روان سالم تر

مشخصات بلاگ
روان سالم تر

امروزه نیاز به تغییر لازمه ی داشتن یک زندگی موفق است. افرادی که همه روزه تصمیم به تغییر می گیرند تا امروزشان با دیروزی که رفته است و فردایی که نیامده متفاوت باشد افرادی هستند که تغییر و تحول را لازمه ی رشد و داشتن یک زندگی سالم و شاد می دانند.
این وبلاگ به شما کمک خواهد کرد تا تغییری هرچند کوچک در زندگی خودتان ایجاد کنید. خوشحال می شوم به عنوان یک راهنما سهمی در زندگی تان برای تغییر داشته باشم.
با آرزوی موفقیت برای شما

بایگانی
آخرین نظرات
جمعه, ۱۰ فروردين ۱۴۰۳، ۰۲:۰۴ ب.ظ

اهمیت خودآگاهی در ازدواج

یه مولفه ای در روانشناسی داریم بهش می‏ گیم خودآگاهی. نمره‏ ی خودآگاهی اهمیت زیادی در بحث ازدواج داره. اگر اهل مشاوره ی قبل از ازدواج باشید با دونستن اینکه نمره ی خودآگاهی خودتون و نفر مقابل‏تون قابل قبوله در کنار عوامل مهم دیگه‏ ی شخصیت می ‏تونیم پیش ‏بینی کنیم که آیا این ازدواج به سمت موفقیت پیش میره یا نه.

حالا خودآگاهی کجاها مهمه؟

خودآگاهی اونجاها مهمه که توی زندگی مشترک وقتی بحث و مشاجره‏ ای پیش میاد فرد می‏تونه سهم اشتباهات خودش رو و نحوه‏ ی عملکردش رو بررسی کنه و به میزان اشتباهاتی که در این فرآیند داشته، عذرخواهی کنه و درصدد جبران باشه. درصد انتقادی که به این افراد میشه و همین طور اشتباهاتی که توی رابطه مرتکب میشن کمتره. فردی که خودآگاهی خوبی داره مسیر زندگیش مشخصه و لازم نیست به این شاخه و اون شاخه بپره. افرادی که خودآگاهی دارن نسبت به توانایی‏ ها و استعدادهاشون شناخت کافی دارن و در همون مسیر به پرورش این استعداد و مهارت ادامه میدن و به موفقیت میرسن. برای همین در مسیر توسعه‏ ی فردی مفهوم خودآگاهی بسیار مهم میشه. این فرد تمام توجه و تمرکزش بر روی توسعه ی خودش و مهارت‏ هاشه و اهل مقایسه و چشم و هم چشمی نیست. ممکنه در فضای رقابت قرار بگیرن اما رقابت این دسته در راستای ارتقای خودشونه نه در فضای اینکه با دیگران رقابت کنن تا برتری خودشون رو ثابت کنن. تصور کن با فردی ازدواج کنی که اهل مقایسه نباشه، پس این زندگی به آرامش نزدیک تره. خیالت راحته که در فضای زندگی مشترک مقایسه نمیشی، زندگیت دچار چالش‏های چشم و هم چشمی قرار نمی‏گیره، هیجانی رفتار و عمل نمیشه و همه چیز برمبنای شناخت پیش میره. این خیلی خوبه. چیزی که ما امروز در زندگی ‏های حاضر نمی ‏بینیم و اگر هم باشه خیلی کمه.

قدم اولی که در توسعه ‏ی فردیت باید برداریم خودآگاهیه. هرقدر خودآگاهی بالاتر بره مسیر توسعه و پیشرفت شما هموارتر میشه. هرقدر دیگران به شما توصیه ‏ای بکنن که در راستای زندگی و مسیر کاری، شغلی یا تحصیلی شما باشه چون خودآگاهی خوبی دارین نظرات دیگران در زندگی تون اثرگذار نیست. برخلاف اینکه وقتی نمره ی خودآگاهی فرد پایین باشه در بحث ازدواج این زندگی دائم در معرض نظر و نصیحت دیگران قرار می‏ گیره و چون فرد نمی‏تونه تصمیم درستی بگیره دائم نظر دیگران رو سؤال می‏کنه.

به عنوان کسی که ده سال در کلینیک‏ روانشناسی کار می‏کنم بهتون توصیه می‏کنم اگر در شروع آشنایی و یا اقدام به ازدواج هستین حتما نمره‏ ی خودآگاهی خودتون و فرد مقابل رو بررسی کنین چون اگر بررسی نکنین ممکنه در مسیر زندگی دچار چالش هایی قرار بگیرین که نظر دیگران به زندگی شما تحمیل بشه.

ازدواج و مشاوره ی پیش از ازدواج در زمان حاضر کمک مهم و بزرگیه در راستای حفظ سلامت روانی‏تون چرا که آمار طلاق در سال گذشته یعنی 1402، پنجاه درصد افزایش داشت و یک علت مهمش همینه که افراد بدون مشاوره ی قبل از ازدواج وارد رابطه میشن و دچار شکست میشن یا در طول رابطه تازه به نکاتی میرسن که لازم بوده قبلش بررسی بشه اما بررسی نشده و ساده انگارانه و ساده لوحانه ازدواج کردن.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ فروردين ۰۳ ، ۱۴:۰۴
mina nikseresht

با سلام خدمت همراهان محترم صفحه ی اینجانب مینا نیک سرشت.

بارها در این صفحه اعلام کرده ام و باز هم می کنم اخیراً چندین وبلاگ را دیده ام که محتوایی را که من با قلم و تخصص خودم اینجا با شما به اشتراک گذاشتم به نام سایت های مجهول الهویه بازنشر می کنند بدون دادن اسم نویسنده. اسم « روان سالم‏تر» را بنده برای اولین بار خودم در فضاهای اجتماعی ام منتشر کرده ‏ام و وبلاگ بنده به نام صفحه ‏ی اینستاگرام من می‏باشد که این برند اختصاصی من در 10 سال اخیر است.

به هیچ عنوان رضایتی ندارم مطالب من را بدون ذکر نام در وبلاگ های خود منتشر می‏ کنید و در صورت تکرار این موضوع از این به بعد آن را پیگیری خواهم کرد تا در آن وبلاگ را تخته کنند تا یاد بگیرند حفظ حقوق نویسنده ای که تخصص اش روانشناسی است را چطور باید حفظ کرد تا مطالب را به نام خود و با اسم اختصاصی صفحه ی من منتشر نکنید. شمایی که سواد و اخلاق لازم در این زمینه ندارید!

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ بهمن ۰۲ ، ۱۹:۱۵
mina nikseresht

اینکه افراد بخشی از روزشون رو ممکنه درگیر نگرانی درباره‌ی آینده باشن رو عادت ذهنی محسوب می کنیم.ما برای نگه داشتن ذهن در زمان اکنون میتونیم از رویکرد درمانی ذهن آگاهی استفاده کنیم. توی این مقاله خانم Jennifer Gerlach LCSW روان درمانگر، پنج راهکار رو ارائه میدن درباره‌ی این که چطور از زمان حال لذت ببری درحالیکه نگران آینده ای. نگرانی درباره‌ی آینده اگر کنترل نشه، لذت امروز رو می گیره، می‌تونه اضطراب رو ایجاد کنه برای چیزی که وجود نداره و یا هنوز اتفاق نیفتاده و از این طرف،تلاش برای حذف کردن این افکار مضطرب کننده، اتفاقاً این افکار رو بزرگتر می کنه.می‌تونه مانع خودشکوفایی بشه و فرد رو از انجام کاری که باید انجام بده،منحرف کنه. اغلب ذهن ما تصاویر تلخی از آینده ترسیم می‌کنه و من بعنوان درمانگر هرروز این رو می بینم.«اگه کارمو از دست بدم چی؟ اگه همسرم بره چی؟ اگه سرطان بگیرم چی؟» این چی میشه، فرد رو در دام آینده نگه میداره برای چیزی که اکنون وجود نداره. اما با تمرین تعهد و پذیرش می تونیم تکرار این افکار رو کم و کمتر کنیم:

1-پیدا کردن یک لنگر: تمرینات لنگر به معنی ریشه کردن چیزیه که در لحظه‌ی حال رخ میده. مثل نوشیدن آب، تنفس.همانطور که لنگر کشتی رو روی آب نگه میداره تجربیات و احساسات هم میتونه تو رو در لحظه‌ی حال نگه داره

۲-تعیین یک هدف برای امروز: یک هدف یا قصد می‌تونه کمک کنه فقط به امروز نگاه کنی.مثلا من قصد دارم امروز برم پیاده‌روی و ازش لذت ببرم. این نیت، ذهنت رو در زمان حال محدود می‌کنه.

3-یک مانترا رو تمرین کن تا زمان حال رو بهت یادآوری کنه.«مانتراها در آیین بودا و هندو آوای خاص یا کلمه ای مثل ذکر که هدف مند کنار هم قرار می گیره جهت تلقین به ذهن.

 ۴-بخودت اجازه بده احساس اضطراب کنی. اضطراب ناخوشاینده اما تلاش برای اینکه کمتر اضطراب داشته باشی بیشتر مضطربت می‌کنه.آزادی درک این احساس رو به خودت بده.

5-زمانی رو برنامه‌ریزی کن و سعی کن نگرانی رو در اونجا حفظ کنی: هدف نگرانی، برنامه‌ریزی کردن ما برای آینده است.اختصاص زمان برای برنامه‌ریزی می‌تونه بهت کمک کنه تا برای نگرانی خودت حد و مرز تعیین کنی و بتونی در زمانیکه مشغول کاری هستی، کارت رو انجام بدی. درمان پذیرش و تعهد «به عنوان تماس با لحظه‌ی حال»، کمک ویژه‌ای می‌کنه تا در لحظه زندگی کنی.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ مهر ۰۲ ، ۲۱:۱۲
mina nikseresht

                          

خانم دکتر Carla Shuman روان شناس بالینی و استاد دانشگاه جرج واشنگتن در این مقاله به اهمیت تجربه‏ی احساسات اشاره کرده‏اند. ایشون موضوع رو با انیمیشن Inside out شروع می‏کنند و اینکه چطور رایلی کودک 11 ساله‏ی داستان طیف کاملی از احساسات رو تجربه می‏کند (اگه انیمیشن رو دیده باشین هر احساسی یه شخصیت رو با رنگ همون احساس به تصویر کشیده) هر احساس تلاش می‏کند بر احساس دیگر پیروز شود در حالیکه تجربه‏ی احساس غم در داستان ضروری به نظر می رسد و نباید سرکوب شود.

Inside Out داستان رایلی 11 ساله را به تصویر می کشد که والدینش خانواده را به حالت دیگری منتقل کردند و او را مجبور کردند که از نو شروع کند، دوستان جدیدی پیدا کند و به یک تیم جدید هاکی بپیوندد.

می بینیم که رایلی طیف کاملی از احساسات را تجربه می‌کند، با احساس خشم که رهبری بیشتر فیلم را بر عهده می‌گیرد و ترس و غم را سرکوب می‌کند. احساس شادی سعی می کند پیروز شود، اما تلاش های او خنثی می شود و حضور او اغلب سطحی است. به عنوان یک متخصص بهداشت روان، فکر می‌کردم این فیلم به طرز درخشانی اهمیت هر یک از احساسات و تلاش‌های نادرست خشم برای کنترل اوضاع را به تصویر می‌کشد.

غم و اندوه در نهایت در پایان فیلم متوجه منظور او می شود، زمانی که او بینشی در مورد اینکه چرا تأمل کردن مهم است، چرا غم باید احساس شود، و چرا شادی می تواند واقعاً زمانی آشکار شود که به احساسات دیگر اجازه وجود داشته باشد، می دهد. ما اغلب احساسات دیگر را ناخوشایند، غیر ضروری و ناخواسته می‌دانیم. اما همه آنها هدفی دارند.احساس ترس از ما در برابر موقعیت هایی که ممکن است به ما آسیب برساند یا ما را به دردسر بیاندازد محافظت می کند. اما وقتی این احساسات بیش از حد شدید یا مداوم می شوند، افراد از انجام کارهایی که باید انجام دهند اجتناب می کنند.شادی به ما اجازه می دهد جشن بگیریم و سپاسگزار باشیم. اما وقتی سعی می کنیم شادی را مجبور به حضور کنیم، این احساس می تواند کوتاه مدت باشد و احساس رضایت نمی کند.

خشم از ما دفاع می‌کند و می‌تواند به ما قدرت دهد تا به دنبال عدالت باشیم. این یک احساس بسیار مهم است، اما استفاده بیش از حد یا نادرست، ما غیرمنطقی، از نظر احساسی واکنش‌پذیر و تکانشی می‌شویم. عصبانیت کنترل نشده می تواند منجر به تصمیمات بدی شود که از آنها پشیمان شویم و اقداماتی که به روابط ما آسیب می زند.

به نظر می رسد افراد برای این سه احساس هدف پیدا می کنند، خواه همیشه از آنها به خوبی استفاده کنند یا نه. غم کمترین مورد علاقه همه است، اما غم احساس مهمی است که باید در ظاهر تجربه شود و سرکوب نشود. من پیشنهاد نمی کنم که غم و اندوه طولانی مدت، که می تواند منجر به افسردگی و ناامیدی شود، هدف است. در عوض، اجازه دادن به خودمان برای غمگین شدن زمانی که اتفاق بدی می‌افتد زمانی که عزیزی را از دست می‌دهیم، زمانی که طرد شدن را تجربه می‌کنیم، یا زمانی که احساس تنهایی می‌کنیم می‌تواند به ما بینشی نسبت به خواسته‌ها و نیازهایمان بدهد. باید بپذیریم که احساس ناراحتی می کنیم و حتی به خود اجازه می‏دهیم اشک بریزیم که بخشی از روند درمان است. اشک ریختن باعث رهایی می شود که به بهبود بدن و مغز ما از غم، ناامیدی و اندوه کمک می کند.

در اینجا چهار نکته وجود دارد که به خودتان اجازه می‌دهید به روش‌های سالم غمگین باشید:

   1- یک دفتر خاطرات داشته باشید و زمانی که احساس ناراحتی می کنید، مطالبی را بنویسید. در مورد چیزی که از آن ناراحت هستید فکر کنید و احساس خود را توصیف کنید. در مورد آنچه اتفاق افتاده که منجر به احساس شما شده است بنویسید. لازم نیست روایت طولانی باشد. اما نشان می دهد که شما به خود اجازه غمگینی داده اید و می توانید بعداً، زمانی که احساس متفاوتی دارید، در مورد آن فکر کنید.

2- اگر اهل ژورنال نیستید یا از نوشتن لذت نمی برید، یک لیست پخش موسیقی ایجاد کنید که غم و اندوه را برانگیزد. شاید این آهنگ هایی در مورد یک قلب شکسته باشد که می توانید پس از پایان یک رابطه به آنها گوش دهید. یا می‌توانید هنگام غمگینی به آهنگی در مورد دلتنگ شدن کسی گوش دهید که مرده یا دیگر در زندگی شما نیست. موسیقی می تواند یک ابزار درمانی قدرتمند باشد.

3- زمانی را برای تفکر در مورد تجربیاتی که ممکن است باعث غمگینی شوند، اختصاص دهید. اگر تمایل دارید فردی باشید که در هنگام غمگینی سعی می کند حواس خود را پرت کند، در مقابل وسوسه مقاومت کنید. چند دقیقه با این احساس بنشینید و به یاد داشته باشید که همه احساسات موقتی هستند، اما برای هر احساسی مهم است که به رسمیت شناخته شود. پذیرش آگاهانه همه احساسات، روند بهبودی سالم‌تری را تسهیل می‌کند.

4- اگر از غمگین بودن خسته شده اید و برای مدتی بدون تسکین این احساس را داشته اید، با یک درمانگر صحبت کنید. این به شما فضای امنی را برای به اشتراک گذاشتن احساسات خود و بررسی علت تداوم آنها می‏دهد.

فرهنگ مدرن ما اغلب پیام های نادرستی می فرستد مبنی بر اینکه قرار نیست ما غمگین باشیم و اگر غمگینی را تجربه کنیم، مشکلی برای ما وجود دارد. باید افسرده باشیم اما غم و اندوه افسردگی نیست. غم این است که بپذیریم چیزی را از دست داده ایم. بنابراین، به خود اجازه دهید که احساس غمگینی کنید و از قضا، در نهایت منجر به پذیرش، انعطاف پذیری و امید به آینده خواهد شد.

(امیدوارم از ترجمه ‏ی این مقاله راضی بوده باشید. اگر تمایل به مشاوره و رزو وقت تلفنی داشتید می توانید با ایمیل بنده اطلاع بدهید. mina.nikseresht@yahoo.com)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ مهر ۰۲ ، ۲۲:۰۳
mina nikseresht
پنجشنبه, ۲۴ فروردين ۱۴۰۲، ۰۱:۳۶ ق.ظ

وبلاگ اصلی من همین یک وبلاگ می باشد

سلام و احترام خدمت همراهان وبلاگم. ممنون از شما که مطالب بنده رو اینجا دنبال کردین چه جدیدی ها و چه قدیمی ها. به تازگی متوجه شدم مطالب بنده در وبلاگ های دیگه ای منتشر شده بدون اجازه که اسم این کار میشه احتمالاً سرقت. هیچ کدوم از وبلاگ های موجود به اسم بنده یعنی (مینا نیک سرشت) مورد تایید بنده نیست و من همین یه وبلاگ رو دارم که از سال 93 اینجا مشغول به فعالیت بودم و هستم. ضمن اینکه رضایتی هم بابت نشر مطالبم و استفاده از اسمم نداشته و ندارم. مطالب بنده رو در همین آدرس یعنی روان سالم تر که به نام صفحه ی اینستاگرام بنده یعنی @Ravansalemtar می باشد، دنبال بفرمایید.

با احترام: مینا نیک سرشت / کارشناسی ارشد روانشناسی/ طرحواره درمانگر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ فروردين ۰۲ ، ۰۱:۳۶
mina nikseresht
يكشنبه, ۲۰ شهریور ۱۴۰۱، ۰۹:۳۲ ب.ظ

کمال گراهای همه چیز تمام...

آدمای کمال گرا هم خودشون رو عذاب میدن هم بقیه ای رو که با اونا نشست و برخاست دارن.

آدمای کمال گرا ، با اعمال زور و فشار برای انجام کارها به بهترین شکل ممکن ممکنه باعث اذیت و آزار اطرافیان بشن.

پدر و مادرهای کمال گرا با دادن احساس شرم به فرزند یا فرزندان شون، عزت نفس اونا رو لگدمال می‏کنند.

کافیه اون فرزند بزرگ بشه و در شرایطی واقع بشه که کاری رو به هر دلیلی نتونه عالی و احسنت انجام بده اون وقته که اضطراب کافی نبودن، کامل نبودن میاد سراغش و تبدیل میشه به یه فرد همیشه مضطرب که اگر توسط اطرافیان تایید و یا تشویق نشه دچار افسردگی هم خواهد شد.

آدمای کمال گرا همه چیز رو دچار نقص می بینن در صورتی که موفق نشن کاری رو کامل و کافی انجام بدن. یه حس عذاب وجدان همیشه همراه شون هست تا وقتی کاری رو که دوست داشتن خیلی کافی و کامل انجام بدن از کیسه ی روانی شون بکشن بیرون و شروع کنن به احساس شرم.

آدمای کمال گرا، آدمای اطراف شون رو از خودشون فراری میدن. چون حتی اگر شما به بهترین شکل ممکن هم کاری رو به اندازه ی توان و مهارت تون انجام بدین، بازم بعدها که آدم بهتری بیاد سراغشون نسبت به کار شما ایرادگیر میشن و یه الگوی کامل و بی نقصی در ذهن شون وجود داره که باید اونها رو به اون کاملاً نزدیک کنه.

احساس غالبی که پدر یا مادر کمال گرا به فرزندشون میدن چیه؟ حس شرم.

به محض اینکه بچه در موقعیت این احساس قرار بگیره و این حس رو تجربه کنه، تمام تلاشش رو می‏کنه که مورد قبول شما واقع بشه و البته تبدیل میشه به یک فرد مهرطلب هم!

کمال گرایی بعضا باعث اهمال کاری هم میشه. یعنی به تعویق انداختن کارها به صورت مکرر. چون تا شرایط ایده آل نشه، تا تمام فرصت ها به طور کامل مهیا نباشه فرد دست به کاری نمیزنه و مدام امروز و فردا می‏کنه.

ازدواج کمال گراها هم با خطر مواجه میشه. یعنی تا صاحب خونه نشه، نه ماشین نداشته باشه، تا تحصیلاتش تموم نشه، تا مدرکش رو نگیره، تا... اینقدر این تاها ادامه پیدا می‏کنه که فرد نفر مقابل هم دست از ازدواج با فرد کمال‏گرا بکشه و البته سن فرد هم میره بالا و دیگه فرصت‏های بهتری ممکنه سراغش نیاد.

خلاصه اینکه شما هرقدر هم موفقیت های ظاهری داشته باشین، هیچ وقت به چشم یک فرد کمال گرا نمیاین چون اونا توی ذهن شون هم دنبال بهتر از شما می گردن و البته کمال گراها ویژگی های رفتاری دیگه ای هم دارن که من لو نمیدم :)

کمال گرایی نیاز به درمان داره. چون آدمهای مبتلا به وسواس حتماً کمال گرا هم هستن.

چه خوب که وقتی نشانه های هر اشکالی رو در روان مون می بینیم سراغ درمانگری بریم که بتونه به ما در موضوع کمک کنه.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ شهریور ۰۱ ، ۲۱:۳۲
mina nikseresht
جمعه, ۴ شهریور ۱۴۰۱، ۱۰:۴۰ ب.ظ

خودآگاهی کلید رشد معنوی و اخلاقی

در دنیایی زندگی می‏کنیم که ملاک‏ها و ارزش‏مندی‏های اخلاقی و رفتاری جایش را به مادیات و بالا رفتن از پله های ترقی آن داده است. هرچند در نظر اهل کمال، اساتید اخلاق و روان همچنان کسب علم و معرفت برتری و بهتری دنیا و آخرتی دارد اما با قرار گرفتن در جامعه و تلقی و برداشت افراد این محتوا و پیام دریافت می‏شود که چنین چیزی نیست. فرد بی‏ هدف در زندگی به سعادت و کامیابی نخواهد رسید. هرچند در ظاهر چنین بربیاید که در نظر اهل ظاهر و نه معنا آنها دستاوردهای مادی نیز دارند. آنچه در این بین مهم است و به ما کمک می‏کند در مسیر علم آموزی، کسب دانش و معرفت، موفق قدم برداریم و با هدف خدمت به علم، انسان‏ها و نشر آنها با نیت‏های الهی ثابت قدم بمانیم این است که هدف و مقصد برای ما روشن و بی ابهام باشد و ثمره ی آن تنها کسب رضایت خداوند و صرف عمر برای امری ارزشمند محدود شود.

موضوعی که در علوم دینی و روانشناسی بسیار به آن تاکید شده است مساله ی خودآگاهی است. انسانی که به خودآگاهی می ‏رسد زندگیش هدفمند و در جهت رشد و تعالی خواهد بود. به این صورت که خودآگاهی باعث پیشرفت های اخلاقی، رفتاری و کمالِ او در زندگی را فراهم خواهد آورد. خودآگاهی در روایات بسیاری مقدمه مهمی برای شناخت صحیح خداوند بیان شده است. از راه توجه به خود و خودشناسی است که افراد به عیوب نفسانی خود روان بنه-های منفی ناسازگار (طرحواره‏های ناسازگار) و... آگاه می‏شوند و به دنبال درمان آنها میروند. حضرت علـی علیه السلام  در این باره می‏فرمایند:«کسی که خود را شناخت، خدایش را می‏شناسد» و یا فرمـوده‏ اند:«در عجبم از کسی که به خودآگـاهی نـدارد، چطـور مـیخواهـد پروردگـارش را بشناسد» درباره ارتباط عدم شناخت خود با گمراهی و ضلالت فرموده‏ اند:«کسـی کـه به خود، آگاهی ندارد از راه نجات دور اسـت و در گمراهـی و جهالـت هـا مـی‏افتـد.» درباره مقدم بودن شناخت خود بر شناخت هرچیزی می‏فرماینـد:«بـه خـودت جاهـل مباش؛به درستیکه جاهل به شناخت خود، جاهـل بـه تمـام اشـیاء اسـت»و دربـاره رسیدن به غایت علم و معرفت می‏فرمایند:«کسی که خـود را شـناخت، بـه تحقیـق بـه غایت هر معرفت و علمی رسیده است». درمورد بهترین عقل فرمودند:«بهتـرین عقـل انسان،خودشناسی اوست. بنابراین،کسى که خود را شناخت خردمندى یافـت وکسـى که نادان به نفس خود بود،گمراه شد. حضرت علی علیه السلام درباره خودارزشمندی و خودتوانمندی فرموده اند:«کسی که ارزش و قدر خود را نداند،به ارزش و قدر هرچیـزی نـادان اسـت.» از کسـی کـه احسـاس خود ارزشمندی و خودتوانمندی دارد، بیشتر میتوان انتظارداشت که به فضائل اخلاقـی آراسته شود و از رذائل اخلاقی دوری گزیند. در این بـاره امیرالمـؤمنین علی علیه اسلام مـی‏فرمایـد:«هرکس خود را ارزشمند ببیند، تمایلات شهوانی در نظرش خـوارشـود». در حـدیث دیگری آمده است:«هرکس برای خود ارزش قائل شد، دنیـاثـروت، مقـام،موقعیـت، شهوت و ... در نظرش حقیر و کوچک جلوه میکند» چنین فردی اهل تکبر، ظلـم بـه دیگران و دورویی نیست؛ زیرا تکبر، دورویی و بدگویی ناشی از ذلتی است که فـرد در وجود خود می‏یابد. از سوی دیگر، افرادی که دچار خـودکم بینـی انـد و بـرای خـود ارزشی قائل نیستند، به راحتی در دام اعمال غیراخلاقی گرفتار می‏آیند و حتی از آسـیب رساندن به دیگـران هـیچ ابـایی ندارنـد. امـام هـادی علیه السلام در ایـن بـاره مـیفرمایـد:«از آسیب‏رسانی کسی که برای خود ارزشی قائل نیست، در امان نباش» و نیز امام علی علیه السلام  می‏فرماید:«به خیر کسی که عزت و کرامتی برای خویشتن قائل نیست، امیدوار نبـاش».

هرچند بحث در این زمینه بسیار و مفصل بیان شده است اما اینها مقدمه ای بود برای خودآگاهی در مطالب بعدی بیشتر خواهم نوشت. انشالله.

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ شهریور ۰۱ ، ۲۲:۴۰
mina nikseresht
چهارشنبه, ۱۹ مرداد ۱۴۰۱، ۱۱:۰۵ ق.ظ

روز نوشتِ تابستانی

نکته ی مهم در بحث انتخاب همسر (خانم)

یکی از راه های شناخت و اطلاع از سلامت روانی خانم در پیش از ازدواج، دقت در این نکته است که آیا دختر خانم ارتباط خوب و سالمی با پدر دارد یا نه؟ هرچه رابطه ی دختر با پدرش سالم و خوب باشد، آن فرد از سلامت روانی خوبی در زندگی برخوردار خواهد بود. برعکس آن هرچه رابطه ی دختر با پدر در پیش از ازدواج، ناسالم و آسیب زننده باشد احتمال بسیار زیادی وجود دارد که فرد دارای آسیب های روانی متعددی باشد. ضمن اینکه این فرد در بعد ازدواج نیز با همسر دچار مشکلات ارتباطی خواهد بود. چرا که ما الگوهای عاطفی اولیه را به رابطه با همسر و فرزند نیز منتقل می کنیم.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ مرداد ۰۱ ، ۱۱:۰۵
mina nikseresht