روان سالم تر

مشخصات بلاگ
روان سالم تر

امروزه نیاز به تغییر لازمه ی داشتن یک زندگی موفق است. افرادی که همه روزه تصمیم به تغییر می گیرند تا امروزشان با دیروزی که رفته است و فردایی که نیامده متفاوت باشد افرادی هستند که تغییر و تحول را لازمه ی رشد و داشتن یک زندگی سالم و شاد می دانند.
این وبلاگ به شما کمک خواهد کرد تا تغییری هرچند کوچک در زندگی خودتان ایجاد کنید. خوشحال می شوم به عنوان یک راهنما سهمی در زندگی تان برای تغییر داشته باشم.
با آرزوی موفقیت برای شما

بایگانی
آخرین نظرات

۲ مطلب در فروردين ۱۴۰۱ ثبت شده است

روانشناسی علم بسیار گسترده و عمیقی است. اینطور نیست که شما با شنیدن کلمه ای مثل اضطراب، افسردگی، وسواس و... احساس کنید که می توانید به راحتی آنها را تشخیص بدهید که اگر اینطور بود لازم نبود روانشناسی دوره های سنگین روان درمانگری و روانکاوی را بگذراند، با انواع طرحواره ها آشنا باشد، علائم تشخیصی در DSM را بداند، تست ها و انواع آزمون های روانشناختی مثل تست اضطراب بِک را یکی از ابزارهای تشخیصی خود قرار بدهد و در نهایت با دانستن این مراحل بتواند تشخیص بدهد که فرد مبتلا به یکی از اختلالات اضطرابی ، نشخوار ذهنی، وسواس فکری عملی و یا اختلالات دیگری است و برای درمان اختلالات بتواند قدم موثری در این مسیر بردارد. آن هم نه با برچسب زدن و اینکه به فرد یا افراد برچسب اختلال به راحتی زده شود و یا حتی بشود به سادگی به مسأله نگاه کرد. حداقل جلسات درمان اختلالاتی در طیف اضطراب 12 جلسه یا حتی بیشتر است. درمان نیز با حرف زدن و نصیحت کردن صورت نمی گیرد. قطعا اگر به این راحتی بود که کسی با حرف زدن بتواند اختلالات اضطرابی نام برده شده در کتاب مرجع تشخیص اختلالات « DSM5» درمان کند کسی به درمانگر متخصص در این موضوع مراجعه نمی کرد.

البته که این ساده انگاری است که تصور فرد یا افراد این باشد که فکر کنند با درددل کردن با دیگری، خواندن جملات مثبت انگیزشی در شبکه های اجتماعی شان یا شنیدن چندجمله ی مثبت یا نشستن پای صحبتی می توانند اختلالاتی مثل وسواس یا PTSD و موارد دیگر را درمان کنند. برای همین است که اکثر افراد مبتلا، تصورشان این است که اینها خود به خود درست می شود و مراجعه به روان درمانگر را ضروری و یا حتی موردنیاز تصور نمی کنند. برای همین است که روانشناسی با دادن نسخه های کلی به جمع بدون درنظر گرفتن شرایط روانی افراد مخالف است و البته که گاهی نشستن و دانستن بعضی حرفها و صحبت ها مشکلات این افراد را بیشتر می کند.

روان درمانی، درمان های هیجان مدار، درمان شناختی-رفتاری، روان درمانی پویشی،ISTDP و... همه ی اینها درمان هایی است که برای کار کردن بر روی مراجعین صورت می گیرد.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ فروردين ۰۱ ، ۲۳:۰۴
mina nikseresht
شنبه, ۱۳ فروردين ۱۴۰۱، ۱۲:۰۴ ب.ظ

حسادت

حسادت بیماری روحی و البته روانی است که دامنگیر بسیاری افراد در روابط شان می شود. گزینه ای که اگر فرد به فکر درمان آن نباشد حتماً باعث خسارت های مادی و معنوی فراوانی به او خواهد شد. در منابع روانشناسی و تست های شخصیت، حسادت به عنوان منبعی از عدم سلامت روان ذکر می شود. اینکه فردی منابع و امکاناتی را که در اختیار دارد وسیله ای برای رشد و تعالی فردی خود در نظر نگرفته و به دنبال منابع و امکانات افراد دیگر است که اصولاً حسادت با صفات دیگری همچون حرص، تهمت، غیبت و ... آمیخته می شود و مراتب نزول نفسانی دیگری را برای او رقم خواهد زد. اصولاً در تست های شخصیت شناسی مثل کتل نیز از عامل حسادت نام برده می شود اینکه فرد آیا فرد حسودی است یا اینکه نسبت به دیگران حسادت ندارد. اینکه افرادی که از احساس بی ارزشی بیشتری رنج می برند و یا عزت نفس کمی دارند بیشتر درگیر حسادت هم هستند. استفاده از فرصت ها را منبع بسیار مهمی برای شناسایی حسادت ذکر می کنیم. اگر به هر دلیلی فرد نتواند از فرصت هایی که در اختیار دارد استفاده ی حداکثری را ببرد بعدها خواهیم دید که فرد نسبت به کسانی که سن کمتر، منابع بیشتر و یا حتی دارایی و امکانات بهتری دارند دچار حسادت خواهد شد.

افکار باعث شکل دادن رفتار فرد می شود و رفتار نمودهای کلامی و غیرکلامی نیز دارد. امیرالمومنین علی علیه السلام فرمودند: حَسَدُ الصَّدِیقِ، مِنْ سُقْمِ الْمَوَدَّةِ. وقتی که دوست حسادت می کند این نشان می دهد که مودت و دوستی و محبت بین اینها مشکل دارد و بیمار است. حسادت حاکی از عدم مودت و ناسالم بودن دوستی و رفاقت است. دوست واقعی اگر واقعا دوست باشد و علاقه مند باشد حسادت نخواهد کرد و حسادت حاکی از این است که این شخص نفاق دارد. به ظاهر ابراز دوستی می کند و در واقع دوستی ندارد و اگر به حسب ظاهر دوستی دارد منفعتی حتماً در این دوستی برای او نهفته است.حتماً شما هم دیده اید این افراد تا وقتی که کارشان لنگ شما باشد به شما ابراز علاقه و دوستی می کنند و به محض اینکه مشکلشان حل شد می شوند همان فرد سابق و این شما هستید که نباید آن ابراز علاقه و دوستی شان را جدی بگیرید و آن ابراز احترام و علاقه را حمل بر حل شدن مشکل حسادت آنها بدانید. البته که سو ظن داشتن به دیگران نیز نوعی بیماری است و رفتارها را باید حمل بر درستی کرد اما همانطور که گفته شد حسادت علاوه بر داشتن علائم و نشانه های رفتاری و کلامی نمود بیرونی هم دارد و وقتی که با این نشانه ها معلوم شد که فردی حسادت دارد پس این دوستی و اظهار آن نشانه ی دوستی، سلامت روان، سلامت اخلاقی و روحی فرد نیست.

همانطور که حسادت در بروز مشکلات اخلاقی و رفتاری بیشتری نقش دارد در سلامت جسمی فرد نیز اثرگذار است. چرا که امیرالمومنین علی علیه السلام فرمودند: « صِحَّةُ الْجَسَدِ مِنْ قِلَّةِ الْحَسَدِ: تندرستى از کمى رشک و حسد است.» چیزی که در روانشناسی از آن به بیماری های سایکوسوماتیک نام برده می شود. بیماری های سایکوسوماتیک علائم جسمی مثل مورمور شدن، گِزگِز کردن دارند و... اما علائم آنها روانی است. فردی که از اضطراب، وسواس و... رنج می برد و خودش به آنها آگاه نیست اما تظاهرات جسمانی مشهود دارد. سلامتی تن از کم بودن حسد است و آرامش فکری و روانی و طمانینه ی خاطر در انسان است.

پیامبر اکرم صلی الله و علیه و آله و سلم روزی به اصحابشان فرمودند: بیماری امت های قبلی به شما هم رسیده است: «حسادت». حسادت حالق مو نیست (حالق ابزاری است که با آن مو را می تراشند، تیغی که می تراشد) حسادت تیغ است نه تیغی که موی شما را بتراشد تیغی است که دین شما را می تراشد. از دین چیزی نمی گذارد. به فرموده ی حضرت حسادت اگر در وجود فرد ریشه بدواند هرچه که هست را می کند و می برد. هر اعتقاد، باور و علاقه ی پاکی که در وجود انسان باشد حسادت آنها را ریشه کن میکند بدون آنکه فرد متوجه آن باشد. برای همین است که خیلی ها حقیقت را انکار می کنند اما ریشه ی آنها را نمی دانند. جالب است بدانید ما در روانشناسی تخصصی حسادت را ژنتیک معرفی می کنیم. این همان نکته ای است که پیامبر به آن اشاره فرموده اند. بیماری های مردمان قبلی به شما هم رسیده است.

حسادت در وجود همه ی افراد است اما حسادت ها درجه و اندازه ی متفاوتی در هر کسی دارد. به هر اندازه که فرد برای خودش مهمتر و بزرگتر جلوه می کند درجه ی حسادت او نیز بالاتر می رود. به همین علت است که ما در روانشناسی در دسته بندی اختلالات شخصیت اختلال شخصیت خودشیفته را پیشرو در غرور، خودبرتربینی، کبر و... می بینیم. شاید بد نباشد اینجا علائم افراد خودشیفته را مرور کنیم:

1-آنها به دنبال شناختن خودشان نیستند؛ افکار و رفتار شما را تحلیل می کنند؛ اما افکار و رفتار خودشان را نه!

2-دائماً فرافکنی کرده و خودشان را محق می دانند که از احساسات دیگران سواستفاده کنند و همواره در حال دلیل تراشی و توجیه کردن هستند.

3-توانایی بخشیدن ندارند و اگر آنچه را می خواهند فراهم نکنید، از شما کینه به دل خواهند گرفت و چه بسا به فکر انتقام باشند.

4-ذهنیت جمع گرایانه ندارند و چه آشکارا و چه مخفیانه، به دنبال تسلط بر دیگران هستند.

5-آنها در یک ذهنیت قربانی زندگی می کنند و ترجیح می دهند دیگران را نیز در این خیال پردازیی خود گرفتار کنند.

و بسیاری علائم دیگر.

شاید برای شما هم پیش آمده باشد وقتی در جمعی از کسی تعریفی می شود و فرد یا افرادی را مشاهده می کنید که به دنبال عوض کردن بحث، تخریب فرد و حمله به او هستند تا بار روانی آن تعریف را از روی روان خود کم کنند. یکی از ویژگی های بارز افراد حسود همین است که طاقت و تحمل توانایی تعریف از دیگری را که به او حسد می ورزند ندارند. پس یا بحث را عوض می کنند اگر نتوانستند فضا را ترک می کنند و ...

پس تا خودیت و منیت در افراد به صورت آشکار وجود دارد خودشیفتگی و حسادت نیز حتماً در فرد وجود دارد. علیه فردی توطئه های ذهنی می چینم، به دنبال دسیسه ای برای کوچکتر به نظر رسیدن او هستم، در کلام حرفی می زنم تا آن فرد در نظر دیگران کوچکتر به نظر برسد، نمی توانم پیش دیگران از مهارت و توانمندی او تعریف کنم چون خودم کوچک به نظر می رسم و بسیاری حقه های روانی که در روانشناسی فراوان از آن یاد می شود. حقه های روانی که در افراد خودشیفته برای به استثمار کشیدن دیگری استفاده می شود.

جناب آقای حجه السلام امینی خواه صاحب مدرسه ی تعالی در یکی از سخنان شان نشانه های کلامی حسادت را اینگونه بیان می کنند که این افراد از واژه های خوش به حال آنها، خوش به حال تو، خوش به حال آنهایی که بسیاری مواقع استفاده می کنند. حال ممکن است این واژه ها گاهی به زبان نیایند و ذهنی هم باشند.

در بسیاری از کلام بزرگان نیز غبطه خوردن مساوی با حسادت ذکر شده است که متاسفانه به اشتباه برای کم جلوه دادن حسادت از آن نام برده شده است و می بینیم بعضی به ما توصیه هم کرده اند غبطه خوردن به دیگری اشکالی ندارد آن حسادت است که اشکال دارد در حالی که غبطه خوردن فقط به قصد آسیب زدن به دیگری نیست درحالیکه حسادت به قصد و نیت آسیب زدن به دیگری است. همین که نیتم این است از فرد تعریف نکنم، او را کوچک بشمارم، به دنبال عیب ها و ضعف های او باشم و... اینها آسیب زدن به نفر مقابل است.

در نهایت در کلام امام باقر علیه السلام اینطور آمده است که : امام باقر علیه السّلام فرمودند:

ان الحسد لتأکل الایمان کما تاکل النار الحطب؛ همان گونه که آتش هیزم را می خورد، حسد ایمان را می خورد.«اصول کافی، ج2، ص 306.»

فردی که حسادت پنهان و آشکار دارد ایمان ندارد و فردی که ایمان ندارد صداقت، دوستی و مروت و مهربانی نیز در آن رابطه متصور نیست.

اما حسادت درمان هم دارد ...

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۳ فروردين ۰۱ ، ۱۲:۰۴
mina nikseresht