها شوم.

امام صادق علیه السلام فرمودند: هرگاه دیدید کسی به دنبال گناهان مردم بوده و گناهان خود را فراموش کرده است، بدانید گرفتار مکر خداوند شده است. (وسائل الشیعه، ج15، ص291)

و همین یک سخن کافی است که بدانیم آیا مورد رحمت خداوند واقع شده ایم و در مسیر هستیم و یا مورد غضب و خشم خداوند هستیم و خطای ذهن ماست که فکر می کنیم در مسیر واقع شده ایم.

مطمئنا هرچه بیشتر بدانیم و اهل مطالعه و تفکر باشیم متوجه می شویم کدام رفتارها موجب عاقبت بخیری و مشمول دعای امامان معصوم و بزرگان دین است.

بی اعتبار جلوه دادن دیگران و تخریب آنها به هر صورت و عنوانی که اسمی روی آن گذاشته شده است طبق فرموده ی قرآن و روایات علامت بارز غرور و فراموش کردن نقص های خود است و کسی که مبتلا به این رفتار باشد نمیتواند روابط موفقی چه در خانواده و چه در جامعه داشته باشد. طردشدن، کناره گیری و موفق نبودن در روابط بین فردی اشاره به همین نکته ی مهم دارد که انسانی که تمام تلاش و همتش رشد خود است و از قوانین الهی زندگی آگاهی دارد رفتارهای این چنینی در پیش نمی گیرد.

خالی از لطف نیست که اشاره کنم ما در روابط زوجین زمانی که به بحث غنی سازی رابطه اشاره می کنیم و از آن طرف رفتارهایی را برمی شماریم که جزء نشانه ها و بی اعتبار سازی طرف مقابل قلمداد می شود این سه رفتار را حاکی از این می دانیم که نفر مقابل قصد بی اعتبار جلوه دادن طرفش را دارد:

1-برچسب زدن   2-تیکه انداختن    3-نادیده انگاشتن

زمانی که فردی در رابطه با خانواده یا همسر، پدر و مادر و یا خواهر و برادر و یا در اجتماع مبتلا به این رفتارها بود اینها علایم تمام رفتارهای بالاست که به آنها اشاره کردیم و ما در بحث روابط زوجین از این رفتارها به علایم تخریب رابطه اشاره می کنیم. که بحث مفصلی است و انشالله باشد برای فرصتهای دیگر به شرط حیات.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۵ آذر ۹۹ ، ۰۹:۵۱
mina nikseresht
دوشنبه, ۲۴ آذر ۱۳۹۹، ۰۷:۴۳ ب.ظ

یک راه حل احساسی برای حل مشکلات شما...

                                             

 خیلی از ما وقتی گره و گرفتاری در زندگی مان رخ میدهد برای حل کردن آن دنبال راه حل می گردیم. ما وقتی در مشکلات زندگی خودمان را تنها و ناامید می یابیم و از کمک دیگران و توان آنها در حل مسائلمان ناامید می شویم، دوست داریم خداوند دستمان را بگیرد و گره کارمان را با تدبیر خودش باز کند. اما وقتی با خودمان خلوتی می کنیم به این نکته می رسیم که شاید ما آنقدرها هم که باید خوب نبودیم و آنچه که از دست مان برای تربیت خود و خودسازی برمی آمده انجام ندادیم. گاهی به این فکر می کنیم که ظلم کردن به دیگران و یا اعمال بد ما گریبان زندگی و خودمان را گرفته و باعث ایجاد این گره و مشکل و سختی در ما شده است. بیماری، فقر، معطل ماندن در خواسته ها، ناآرامی های روانی و روحی، نبود آرامش و گرمی در زندگی و... همه و همه مطابق با گفته ی بزرگان اخلاق و معرفت نشانه ی عملکرد خود ما در زندگیست. گاهی ما با داشتن همه چیز و همه امکانات و رفاه، زندگی خوبی نداریم، انسان اثرگذار و محبوبی نیستیم و دیگران از ما به خوبی یاد نمی کنند. اما یادمان باشد اگر خداوند را تنها عامل اثر در این دنیا بدانیم و بخواهیم که او ضامن سلامت روان و زندگی ما باشد حتماً بیشتر مراقب اعمال، رفتار و گفتارمان با خود و دیگران هستیم تا آنچه که به شکل وضعی رخ می دهد بعدها از سمت خدا نشماریم و یا تقدیر حتمی خود حساب نکنیم.

هرچند که تمام آنچه که از خوبی و بدی رخ میدهد همه و همه نشانه ی مهر و لطف خداوندی است و البته در همان به ظاهر شر هم برای تربیت ما رشدی قرار داده است اما باید حواسمان به این موضوع مهم هم باشد که ما تمامی آنچه که در زمین زندگیمان می کاریم به شکل خوب یا بد درو خواهیم کرد.

اکنون غرض از نوشتن این مطلب یادآوری این نکته ی مهم بود که خیلی از ما دلمان میخواهد شیرینی روزگار را در این روزگار سخت تجربه کنیم، حواس مان بیشتر از دیگرانی که درگیر دنیا و همین ظواهر چندروزه شده اند بیشتر به خودمان و زندگی و رشدمان باشد و چه خوب که گاهی سری به حرفهای بزرگان علم اخلاق بیندازیم که آنها چه توصیه هایی برای زندگی ما داشته و دارند:

در زندگی نامه ی آن عالم بزرگ میخواندم که همیشه توصیه اش به کسانی که خواهان گره گشایی و گشایش قلب و روح خود بودند این بود که تا میتوانید کار دیگران را راه بیندازید. وقتی کسی برای حل مشکلی از خودش، به ذهنش شما می افتد این را نشانه ی خیر و برکتی بدانید. اگر میتوانید تکیه گاه امن عاطفی و روانی خانواده و دوستان خود باشید این ها همه از مهر و لطف خداوند به شماست که بتوانید خیری را به زندگی خود جاری کنید و این شمایید که باید این فرصت را تبدیل به غنیمت کنید. به هر مهارت، استعداد و توانی که در اختیارتان قرار گرفته است اگر کسی به هر صورتی به شما مراجعه کرد از او کارگشایی و گره گشایی کنید. بذل محبت و خیرخواهی برای دیگران نه تنها نشانه ی تکامل روحی و معنوی ماست بلکه نشانه ی شخصیت باثبات و علامت ایمان می باشد.

اینکه کسانی هستند که به هر طریقی سد راه ما می شوند و یا سنگی جلوی پای ما می اندازند، با زبان تلخ و روح تاریک خود زخمی به دل ما می اندازند و یا به جای حل مساله ای گره هایی نیز به آن اضافه می کنند، به همان میزان نیز در زندگی خود این گره ها را تجربه می کنند. حواسمان باید همیشه به خودمان باشد که اگر کسی در دایره ی زندگیمان اینگونه رفتار می کنید ما مثل او نباشیم.

عده ای معتقدند که سرنوشت ما امری حتمی و قطعی است و این ما نیستیم که در سرنوشت خود و ساختن آن و پیشامدها دخالت داریم بلکه همانطور که خداوند در قرآن سوره ی شریف اسراء آیه ی 13 می فرماید: بخت و طالع هر کسی را به گردن خویش آویخته ایم و آن چیزی جز اعمال نیک و بد او نیست. قضاء الهی چیزی جز عمل او نیست و اعمال انسان و نتایج آن در دنیا و آخرت از او جدا نمیشوند.

پس تمام آنچه که کسب می کنیم و یا قرار است در آینده برایمان رخ بدهد همان عملکرد ماست که روزی نتایج آن نصیب مان می شود. بسته به اینکه ما چه میزان و چه مقدار در انجام کار نیک و یا شر و تربیت خودمان و رشدیافتگی شخصیت مان تلاش می کنیم خداوند نیز سرنوشت ما را تقدیر میکند.

پس چه خوب که تا میتوانیم کار دیگران را به هر میزان و قدری که در توان مان است راه بیندازیم. گاهی اجابت یک دعای ما در گرو همین گره گشایی ها و کار راه اندازی هاست. تا جایی که میتوانیم دقت در گفتارمان داشته باشیم چرا که یک دل شکستن و یک زخم زبان زدن و یک سرزنش گاهی عامل ایجاد گره ها و گرفتاری های ما در دنیا و در آخرت خواهد شد.

بارها و بارها این توصیه های عالمان بزرگ اخلاق را دیده و خوانده ام که بعد از انجام امور واجب مان بهترین کار خدمت به دیگران به هر صورتی است و چه ارزشی بالاتر از این که رحمت خدا به ما روی بیاورد و ما بتوانیم گرهی از دیگران باز کنیم و یا مرهمی بر زخم ها و دردهای زندگی آنها باشیم. مولا امیرالمومنین علی علیه السلام چه زیبا فرمودند: «تو اگر نیکی کنی، خودت را گرامی داشته ای و به خودت نیکی کرده ای; و اگر بدی کنی، خودت را خوار کرده ای و به خودت زیان رسانده ای.»

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۴ آذر ۹۹ ، ۱۹:۴۳
mina nikseresht
جمعه, ۲۱ آذر ۱۳۹۹، ۱۰:۱۵ ق.ظ

خسیس عاطفی کیست؟

                                      

وقتی در ازدواج صحبت از خساست می شود قریب به اتفاق افراد تمرکزشان به سمت پول جلب می شود. به این صورت که دوست دارند با کسی ازدواج کنند که دست و دلباز است و در صورت نیاز داشتن به چیزی خساست نداشته باشد و در همان حدی که وسعت مالی دارد به همسر خود عطا کند. آن دسته هم که برای امر ازدواج و انتخاب همسر به مشاوره ها مراجعه می کنند غالباً تاکیدشان روی همین نکته است که ما دوست نداریم با کسی ازدواج کنیم که خسیس است. اما نکته ای که در این بین حائز اهمیت است و به همان اندازه در مورد خساست نداشتن در پول اهمیت دارد خسیس نبودن در بذل مهر و عاطفه است. شاید تا زمانی که این افراد وارد زندگی مشترک نشوند از اهمیت این موضوع مهم غافل باشند و یا حتی ندانند که همسرشان و یا شریک عاطفی شان در مهرورزی بخل می ورزد و یا اگر هم مهر و عاطفه ای داشته باشد از ترس اینکه طرفش پُررو نشود از آن مضایقه میکند. اما با دیدن مشکلات زوج ها در اتاق های مشاوره به این موضوع واقف خواهید شد که آنچه که در گرمی زندگی مشترک اهمیت و تاثیر به سزایی دارد و باعث می شود تاب آوری روانی شما در مشکلات زندگی بالا برود بذل مهر و محبت بی اندازه و غیرشمارش است. زندگی مشترک مثل الاکلنگ نیست که بخواهید شما بالا بروید و شریک زندگیتان را پایین قرار دهید بلکه همیشه باید احساس همسران در زندگی این باشد که در کنار هم و کمک هم هستید و سعی و تلاش تان این استکه اخلاق یا رفتاری باعث نشود روبروی هم قرار بگیرید.

بسیاری از مردان باورشان این است که برای حفظ اقتدار و جبروت شان باید خودشان را حفظ کنند و زیادی به همسرشان محبت نکنند و یا  اگر زیادی محبت کنند همسرشان پُررو می شود ولی متأسفانه این باور غلط تیشه به ریشه ی بنیان یک زندگی مشترک خواهد زد و این باور اشتباه نسل به نسل ادامه پیدا میکند.

چطور؟

همسری که درک این موضوع را ندارد که زنان نیاز به توجه و مراقبت دارند و طبق فرموده ی پیامبر مهربان مان زن ریحانه است و باید مثل گل از او مراقبت کرد و مطابق نفس خود و غروری که بر زندگی حاکم است رفتار میکند این یعنی من نمی دانم که این بی مهری و بی محبتی اساس زندگی را بهم می زند چرا که بنیان یک زندگی بر مبنای مهر و عاطفه بنا می شود و چه بسیار زنانی که به همسر خود مهر می ورزند و از بی مهری خسته می شوند و چه مردانی که خیال می کنند با بی مهری و بی محبتی می توانند برای خود شأن و اقتدار تدارک ببینند.

اگر ازدواج نکرده اید و یا در شرف ازدواج هستید به شما توصیه می کنم حتماً قبل از انتخاب همسر به مشاوره مراجعه کنید و دقت کنید که همسری که انتخاب می کنید در بیان احساسات و بذل محبت خود به خانواده و اطرافیانش در رفتار و گفتار خسیس نباشد. میتوانید از او سوال کنید که چگونه و چطور به دیگران محبت می کند و نحوه ی بیان کلامی و یا عملی او به چه صورتی می باشد. در این صورت است که میتوانید برای یک عمر زندگی مشترک خیال تان راحت باشد که همسری انتخاب می کنید که در مسیر ناملایمات زندگی پشتوانه ی محکم عاطفی است.

شاید به نظر برسد که گفتن دوستت دارم کلمه ی ساده و تکراری است اما در پس این کلمات هزاران مفهوم نهفته است که اگر کسی تامل در محتوا و معنای زندگی داشته باشد به این نتیجه می رسد که دوست داشتن دیگری یعنی پای تمام سختی ها خواهم ایستاد و هر وقت که احساس نیاز به من داشتی و یا نیاز به یک پشتوانه ی محکم عاطفی و احساسی بود من در کنارت خواهم بود.

اگر ازدواج کرده اید حتماً خودتان را متعهد به این رفتار بدانید که بیان احساسات به همسر و ابراز مهر و محبت به او نشانه ی داشتن هوش هیجانی و عاطفی شماست و برای تقویت و یا حتی ایجاد آن باید تلاش کرد و قدمی برداشت. ازدواج خوب ساختنی است و حتی اگر با بهترین فرد هم ازدواج کنید در صورت عدم توجه و نداشتن مراقبت و نیاموختن مهارت های ارتباطی زندگی شما با شکست مواجه خواهد شد. عده ای تصورشان این است که بیان احساسات یعنی ضعف نشان دادن و یا کوچک کردن خود برای دیگری. در حالیکه علم روز و درمانگران هیجان مدار که به درمان احساسات سرکوب شده می پردازند، به این موضوع باور دارند که بیان احساسات یک نوع قدرت است و کسی که میتواند از هر احساسی حرف بزند و آن را ابراز دارد دارای قدرت است که این قدرت در زندگی به شما بسیار کمک میکند. بیان احساسات به شما کمک میکند زندگی گرمتر و بهتری را تجربه کنید و زمانی این را متوجه می شوید که به دنبال کسب مهارت در این موضوع باشید. به مرور اثرات آن را در زندگی خود احساس خواهید کرد. در پایان اگر همسری دارید که در بذل مهر و عاطفه و محبت کلامی و رفتاری از شما مضایقه نمی ورزد و فردی دست و دلباز و دل گنده است قدردان و شکرگزار خداوند و همسرتان باشید که به واسطه ی این عشق و محبت هم پایه های ازدواج تان محکم خواهد بود و هم منبع عظیم برکت و فراوانی نعمت است.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ آذر ۹۹ ، ۱۰:۱۵
mina nikseresht

برنده متعهد می‎شود؛

همه‎ی ما از انسان‎های خوش‎قول و متعهد خوشمان می‎آید. همهی ما دوست داریم در نظر دیگران فرد معتبر و دوست داشتنی باشیم. اما شرط این دوست داشتن و اعتبار این است که ابتدا نسبت به خودمان تعهد داشته باشیم.

آیا شعارتان در زندگی و تحولات فردی‎ این است: من همیشه برنده‎ام! باید به دنبال ادامه‎ی این تعریف و کامل کردن آن باشیم. من برنده‎ام در حالی‎که متعهد خواهم شد....

شاید دادن تعهد به خود و امضا کردن آن در ابتدا برایتان کمی دلهره‎آور باشد، چرا که تعهد داشتن یعنی قبول کردن مسئولیت‎ها و محدود کردن خود با توجه به شرایط جدید؛ ممکن است من قبلاً فردی بودم که مدت‎های زیادی از وقتم را با دیدن برنامه‎های تلویزیونی پُر کرده‎ام. شاید از آن دسته افرادی بودم که تمام ساعات روزم را صرف وبگردی و گذراندن وقت در شبکه‎های اجتماعی تلف کرده‎ام اما به محض اینکه امروز در باشگاه برندگان ثبت نام می‎کنم باید برای برنده شدن خود تعهد داده باشم.

برای متعهد شدن، محتاط باشید؛

اگر امروز تعهد دادید و فردا به تعهد خود عمل نکردید و فرداها و روزهای بعد نیز دوباره به این روند ادامه دادید، بهتر است در مورد اصل این تعهد و برنامه‎ریزی در جهت اجرای آن بیندیشید. بهتر است برای مدتی به اجرای یک تعهد پای‎بند باشید. مثلاً من تعهد می‎دهم معدلم... باشد، یا من تعهد می‎دهم نسبت به کنترل خشم دقت بیشتری کنم و یا مواردی این چنینی.

بازنده وعده می‎دهد؛

بازنده بدون اینکه در مورد تعهد خود فکر کند، وعده می‎دهد. بازندگان بدون در نظر گرفتن شرایط خود، بدون توجه به توانایی‎ها و عدم دقت در فرآیند و روند کار به سرعت جواب میدهند در حالی‎که از این نکته غافل می‎مانند که با انجام این کار به زودی از چشم همه خواهند افتاد. یادمان باشد وعده‎ها همان قول و قرارهایی است که ما هم می‎توانیم با خودمان و در دفترچه‎ی روزانه‎مان نوشته باشیم. مثلاً امروز به خودم وعده دادم درس بخوانم و یا وعده دادم برای رسیدن به این هدفم این قدم مثبت را بردارم، اگر زیر وعده و تعهد خود زده‎اید جزء بازندگان بوده‎اید.

به یک برنده تبدیل می‎شوید؛

 موفقیت اصلا ساده نیست. افرادی می توانند طعم موفقیت و شیرینی پیروزی در تصمیمات شخصی و برنامه های زندگی خود را بچشند که نسبت به تصمیمات و تعهدات خود پایبند و وفادار باشند. ما برای موفقیت در تحصیل، کار، زندگی مشترک، زندگی اجتماعی و تمامی آنچه که به ما مربوط می شود باید خود را موظف به انجام یک سری رفتارها، عادات، باورها و نگرش ها کنیم که بدون ایجاد آنها نمیتوان موفقیت را تصور کرد. مثلاً کسی که هر روز برنامه ی مشخصی ندارد و طبق همین که هر کاری پا بدهد رفتار میکند طبیعی است که این شخص هدف و برنامه ای برای تغییر و موفقیت ندارد.

برای موفق شدن در برنامه های روزمره و رسیدن به هدفی مثبت میتوان دفترچه ای تهیه کرد و در آن لیست تمام برنامه ها و کارهای روزمره را یادداشت کرد. حتی رفتارهایی که پیرو آنها انجام می دهیم.

لیست آن وعده‎هایی را که برای خود تدارک دیده‎اید در دفترچه‎ی یادداشت خود لیست کنید: روزانه 20 دقیقه ورزش، خواندن کتاب‎های درسی، دنبال کردن کارهای عقب‎افتاده‎، رفتن برای خرید فلان وسیله، تعمیر کردن اتومبیل، سر زدن به فامیل و...

اگر لیست تمام این وعده‎ها را برای خود تهیه کنید و هر روز سری به آنها بزنید به مرور خواهید دید که طی یک هفته به همه‎ی آنها عمل کرده‎اید و شاید بعضی از آنها نیز از ارزش و اهمیت کمتری برخوردار بودند و حذف شده‎اند. شاید نوشتن این لیست کار سخت و وقت‎گیری به نظر بیاید اما مزیت‎های فراوانی دارد: اولین مزیت آن خالی شدن بار ذهنی است، دومین آن شناخت خودتان و میزان توانایی شما در انجام آنهاست و در نهایت بهتر می‎توانید برای هرکدام از آنها اولویت مناسبی در نظر بگیرید.

برای اینکه انگیزه‎ی اجرا و عملی بهتری داشته باشد ابتدا با آسان‎ترین‎ها شروع کنید. دقت داشته باشید این تعهد را به صورت مکتوب و در جلوی چشم خود داشته باشید. به عنوان نمونه من متعهد می‎شوم 10 روز از ماه اسفند را در تایم زمانی 20 دقیقه ورزش کنم. با دیدن این متن به خود یادآوری می‎کنید که متعهد شده‎اید ورزش کنید. از نوشتن واژه‎ی هر روز اجتناب کنید. چرا که اگر نتوانستید این کار را هر روز انجام دهید، اعتماد به نفس‎تان کم می‎شود.

روی کاغذهای رنگی و در محل دید خود این تعهد خود را یادداشت کنید. حتی می‎توانید بر روی صفحه ی موبایل خود و یا به عنوان زنگ یادآور این تعهد را به خود یادآوری کرده باشید. تا زمانی که به این عهد وفادار نبوده‎اید به سراغ تعهد دیگری نروید. شرط انجام و عمل به تعهد بعدی انجام تعهد فعلی است.

بهتر است همین امروز با تعهدات خود آشتی کنید. تعهد و قول در زندگی یک اصل مهم برای مهم و مؤثر واقع شدن در زندگی فردی، خانوادگی و اجتماعی است. چرا که افرادی که به این اصل مهم در زندگی وفادارند، زندگی شیرینتر و گرم‎تری را تجربه می‎کنند. اگر شما نسبت به تعهداتی که با خودتان بسته‎اید وفادار باشید و به آنها عمل کنید، دیگر می‎توان به شما اعتماد کرد که نسبت به تعهدتان به دیگران نیز وفادار خواهید بود. شما برنده‎اید، اگر عمل کنید.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ آذر ۹۹ ، ۲۱:۳۱
mina nikseresht
پنجشنبه, ۱۳ آذر ۱۳۹۹، ۱۱:۰۶ ب.ظ

چند درس مهم و کاربردی برای خودسازی

فلسفه ی شهادت امام حسین(ع) مانند دریایی است که هر کس به اندازه(فهم) خود از آن برداشت می کند.

پناه بر خدا از شقاوت، از اینکه انسان خودش را قبلاً آماده نکرده باشد و دل خود را از حب ریاست و حب دنیا خالی نکرده باشد که در مواقع امتحان مثل عمر سعد راه جهنم را در پیش گیرد

قاتلینِ امام حسین علیه السلام حضرت را می‌شناختند و می‌دانستند که عاقبت کارشان جهنم است لکن صفات رذیله درون انسان است که او را به شقاوت می رساند.

قُلْ إِنَّما أَعِظُکُمْ بِواحِدَةٍ أَنْ تَقُومُوا لِلَّهِ ؛ این قیام معنای کلی است در همه امورات، منتها برای خدا بودنش مهم است.

از نفس غافل نشوید و در هر مرتبه ای هستید خودتان را آزمایش کنید ممکن است کار خوب هم کرده باشید ولی برای خدا نباشد آن کاری ارزش دارد که برای خدا باشد.

حقیقت تلخ است اما شیرینی آن در آخر ظاهر می شود.

غرور فقط به خود لطمه میزند.

فرد حریص و حسود مقصد و هدفی ندارد.

بزرگترین رنج، نادانی و بزرگترین سرمایه اندیشه است.

دنیا پرستی به مانند استخوانی آب دار در دهان سگی گرسنه است که تنها ساعتی بیشتر دوام ندارد.

درون انسان مشخص کننده میزان لیاقت اوست نه تلاش او.

هیچ فردی بدون کسب کمال به بالا نخواهد رفت.

زمین در عین خشن بودن تنها منبع کسب کمالات است.

کسب کمالات در ناهمواری ایست نه در صاف و همواری.

مشکلات پیامی از سمت حضرت حق برای دعوت به تفکر است.

هر شروعی پایانی دارد و هر پایان آغازی.

زبانی که بدون تفکر باز شود موجب رنج است.

قلب بیشتر از مغز می داند.

هیچ رازی بر هیچ کسی پوشیده نخواهد ماند.

لجاجت یکی از نشانه های نادانیست.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ آذر ۹۹ ، ۲۳:۰۶
mina nikseresht

دکتر ویکتور فرانکل روان پزشک و پایه گذار مکتب معنادرمانی نقل میکند:

ساعت سه و نیم شب زنی به من تلفن زد که قصد خودکشی داشت؛ اما کنجکاو بود که بداند نظر من در این باره چیست. با تمام قدرت، نظر مخالفم را با این راه حل بیان کردم و سی دقیقه کامل برای او حرف زدم! در نهایت گفت به جای اینکه به زندگیش خاتمه بدهد، به دیدن من به بیمارستان خواهد آمد... .

اما وقتی مرا دید متوجه شدم که حتی یک کلمه از حرفهای من در او اثر نکرده!

تنها دلیلش برای خودکشی نکردن این بود که تلفن او در نیمه شب، نه تنها من را عصبانی نکرده بلکه در نهایت شکیبایی، سی دقیقه هم برایش حرف زده بودم؛ به این ترتیب او پی برده بود که دنیایی که در آن چنین از خودگذشتگی اتفاق می افتد به یقین ارزش زیستن دارد...

ما و برخوردهای ما در این عالم پر رمز و راز با انرژی و فرکانس بیشتری به سمت مان بازمی گردد تنها بسته به این دارد که قلب ما آیینه ی چه رفتار و گفتاری است و از ذهن ما کدام افکار باعث جذب و تجلی موهبت ها و یا حتی مشکلات خواهد بود.

به یقین اگر شما توانایی و مهارت این را دارید که بدون قضاوت و سرزنشگری و با دادن امید به کسی راهی برایش بگشایید، مشکلی از دیگران را حل کنید  و یا غمی و ناراحتی را از روی قلبش بردارید و به جایش همدلی و همدردی از شما دریافت کند با ارزش ترین کار این عالم را دارید چرا که بسیاری انسان ها عادت به تزریق ناامیدی و کنایه زدن در رفتار و گفتار را دارند که بدون آنکه آگاه باشند به زندگی کسی لطمه ای می زنند که شاید تا سالها نتوان آن را جبران کرد.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ آذر ۹۹ ، ۱۸:۲۴
mina nikseresht