روان سالم تر

مشخصات بلاگ
روان سالم تر

امروزه نیاز به تغییر لازمه ی داشتن یک زندگی موفق است. افرادی که همه روزه تصمیم به تغییر می گیرند تا امروزشان با دیروزی که رفته است و فردایی که نیامده متفاوت باشد افرادی هستند که تغییر و تحول را لازمه ی رشد و داشتن یک زندگی سالم و شاد می دانند.
این وبلاگ به شما کمک خواهد کرد تا تغییری هرچند کوچک در زندگی خودتان ایجاد کنید. خوشحال می شوم به عنوان یک راهنما سهمی در زندگی تان برای تغییر داشته باشم.
با آرزوی موفقیت برای شما

بایگانی
آخرین نظرات

۳۹ مطلب در مرداد ۱۳۹۵ ثبت شده است

شنبه, ۳۰ مرداد ۱۳۹۵، ۱۰:۱۲ ب.ظ

آیا من هم مبتلا به این عادت هستم؟!

شاید آنچه که در روابط ما خواه در محیط کار، محیط خانه و خانواده و جمع دوستان بیش از همه چیز تحت تاثیر خودش قرار می‎دهد، اخلاق است. این مقوله آنقدر مهم است که ما علاوه بر آنکه بعد از رسیدن به سنین رشد که آگاهی و تشخیص درست و اشتباه برایمان ممکن است باید بفکر ساختن شالوده‎های شخصیتی خودمان باشیم که اخلاق یکی از مهم‎ترین آنهاست. به این خاطر که اگر در سنین بزرگسالی به فکر بیل زدن درون‎مان بیفتیم شاید بسیار دیر باشد و چه بسا بسیاری از روابط ما را تحت تاثیر کنش‎ها و واکنش‎های منفی اخلاقی قرار داده باشد.

یکی از شاخصه‎های اخلاقی منفی که روابط‎مان را بسیار تحت تاثیر قرار می‎دهد، ویژگی عدم کنترل هیجانات منفی‎مان و یا به اصطلاح واکنشی بودن است. به این معنا که وقتی از کسی ناراحت و یا خشمگین می‎شویم متاسفانه به شکل‎های غیرعقلانی و تحت تاثیر احساسات منفی‎مان که حاصل از رفتار ناشایست طرف مقابلمان است، درصدد تلافی برمی‎آییم که این تلافی یا به صورت تخریب شخصیت طرف مقابل‎مان به هر صورت و عنوانی می‎تواند باشد و یا عکس‎العمل‎های تند و زننده که هم به خودمان آسیب می‎رساند و هم باعث بی‎اعتباری و بی‎احترامی هرچه بیشتر طرف مقابل می‎شود. آسیب‎های این رفتار به حدی زیاد است که در این مختصر نمی‎گنجد. اما همین‎قدر بدانیم که چقدر بد است که گاهی می‎بینیم طرف سن و سالی ازش گذشته و حتی پدر و مادر است، اما مبتلا به این عادت رفتاری اشتباه است. گاهی با لجبازی کردن، گاهی با بی‎احترامی کردن و حرفهای تند و زننده زدن و گاهی با پشت سر حرف زدن سعی می‎کند تا به آرامش برسد.

باید بگویم یک شخصیت خودساخته علاوه بر آنکه بدور از این رفتارهاست، همواره سعی می‎کند با رفتار خوب و معقولش دیگری را متوجه اشتباهات خود کند که این بسیار بسیار بهتر از این است که ما درصدد تلافی رفتارهای منفی طرف مقابل‎مان باشیم.

متاسفانه کم نیستند افرادی که می‎گویند : حالا که او این رفتار را با من کرد، من هم این کار را با او می‎کنم!!!

من منکر این نیستم که گاهی رفتارهای دیگران تلخ و آسیب زننده است و شاید تبعات رفتارهای آنها تا سالها روی ما تاثیر داشته باشد، اما من مخالف این هستم که کسی بخواهد خوبی‎های رفتاری و اخلاقی خود را به خاطر رفتار منفی دیگری زیرپا بگذارد تا به او بفهماند که این رفتارش اشتباه است در حالی که این کار اصلاً جوابگو نیست و طرف مقابل نه تنها درس نمی‎گیرد بلکه ممکن است رفتارهای بدتری نیز داشته باشد.

بیایید رفتار و اخلاق خوبمان را زندگی کنیم. بیایید تصمیم بگیریم رفتارهای هرچند بد دیگران را به هیچ عنوان تلافی نکنیم که این هم به عزت ما لطمه می‎زند و هم محبوبیت ما را زیرسوال می‎برد.باید بدانیم هرکسی هر رفتاری داشته باشد چه خوب و چه بد تبعاتش نصیب خودش می‎شود پس ما نگران این نباید باشیم که با رفتار خوب ما، طرف مقابل‎مان تنبیه نمی‎شود.

امیدوارم هر روز تصمیم‎ به تغییر بگیریم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ مرداد ۹۵ ، ۲۲:۱۲
mina nikseresht
پنجشنبه, ۲۸ مرداد ۱۳۹۵، ۰۲:۱۵ ب.ظ

چرا کتاب تغییر را نوشتم؟

شاید چیزی که همیشه ذهنم را از ابتدای نوجوانی و جوانیم درگیر کرده و البته که هنوز هم می‎کند، میل به تغییر و بهتر شدن است. همیشه می‎دانستم چیزی که به بهتر شدن زندگیم چه از جهت تحصیل و طی کردن مدارج موفقیت و چه از لحاظ اخلاقی می‎کرده است تغییر بوده است. من سالهای سال ورزش می‎کردم. هر روز و همیشه. این استثنا هیچ‎وقت ترک نمی‎شد حتی اگر در مسافرت بودم برایم شرایط فرقی نمی‎کرد. ورزش کردن تبدیل به یک باید مهم شده بود که در هیچ شرایطی آن را ترک نمی‎کردم چرا که می‎‎دانستم حتی اگر شرایطم تغییر کند، عادت‎های مثبت من نباید ترک شود. اکنون دوازده سال از اولین تغییرات مهم زندگی من گذشته است و من هنوز هم دغدغه‎ی هر روزم تغییر است. تغییر برای بهتر شدن و تلاش برای رسیدن به موفقیت‎های بزرگتر و مهم‎تر.

بعد از سالهای سال که کتابهای مختلفی در این زمینه خواندم. زندگی و شرح قصه‎ها و غصه‎های زیادی را شنیدم به یقین می‎گویم، زندگی‎مان بهتر نمی‎شود اگر تغییر نکنیم. به موفقیت‎های بزرگ که خیلی از انسان‎های موفق رسیدند نمی‎رسیم، اگر تغییر نکنیم.

حتی اگر در اتفاقات ناخواسته زندگیمان هم دقت کنیم خواهیم دید که گاهی خداوند نیز به ما از طریق آن اتفاقات درس تغییر کردن و ایجاد عادت‎های تازه‎ای را می‎دهد تا باز هم به موفقیت برسیم.شاید ابتدا برایمان سخت و ناراحت‎کننده به نظر برسد اما هر اتفاقی میل به تغییر و شروعی تازه را به ما یادآوری می‎کند. باید دانست که پیام‎هایی در هر روز برای ما نهفته است که در صورت تغییر دادن خودمان، پیام‎های آن را دریافت خواهیم کرد. حتی می‎بینید که خداوند برای هر روز از طریق پیام‎آوران الهی‎اش، دعای مخصوصی را به ما آموزش داده است و این یعنی پس هر روز باید تغییر کرد و انگیزه‎های تازه‎ای را در خود برای اصلاح رفتار و عادت‎ها در نظر داشت.

من هیچ عاملی را به اندازه‎ی تغییر، در رسیدن به موفقیت مهم و جدی تلقی نمی‎کنم. ثمره‎ی همه‎ی دستاوردهای طلایی زندگی‎مان در گرو رسیدن به اهمیت تغییر مثبت است. باید شبانه‎روز در خود جستجو کنید و ببیند کجا و چه چیزی در زندگی را باید تغییر داد که در صورت این اتفاق، روز به روز به موفقیت‎های بیشتر خواهیم رسید.

اگر تنبلی و وقت‎کشی داریم، اگر عادت به قضاوت‎های متعصبانه و کورکورانه کرده‎ایم، اگر هنوز هم با وجود سن و سال زیادی که داریم، عذرخواهی کردن برایمان سخت و دشوار است، اگر هنوز هم برای روزمان برنامه‎ریزی نداریم و اگرهای دیگر... پس باید تغییر کنیم. البته اگر به دنبال رسیدن به شرایط بهتر و موفقیت‎های بیشتری هستیم...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ مرداد ۹۵ ، ۱۴:۱۵
mina nikseresht
دوشنبه, ۲۵ مرداد ۱۳۹۵، ۱۱:۳۶ ب.ظ

جوزدگی مجازی !

باید باور کنیم نبض بازار و جذب مشتری را کسی در دست می‎گیرد که تسلط کافی و مهارت‎های لازم در این شاخه را داشته باشد. باید باورکنیم کسی در تکنولوژی و فضاهای مجازی رشد خواهد کرد و به توسعه‎ی اقتصادی و تجاری بزرگ می‎رسدکه ابتدا آگاهی و دانش و تخصص و بعد از آن تجربه‎ی لازم و بایدی را در زمینه‎ی مورد نیاز ما داشته باشد.

اگرچه این روزها، شاهد رشد بیش از حد فضاهای مجازی در ایران هستیم اما باید گفت که قالب این داستان‎ها نه تنها کارشناسی نشده است بلکه صرفاً موجی است فراگیر که حتی اگر فردی دانش و معلومات ملزوم این کار را هم بلد نباشد و صرفاً تجربه‎ای مختصر بدون دانش و آگاهی داشته باشد می‎تواند تا حدودی موفق شود.

مدل راه انداختن کسب و کار و جستجوی سرمایه گذار، مدل دهه نود و سالهای آغازین قرن جدید در آمریکا بود. امروز، چه در‌آمریکا و چه در ایران و هر نقطه‌ی جدید، مدل‌هایی که خلاقانه و پایدار باشند و بتوانند ثروت و ارزش را از درون و نه با سرمایه گذاری خارجی خلق کنند، احتمالاً آینده‌ی درخشان‌تری را تجربه خواهند کرد.

بهشت ثروت دورتر شده و پل صراط آن باریک‌تر. تکنولوژیست‌ها اگر مدیریت و اقتصاد و فلسفه‌ی تکنولوژی دیجیتال را عمیق و با روح و جان نفهمند به راحتی گذشته به بهشت نمی‌روند.

یادم هست چند سالی که درگیر کارهای طراحی و پیاده‎سازی سایت‎ها بودم یکی از مشکلات عمده و البته مهم این بود که اگر تو با کاربر عادی مواجه باشی و البته راهبری که قرار است آن سیستم را تحویل بگیرد، دانش و تخصص و  حتی سواد سایت را هم نداشته باشد و همین جاست که کار سخت‎تر و سخت‎تر می‎شود و تو مجبور خواهی شد برای مشکلات ناشی از آن سایت‎ها و شرکت‎ها، مدیران غیرمتخصص و ناآگاهی در این زمینه را متقاعد سازی تا به خود بقوبولانند که این شرکت یا سیستم از بعد تخصص و مشاوره‎ی وب‎سایت معیوب است و هرگز یک شرکت معیوب نمی‎تواند کار سالم و حرفه‎ای را به مشتری ارایه بدهد.

پس قبل از تجربه‎ی کاری داشتن حداقل دانش و تخصص لازم و بعد از آن تجربه می‎تواند سبب رشد و ارتقای سازمان‎ها شود.

چه خوب که اگر مدیریت سازمان یا نهادی را برعهده داریم قبل از استفاده از سمت‎های تحکم و مدیریتی خود، به افرادی که دانش و تجربه‎ی لازم و کافی در حوزه‎های مورد نیاز کسب وکار ما را دارند مراجعه و مشاوره بگیریم

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۹۵ ، ۲۳:۳۶
mina nikseresht
دوشنبه, ۲۵ مرداد ۱۳۹۵، ۱۰:۱۰ ب.ظ

رمز تغییر عادت ها چیست؟


عادت که می‎کنیم کارمان سخت تر می‎شود. عادت‎ها گاهی آنچنان زندگی‎مان را ویران می‎کنند که خیال نمی‎کنیم روزی ممکن است بابت آن ضررها، تاوان‎های سنگینی را پرداخت کنیم.ماکسول مالتز براساس تجربیات درمانی‎اش بر روی بیماران می‎گوید: برای تغییر عادت و یا عادت کردن به وضعیتی که تغییر یافته است نیاز به 21 روز زمان داریم.

فیلیپا لالی(Lally Phillippa) پژوهشگر سلامت روان در کالج لندن با بررسی و آزمایشات مطالعاتی بر روی افراد به این نتیجه رسید که به طور میانگین بیش از دو ماه طول می کشد تا یک رفتار به انجام خود به خودی آن برسد، اگر بخواهیم دقیق بگوییم می شود ۶۶ روز.

پس می‎بینیم که برای تغییر عادت‎ها و رفتارهایمان، نیاز به این مدت زمان داریم تا تغییر کنیم. حال اگر کسی برنامه‎ریزی جدی و دقیقی بر روی این روند داشته باشد موفق می‎شود و اگر کسی در پی تغییر رفتارهای اخلاقی و عادت‎هایی نباشد که به زندگیش لطمه می‎زند، آسیب‎های ناشی از آن رفتار به مرور در زندگیش رخنه خواهد کرد.

من نمی‎دانم هر کدام از شما تا به الان چه عادت‎ها و چه رفتارهایی داشته‎اید که باعث عدم پیشرفت و یا حتی پسرفت‎های زندگیتان شده است اما همین‎قدر می‎دانم که اگر فکری به حال تغییر این‎ها نداشته باشید، هم به خودتان و هم به اطرافیان‎تان لطمه خواهید زد.

گاهی غرور و تعصب‎های نابه‎جا، گاهی تنبلی و سستی، گاهی ترس‎ها و قضاوت‎ها دست به دست هم میدهند تا ما را دچار رکورد و عدم تغییر کنند.

اگر کسی تمایل جدی به تغییر داشته باشد قطعاً دفتری برای ثبت موفقیت‎ها و یا عدم موفقیت‎های رفتاریش دارد. اگر شما تاکنون این دفتر را نداشته‎اید و یا تصمیم به تغییر آنچنان که باید و شاید در درون‎تان نبوده است، بهتر است همین لحظه یکی از عادت‎های منفی‎تان را گزینش کنید و تصمیم محکم و جدی داشته باشید تا خودتان آن را درمان کنید. برای خود نقش یک درمانگر و پرستاری را بازی کنید که برای بهبود حال بیمارش از او مراقبت می‎کند، او را مورد نوازش‎های رفتاری خود قرار می‎دهد تا حال بیمار بهبود پیدا کند.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ مرداد ۹۵ ، ۲۲:۱۰
mina nikseresht
چهارشنبه, ۲۰ مرداد ۱۳۹۵، ۰۲:۲۸ ب.ظ

علت های مهرطلبی و درمان آن

علت مهرطلبی :

1-نگرفتن مهر ناب و نوازش کافی در دوران کودکی و خالی بودن جام وجود از مهر پدر و مادر و خانواده.

2-خوب دوست نداشتن خود و خالی بودن جام وجود از مهر خودمان.

3- خوب قبول نداشتن خود (خودباوری و اعتماد به نفس پایین.

4- سرزنش کردن و همواره رد کردن خود.

5-عناد به خود بر اثر احساس گناه، یا تقصیر در یک یا چند زمینه از گذشته.

6- داشتن شخصیت وابسته و نیازمند بر اثر تربیت اشتباه.

7-داشتن ترس ها: ترس از دست دادن مهر یا توجه دیگران؛ ترس از طرد شدن و کنار گذاشته شدن؛ ترس از رها شدن و تنها ماندن؛ ترس از اینکه دیگران فکر می کنند به حد کافی، انسان خوبی نیستیم؛ ترس از درگیری، سر و صدا و دعوا.

8-داشتن شخصیت متحمل که باز هم از تربیت اشتباه خانوادگی می آید.

همواره به ما یاد داده اند که ساکت بمانیم و تحمل کنیم؛ ولی هرگز به ما یاد نداده اند که چگونه حق خود را بگیریم بدون اینکه خود آسیب نبینیم و یا به کسی آسیب برسانیم.

راه حل:

1-استفاده از تکنیک خود دوست داری صحیح. بالا بردن احساس خوب نسبت به خود و دوست داشتن خود به حد کافی، تا اینکه جام خالی از مهر وجود را کم کم پر کنیم تا به دلیل خالی بودن، نیازمند گدائی کردن آن از دیگران نباشیم.

2-بالا بردن اعتماد به نفس خود و از بین بردن حس حقارت و خود کوچک بینی در خود.

3- قطع کردن سرزنش خود و رد کردن خود با تکنیک "تکنیک کش".

4- از بین بردن احساس گناه از طریق توبه و یا بخشیدن خود.

5- مواجه شدن با ترس ها (اگر مهرشان از من قطع شود و مرا رها کنند، چه می شود؟ و ...) من تنها نیستم؛ خدا را دارم که کنار من و پشتیبانم است.

6- از بین بردن شخصیت وابسته (که این شخصیت و همین طور ترس ها با بالا بردن اعتماد به نفس، عزت نفس و خود دوست داری صحیح، خود به خود از بین می روند).

7-از بین بردن شخصیت متحمل (بعد از این، تحمل نمی کنم که دچار فشار شوم، ولی تساهل می کنم، می گویم این آدم همین است که هست و از کنار او به راحتی می گذرم.)

8- عبادت کردن، دعا کردن، مدیتیشن و مراقبه با انرژی الهی و پر کردن خود از آن، تا کمبودهای درونی، مرتفع گشته و دیگر نیازمند گدائی از کسی نباشم.

ولی باز هم می گویم تنها، دیدن و شناختن خود به عنوان یک فرد مهرطلب، 90 درصد کار را درست می کند و بقیه 10 درصد را باید از طریق تکنیک های مناسب و تن ندادن دوباره به مهرطلبی در خود خاموش کنیم.

در مورد مهرطلبی نیز، غیرارگانیک ها (ماهیت های فکری و احساس منفی یا شیطانک های درون) کار می کنند. چند بار، در کودکی مهرطلبی کرده ایم و یک توده ی انرژی را از خود ساخته ایم، حال این توده ی انرژی هدفمند برای بقاء خود، ما را وادار می کند تا باز هم مهرطلبی کنیم تا او تغذیه شود؛

 

بنابر این با کم کردن مهرطلبی های خود و غذا نرساندن به این توده ی انرژی منفی، می توانیم آن را نابود سازیم و با تکنیک "خود دوست داری صحیح" کمبود مهر را جبران نمائیم تا در دام مهرطلبی نیفتیم.

ماری یحیوی محقق، مترجم و نویسنده

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مرداد ۹۵ ، ۱۴:۲۸
mina nikseresht
چهارشنبه, ۲۰ مرداد ۱۳۹۵، ۰۲:۱۱ ب.ظ

مهرطلب ها را بیشتر بشناسیم!

مهرطلب کیست؟

مهرطلب کسی است که به شکل افراطی سعی می‎کند نظر مثبت دیگران را جلب کند و به شدت از زدو خوردها و اصطحکاک اجتناب می‎ورزد.

ویژگی‎های این دسته از افراد:

آدمی غصه خور و غمگین است و انتظار دارد که بقیه او را درک کنند. ( روضه خوانی از گذشته از خصیصه های اوست)

2-توانایی تشخیص منافع خود را ندارد و قبل از خودش به دیگران فکر می کند (مثل مهندسی که هنوز پس از گذشتن سه ماه از شروع کارش، حقوق خود را تعیین نکرده بود و عقیده داشت که اولویت من، منافع شرکتی است و نه منافع خودم! اما واقعیت این است کسی که توانایی تشخیص منافع خودش را ندارد، نمی تواند منافع سازمانش را تشخیص بدهد.)

3-ملاک خوب و بد، درست و غلط، مفید و مضر را قضاوت گفته و نظر دیگران می‎داند.

4-به راحتی اظهار نظر نمی‎کند با ابهام صحبت می‎کند و به محض مخالفت دیگران سریع تغییر موضع می دهد. سعی کنید در مواجهه شدن با چنین موقعیتی، اصل منظور شخص را از او بپرسید و اجازه ندهید که مبهم گویی کند( وقتی کسی مبهم حرف می‎زند به فکر آینده ارتباطی‎تان با او باشید)

5-همیشه در حال معذرت خواهی است. ( در واقع معذرت‎خواهی می‎کند تا مسئولیت را قبول نکند.) در مواجهه با این عذرخواهی‎ها ، مثلا بگویید : بسیار خب، عذرخواهی‎ات را قبول کردم اما تا آخر این هفته باید پروژه را تحویل دهی. در مقابل مهرطلب ، بالغانه برخورد کنید. )

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مرداد ۹۵ ، ۱۴:۱۱
mina nikseresht
چهارشنبه, ۲۰ مرداد ۱۳۹۵، ۱۲:۰۲ ب.ظ

مانعی بزرگ در مسیر موفقیت

آقای کم‌توجه روز شنبه هنگام ظهر بسته‌ی غذایش را در محل کارش باز کرد و یک ساندویچ همبرگر داخل آن دید. سپس، ساندویچش را خورد.

او یک‌شنبه ظهر نیز بسته‌ی غذایش را باز کرد و دوباره یک ساندویچ همبرگر دید. اندکی رنجیده‌خاطر شد؛ اما به شدت گرسنه بود و به‌اجبار ساندویچش را خورد.حدس بزنید دوشنبه ظهر چه اتفاقی افتاد. او دوباره یک ساندویچ همبرگر را مقابل خود دید. به‌این‌ترتیب، گله‌وشکایت‌کردن را دراین‌باره شروع کرد که چقدر همبرگر بخورم.

او، روز سه‌شنبه، پس از بازکردن بسته‌ی غذایش، با فریاد چنین گفت: ”باز هم همبرگر. اگر قرار باشد فردا هم همبرگر بخورم؛ دیوانه می‌شوم!“

روز بعد نیز همان ماجرا تکرار شد و او به گله‌وشکایت‌کردن دراین‌باره ادامه داد که چقدر باید همبرگر بخورم. در این زمان، یکی از همکارانش به او گفت: ”چرا این موضوع را به همسرت نمی‌گویی و از او نمی‌خواهی غذاهایی دیگر برایت آماده کند؟

آقای کم‌توجه پاسخ داد: ”این موضوع به همسرم مربوط نمی‌شود. من هر روز خودم غذایم را آماده می‌کنم!!!“

شاید این موضوع برای شما عجیب به‌نظر برسد. شاید با خودتان بگویید: ”مگر می‌شود کسی مانند این مرد رفتار کند.“ بله، می‌شود. بسیاری از انسان‌ها دست‌کم گاهی و در بعضی از موقعیت‌های زندگی‌شان به این شیوه عمل می‌کنند.

چند تن از انسان‌ها را می‌شناسید که همواره درباره‌ی موقعیت‌های زندگی‌شان گله و شکایت می‌کنند؛ اما به همان کارهای عادت‌گونه و همیشگی‌شان ادامه می‌دهند و برای تغییردادن زندگی‌شان اقدام نمی‌کنند؟ این افراد نیز عملکردی همچون آقای کم‌توجه دارند. بعضی انسان‌ها همواره درباره‌ی وضعیت شغلی‌شان گله و شکایت می‌کنند؛ اما برای بهبودبخشیدن به آن یا تغییردادن شغلشان دست‌به‌کار نمی‌شوند.

جیم ران گفت: ”اگر می‌خواهید وضعیت زندگی‌تان تغییر کند؛ پس، در ابتدا خودتان باید تغییر کنید. اگر می‌خواهید وضعیت زندگی‌تان بهبود یابد؛ پس، در ابتدا باید بکوشید خودتان به انسانی بهتر تبدیل شوید.“

از گله‌وشکایت‌کردن دست بردارید و برای بهبودبخشیدن به وضعیت زندگی‌تان دست‌به‌کار شوید. اگر از اضافه‌وزنتان رنج می‌برید؛ پس، هرچه زودتر ورزش‌کردن را شروع کنید. اگر قصد دارید نویسنده شوید و کتابی بنویسید؛ پس، برای نوشتن آن هرچه زودتر اقدام کنید، هر چند ممکن است در آینده بخواهید نوشته‌های خودتان را تغییر دهید. برخیزید و برای دستیابی به خواسته‌های ارزشمندتان گامی سازنده بردارید.

بهانه‌آوردن هرگز شما را به جایی نمی‌رساند. یک مانع مهم در مسیر موفقیت گرایش به ماندن در منطقه‌ی امن یا شناخته‌شده است. روانشناسان اعلام کرده‌اند هر یک از ما به‌طور طبیعی گرایش داریم همواره به حیطه‌ای وارد شویم که برای ما آسایش و رفاه را به همراه دارد. در واقع ما می‌کوشیم به حیطه‌ای وارد شویم که هیچ‌گونه دشواری در آن‌جا برای ما وجود ندارد. سپس، می‌خواهیم در همین حیطه باقی بمانیم.

ما اغلب تلاش‌کردنمان را متوقف می‌کنیم. به استراحت و آسایشمان اهمیت می‌دهیم. روزبه‌روز، عادت‌هایی را در وجودمان پرورش می‌دهیم که به تلاش کم‌تر و شکستمان منجر می‌شوند. اغلب به سطحی از زندگی راضی می‌شویم که بسیار پایین‌تر از سطح توانایی‌ها و شایستگی‌های ما خواهد بود. ما همواره کارهایی بی‌هدف و سرگرم‌کننده را انجام می‌دهیم و درکل وقتمان را بیهوده تلف می‌کنیم. سپس، خودمان را متقاعد می‌کنیم که در حد توانمان بهترین کار ممکن را انجام داده‌ایم. به‌این‌ترتیب، هرگز به موفقیت نخواهیم رسید.

بسیاری از انسان‌ها در منطقه‌هایی امن زندگی می‌کنند که خودشان‌ می‌سازند. نگرش و شخصیت شما، شیوه‌ی عادت‌گونه‌ی شما در زندگی و چگونگی عملکردتان در حیطه‌ی شغلی در واقع منطقه‌ی امنتان محسوب می‌شود.

وقتی انسانی به منطقه‌ی امنش وارد می‌شود و در آن‌جا می‌ماند؛ به‌طور طبیعی گرایش دارد که در رویارویی با هر گونه تغییر، حتی تغییر مفید و سازنده، از خودش مقاومت نشان دهد. اگر مجبور شوید از منطقه‌ی امنتان بیرون آیید؛ به‌طور طبیعی می‌کوشید همان منطقه‌ی امن را برای خودتان بازآفرینی کنید. برای نمونه، شاید شغلی را از دست بدهید که دوستش ندارید؛ اما باز هم می‌کوشید شغلی را مشابه همین شغل برای خودتان بیابید. ورود به منطقه‌ی امن با احساس آسایش و رفاه شروع می‌شود؛ اما ماندن در این منطقه به‌سرعت به احساس رضایت از موقعیت فعلی منجر خواهد شد. احساس رضایت از موقعیت فعلی نیز به احساس دلزدگی منجر می‌شود. انسان در این وضعیت از خودش می‌پرسد: ”آیا همه‌ی زندگی فقط همین است؟“ زندگی چنین انسان‌هایی؛ به‌جای این‌که ماجرایی هیجان‌آور و شگفت‌انگیز باشد؛ فقط تکرار خسته‌کننده و ملال‌آور رویدادهای دیروز خواهد بود.

ماندن در منطقه‌ی امن در پایان از احساس دلزدگی به احساس ناکامی و اندوه منجر می‌شود. هر انسان معمولی در ژرفای وجودش می‌داند که با توانایی‌هایی شگفت‌انگیز آفریده شده است. او می‌داند موقعیتی بهتر از موقعیت کنونی هم برای او وجود خواهد داشت. کارل راجرز، روانشناس، گفت: ”هر موجود زنده‌ای انگیزه‌ای درونی دارد تا احتمالات ذاتی‌اش را به‌ثمر برساند.“

وارن بنیس، در پژوهشی پنج‌ساله، درباره‌ی مدیران موفق به این نتیجه رسید که آنان همواره، با تعیین‌کردن اهدافی مهم‌تر و بزرگ‌تر، از ماندن در منطقه‌ی امنشان پرهیز می‌کنند. گستره‌ی زندگی این افراد همواره افزایش می‌یابد. آنان همیشه می‌کوشند به انسانی بهتر تبدیل شوند و کارهایی سازنده‌تر را به‌ثمر برسانند.

برای دستیابی به موفقیت باید از حد و مرزهای ساخته‌شده پیرامون توانایی‌های وجودتان فراتر روید. شما باید اهدافی را برای خودتان تعیین کنید که سبب می‌شوند بهترین توانایی‌های وجودتان را به‌کار ببرید.

اگر اکنون از زندگی‌تان راضی نیستید؛ بدانید که خودتان آن را آفریده‌اید. درست همان‌گونه که آقای کم‌توجه هر روز درباره‌ی ناهارش گله و شکایت داشت و خودش آن‌ها را آماده می‌کرد.

برای تغییردادن موقعیت‌های زندگی‌تان، فقط خودتان باید دست‌به‌کار شوید. توجه کنید کدام رفتارهای عادت‌گونه سبب شده‌اند به موقعیت‌های ناخوشایند کنونی‌تان برسید و هرچه سریع‌تر بکوشید برای تغییردادن آن‌ها اقدام کنید. توجه کنید کدام رفتارهای شما سبب شده‌اند به موقعیت‌های خوشایند کنونی‌تان برسید و هرچه سریع‌تر بکوشید آن رفتارها را به عادت زندگی‌تان تبدیل کنید. خواسته‌های ارزشمندتان را به ترتیب اولویت تعیین کنید و برای دستیابی به آن‌ها نخستین گام را بردارید. درنگ نکنید!  

جمله‌های برگزیده

* یک مانع مهم در مسیر موفقیت گرایش به ماندن در منطقه‌ی امن یا شناخته‌شده است.

* توجه کنید کدام رفتارهای عادت‌گونه سبب شده‌اند به موقعیت‌های ناخوشایند کنونی‌تان برسید و هرچه سریع‌تر بکوشید برای تغییردادن آن‌ها اقدام کنید.

* برای دستیابی به موفقیت باید از حد و مرزهای ساخته‌شده پیرامون توانایی‌های وجودتان فراتر روید.

مترجم : سیما فرجی 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مرداد ۹۵ ، ۱۲:۰۲
mina nikseresht
چهارشنبه, ۲۰ مرداد ۱۳۹۵، ۱۱:۵۶ ق.ظ

دلنوشته : معجزه ی خداوند همین روزهاست...

همیشه و هر روز منتظر معجزه‎ام. منتظر اینکه خدا باز هم دستم را بگیرد و من را به همان روزهایی برساند که سالها آرزویش را داشتم و دارم و وقتی نشانه‎ای از رسیدن به رویاهایم به من نشان داده می‎شود باز هم امیدوار به قدرت خدایی می‎شوم که همواره در تاریکی‎ها و سختی‎ها دستم را رها نکرد و این وقت‎هاست که باز هم می‎فهمم خدا تنها عاشقی است که من را با همه‎ی بدی‎هایم دوست دارد و دستم را رها نمی‎کند. خدا تنها عاشقی است که وقتی کوتاهی‎های من را می‎بیند باز هم از من رو برنمی گرداند و باز هم اجازه می‎دهد به در خانه‎اش بروم. کاش روزی همه‎ی ما بفهمیم خدا را آنگونه باید ستایش کرد که لایق آن ستایش است و کاش روزی بفهمیم که امروز، فردا و آینده‎مان همه و همه در دستان همیشه قدرتمند اوست و اگر بدانیم دیگر نه نگران خواهیم شد و نه افسرده و غمگین و دلمان همیشه و همه وقت شاد است چون می دانیم او ان الله علی کل شی قدیر است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مرداد ۹۵ ، ۱۱:۵۶
mina nikseresht
چهارشنبه, ۲۰ مرداد ۱۳۹۵، ۱۱:۵۰ ق.ظ

خدا همواره بهترین را برایمان می خواهد....

نقاش مشهوری در حال نقاشی یک منظره کوهستانی بود. آن نقاشی بطور باورنکردنی زیبا بود. نقاش آنچنان غرق هیجان ناشی از نقاشی‌اش بود که ناخودآگاه در حالی که آن نقاشی را تحسین می‌کرد، چند قدم به طرف عقب رفت. نقاش هنگام عقب رفتن، پشتش را نگاه نکرد که یک قدم به لبه پرتگاه کوه فاصله دارد.

رهگذری متوجه شد که نقاش چه می‌کند. رهگذر می‌خواست فریاد بزند، اما ممکن بود نقاش به خاطر ترس غافلگیر شود و یک قدم به عقب برود و سقوط کند. رهگذر به سرعت یک از قلموهای نقاش را برداشت و روی آن نقاشی زیبا را خط خطی کرد. نقاش که این صحنه را دید با سرعت و عصبانیت تمام جلو آمد تا آن رهگذر را بزند. اما رهگذر تمام جریان را که شاهدش بود برای نقاش تعریف کرد و توضیح داد که چگونه امکان داشت از کوه به پایین سقوط کند.

براستی گاهی آینده‌مان را بسیار زیبا ترسیم می‌کنیم، اما گویا خالق هستی می‌بیند چه خطری در مقابل ماست و نقاشی زیبای ما را خراب می‌کند. گاهی اوقات از آنچه زندگی بر سرمان آورده ناراحت می‌شویم اما یک مطلب را هرگز فراموش نکنیم: خالق هستی همیشه بهترین‌ها را برایمان مهیا کرده است.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ مرداد ۹۵ ، ۱۱:۵۰
mina nikseresht
دوشنبه, ۱۸ مرداد ۱۳۹۵، ۱۰:۰۷ ب.ظ

دوست واقعی خودتان را بشناسید

زندگی درست مثل یک مهمانی است. شما افراد زیادی را به مهمانی تان دعوت می کنید. برخی از افراد زود در مهمانی شما ظاهر می شوند و زود هم تشریفشان را می برند! افرادی برعکس هستند یعنی دیر می آیند و زود میروند. گاهی هم پیش می آید که افرادی پیدا می شوند که قبل از شروع مهمانی همراهتان هستند و تا آخر هم با شما می مانند و ظرف های کثیف را هم می شویند بدون اینکه شما از آنها بخواهید! این افراد همان دوستان واقعی شما هستند و در عوض نیز شما باید کاری کنید که تا آخر این دوستی با شما بمانند. دوستان واقعی پانزده کار را به صورت متفاوت انجام می دهند. این پانزده کار کدامند؟ با هم بخوانیم:

1. دوست واقعی با شما مشکلات را حل می کند:

دوست واقعی کسی است که درد و غم را در چشمان شما می بیند و این در حالی است که دوستان دیگر لبخند شما را روی لبهایتان تجسم می کنند. به دنبال دوستی نباشید که مشکلات را برایتان حل می کند بلکه به دنبال مسی باشید که در اوج درد و مشکل با شما باشد و با هم از پس آن بر بیایید! به چنین فردی دوست واقعی می گویند.

2. دوست واقعی کسی است که به شما کمک می کند چون مراقب شماست:

مشکل ما در دوستی از جایی شروع می شود که ما به دنبال کسی هستیم که بتواند برایمان کاری انجام بدهد و بیشتر دهنده باشد تا گیرنده. یا به دنبال دوستی هستیم که حال بدمان را خوب کند و در تمام مدت دوران دوستی بیشتر به ما سرویس بدهد. اگر این طور نباشد نتیجه می گیریم که او دوست مناسبی برایمان نیست! و به همین دلیل رابطه مان را به هم می زنیم. خب این انتظار تا حدی درست است اما شرط یک دوستی مناسب این است که هر دو طرف به حد یکسان دهنده باشند. کلید اینجا است که هر دو سمت دوستی افرادی دهنده و گیرنده باشند.

3. دوست واقعی برای شما وقت می گذارد:

این واضح است که دوستان باید زمانی را به باهم بودن اختصاص بدهند. از بودن و صحبت کردن با هم لذت ببرند. شما هرگز نباید کسی را مجبور کنید تا زمانش را به شما اختصاص بدهد. اما بدانید که یک دوست واقعی کسی است که حتما زمانی را برای بودن شما در برنامه خودش جا می کند.

4.  دوست واقعی به آزادی هم احترام می گذارند:

اگر دوستی سالم را یک خانه تصور کنیم می بینیم که در ها و پنجره های آن کاملا باز است. هوا در این خانه جریان دارد  و هیچ کس احساس خفگی نمی کند. یک رابطه مناسب این شرایط را بهتر نیز می کند و باعث می شود تا هر دو طرف نسبت به هم احساس بهتری داشته باشند. اگر این فرد همان دوست واقعی شما باشد هیچ در و پنجره ای در دنیا باعث ماندن شما نمی شود. شما خودتان از جان و دل می مانید.

5. دوست واقعی با شما ارتباط صمیمی و موثری دارد:

بار ها و بارها ممکن است این جمله را شنیده باشید که ارتباط سنگ بنای دوستی است. بر فرض مثال اگر خود شما از چیزی عصبانی باشید دوست شما باید این اجازه را به شما بدهد تا خودتان را خالی کنید و در آرام کردن شما نقش اساسی داشته باشد. البته باید بدانید که شما نیز در مقابل دوست گرامی چنین مسولیتی نیز دارید. دوستی یک رابطه متقابل است.

 

6. دوست واقعی شما را همین گونه که هستی می پذیرد:

این را بداند که هرگز نمی توانید کسی را عوض کنید. شما باید دوست واقعی تان را همینگونه که هست بپذیرید. البته دوست واقعی شما کسی است که شما را خوب می شناسد و همینگونه که هستید دوستتان دارد. تغییر نکنید تا کسی شما را دوست داشته باشد و یا احترام از او ببنید.بلکه فقط وقتی یقین کردید که تغییر مثبت شما لازمه رشد و پیشرفتتان است تغییر کنید. بنابر این خودتان باشید و به طرف مقابل اجازه بدهید خواهان همین شخصیت شما باشد نه چیزی که از خودتان ساخته اید.

7. دوست واقعی شما صادق است:

هرگز انتظار نداشته باشید دیگران ایده آل شما باشند چون قرار نیست هر کس مطابق میل شما رفتار کند. بیش از حد دوستی خودتان را تجزیه و تحلیل نکنید. دوستی که بازی نیست پس جازه بدهید تا رابطه دوستی تان پرورش یابد. بنابراین با روان و احساس کسی بازی نکنید چون ممکن است دقیقا فردی پیدا شود و همین کار را با شما بکند. این نکته را به ذهنتان بسپارید. در دوستی واقعی حبری از دروغ و تقلب نیست!!

8. دوست واقعی شما رفتاری مصالحت آمیز دارد:

چنین دوستانی وقتی با شما اختلاف نظر داردند سعی می کنند تا از طریق گفتگو به نحوی به نتیجه برسند. انها به دنبال راه حلی هستند که به نفع هر دو نفر باشد. به جای اینکه منار بکشند یا منتظر باشند تا شما تغییر کنید با شما سازش می کنند.

9. دوست واقعی شما از تغییرات شخصیتیتان حمایت می کند:

نیازهای ما با گذر زمان تغییر می کنند. وقتی که شخصی به شما می گوید تغییر کرده ای منظور بدی ندارد. شاید منظور او پیشرفت شما و بهبودیتان در زندگی است. و دوست واقعی کسی است کهخواهان پیشرفت شما باشد و از آن لذت ببرد. در ذات چنین فردی حسادت وجود ندارد و واقعا خواهان خوش بودن شماست.

10. دوست واقعی انتظارات واقع بینانه ای از شما دارد:

این یک واقعیت است شادی حالت پایداری نیست. شما ممکن است یک روز غرق در شادی و روز دیگر بسیار غمگین باشید. در واقع دوستان باید انتظارات واقع بینانه ای از هم داشته باشند. دوستی که برای با شما بودن زمانی را اختصاص بدهد در هر حالتی کنار شما باشد چه در عصبانیت چه در شادی و اندوه همان دوست واقعی شماست. به یاد داشته باشید اگر باید برای خودتان کاری انجام بدهید باید بدانید که دوست واقعی شما نیز در آن دخیل است. خوب بودن و پیشرفت شما خوب بودن و پیشرفت دوست شماست....

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ مرداد ۹۵ ، ۲۲:۰۷
mina nikseresht