روان سالم تر

مشخصات بلاگ
روان سالم تر

امروزه نیاز به تغییر لازمه ی داشتن یک زندگی موفق است. افرادی که همه روزه تصمیم به تغییر می گیرند تا امروزشان با دیروزی که رفته است و فردایی که نیامده متفاوت باشد افرادی هستند که تغییر و تحول را لازمه ی رشد و داشتن یک زندگی سالم و شاد می دانند.
این وبلاگ به شما کمک خواهد کرد تا تغییری هرچند کوچک در زندگی خودتان ایجاد کنید. خوشحال می شوم به عنوان یک راهنما سهمی در زندگی تان برای تغییر داشته باشم.
با آرزوی موفقیت برای شما

بایگانی
آخرین نظرات

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «تغییر» ثبت شده است

سه شنبه, ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۳:۰۳ ب.ظ

عبور از موانع تغییر



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۵:۰۳
mina nikseresht
سه شنبه, ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۲:۴۸ ب.ظ

ثروت بیشتر فقط یک قدم آن طرف‌تر است

ثروت بیشتر فقط یک قدم آن طرف‌تر است

ناپلئون هیل

نویسنده‌ی مشهور بین‌المللی

سال‌ها پیش خانم سالخورده‌ای در فروشگاهی بزرگ قدم می‌زد. معلوم بود وقت‌کُشی می‌کند. وی از پیشخانی به پیشخان دیگر می‌رفت بدون این‌که کسی به او توجه کند. تمامی فروشنده‌ها او را به عنوان خانمی شناخته بودند که به‌هیچ‌وجه قصد خرید نداشت. وقتی پیرزن نزدیک پیشخانشان می‌شد، آن‌ها سمتی دیگر را نگاه می‌کردند.

سرانجام این خانم به پیشخانی نزدیک شد، متصدی آن فروشنده‌ی جوانی بود که مؤدبانه پرسید آیا می‌تواند به او کمک کند؟ ولی جواب داد: «نه، فقط دارم وقت‌کُشی می‌کنم تا باران بند بیاد و به خانه بروم.»

مرد جوان با لبخندی گفت:‌ »بسیار خوب، خانم. اجازه هست صندلی برایتان بیاورم؟» و بدون این‌که منتظر جواب او بماند،‌ صندلی آورد. پس از این‌که باران بند آمد،‌ مرد جوان پیرزن را تا خیابان بدرقه و با او خداحافظی کرد. آن خانم هنگام رفتن از مرد جوان کارشت را خواست.

چند ماه بعد، صاحب فروشگاه نامه‌ای دریافت کرد که در آن خواسته شده بود که این مرد جوان به اسکاتلند فرستاده شود تا سفارشی برای لوازم منزلی بگیرد. صاحب فروشگاه در جواب نامه نوشت: «متأسفم، مرد جوان در بخش لوازم منزل کار نمی‌کند.» و توضیح داد که خوشحال می‌شود «مرید با تجربه» را برای انجام این کار بفرستد.

جواب آمد که هیچ‌کس جز این مرد جوان نباید بیاید. امضای اندرو کارنگی (میلیاردر بسیار معروف) پای نامه بود و «خانه‌»ای که می‌خواست مبله شود قصر اسکیبو در اسکاتلند بود و بانوی سالخورده کسی نبود جز مادر آقای کارنگی. مرد جوان به اسکاتلند فرستاده شد. وی سفارشی به قیمت چند صد هزار دلار لوازم منزل و همراه آن شراکتی در فروشگاه دریافت کرد. بعدها او صاحب نیم سهم در فروشگاه شد.

دوستاِ من، شما فقط با کمی کار و خدمت بیشتر، تأثیر عجیبی بر روی افراد می‌گذارد. فایده‌ی آن نصیب کسانی نمی‌شود که از این خدمات بهره می‌گیرند، بلکه نصیب کسانی می‌شود که این خدمات را ارائه می‌دهند. دوباره تکرار می‌کنم فایده بیشتر نصیب کسانی می‌شود که این خدمات را ارائه می‌دهند چراکه به آن‌ها اعتبار بیشتر نزد افراد دیگر می‌دهد.

شمایی که تجارت می‌کنید و یا در جایی کارمند و شاغل هستید، باید درباره‌ی موضوع کاشت و برداشت بیشتر یاد بگیرید. آن‌گاه درک می‌کنید چرا هیچ‌کس نمی‌تواند تا ابد دانه‌ی خدمات‌رسانی ناکافی بکارد ولی خرمنی از دستمزد کامل درو کند. باید به عادت تقاضای حقوق یک روز کامل در ازای یک روز ناقصِ کار خاتمه دهید. اگر حقوق خوب می‌خواهید، باید کار خوب هم انجام دهید. اگر حقوق بیشتر می‌خواهید، باید خدمات بیشتری ارائه دهید.

در یک اداره تفاوت کارمندی که نسبت به کارمندان دیگر و هم رده‌ی خود ارتقای شغل پیدا می‌کند، فقط کمی خدمات بیشتر است. آن صندلی برای پیرزن آوردن، زندگی فروشنده جوان را دگرگون کرد.  آری، ثروت بیشتر فقط یک قدم آن طرف‌تر است. از جایت بلند شو و کمی بیشتر خدمت کن. آن‌گاه درخواهی یافت که چه تغییری در زندگیت ایجاد می‌شود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۴:۴۸
mina nikseresht
سه شنبه, ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۱:۲۳ ب.ظ

یک داستان جالب

نجار پیری خود را برای بازنشسته شدن آماده می‌کرد. یک روز او با صاحب کار خود موضوع را در میان گذاشت پس از روزهای طولانی کار کردن و زحمت کشیدن حالا او به استراحت نیاز داشت و برای پیدا کردن زمان این استراحت می‌خواست او را از کار بازنشسته کنند. صاحب کار او بسیار ناراحت شد سعی کرد او را منصرف کند اما نجار بر حرفش و تصمیمی که گرفته بود پافشاری کرد سرانجام صاحب کار درحالی‌که با تأسف با این درخواست موافقت می‌کرد از او خواست تا به عنوان آخرین کار ساخت خانه‌ای را به عهده بگیرد. نجار در حالت رودربایستی، پذیرفت درحالی‌که دلش چندان به این کار راضی نبود پذیرفتن ساخت این خانه برخلاف میل باطنی او صورت گرفته بود برای این منظور به سرعت مواد اولیه نامرغوبی تهیه کرد و به‌سرعت و بی‌دقت به ساختن خانه مشغول شد و زود به خاطر رسیدن به استراحت،‌ کار را تمام صاحب کار را از اتمام کار باخبر کرد. صاحب کار برای دریافت آخرین کار به آن‌جا آمد. زمان تحویل کلید صاحب کار آن را به نجار بازگرداند و گفت:

این خانه هدیه‌ای است از طرف من به تو به خاطر سال‌های همکاری!

نجار یکه خورد و بسیار شرمنده شد درواقع اگر او می‌دانست که خودش قرار است در این خانه ساکن شود لوازم و مصالح بهتری برای ساخت آن به کار می‌برد و تمام مهارتی که در کار داشت برای ساخت آن به کار می‌گرفت یعنی کار را به صورت دیگری پیش می‌برد. این داستان کوتاه ماست. ما زندگی‌مان را می‌سازیم هر روز می‌گذرد گاهی با کمترین توجهی به آنچه که می‌سازیم نداریم پس در اثر یک شوک و اتفاق غیر مترقبه می‌فهمیم مجبوریم از همین ساخته‌ها زندگی کنیم. اگر چنین تصوری داشته باشید تمام سعی خود را برای ایمن کردن شرایط زندگی خود می‌کنید.

فرصت‌ها از دست می‌روند و گاهی بازسازی آنچه ساخته‌ایم ممکن نیست. شما نجار زندگی خود هستید و روزها چکش هستند که بر یک میخ از زندگی شما کوبیده شود یک تخته در آن‌ جای می‌گیرد و یک دیوار برپا می‌شود مراقب سلامتی خانه‌ای که برای زندگی خود می‌سازید باشید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ ارديبهشت ۹۵ ، ۱۳:۲۳
mina nikseresht
پنجشنبه, ۱۴ اسفند ۱۳۹۳، ۰۸:۳۵ ق.ظ

چرا باید تغییر کنیم؟



یکی از مهم ترین بخش های زندگی هر کدام از ما کم و کیف موفقیت هایی است که آن را به دست آورده ایم و یا درصدد به دست آوردن آنها هستیم. این موفقیت های ماست که ارزش و اعتبار فردی ما را مشخص و معلوم می سازد. یک فرد موفق در جامعه از اعتبار و احترام بیشتری برخوردار است. این فرد نه تنها در جامعه محبوب و موفق معرفی می شود بلکه در خانواده نیز از اعتبار کافی برخوردار خواهد شد. این اعتبار به ارزشمندی رفتار و عمل او نیز کمک مؤثری خواهد نمود. اما چرا عده ای از افراد زندگی خود را می کنند و به همان نحو و بدون هیچ دستاورد مثبتی آن را به پایان می برند در حالی که برخی دیگر به شرط اول شدن و یک بودن زندگی می کنند.
 اگر به گفتگوهای این افراد توجه کرده باشید می بینید که آنها در بین صحبت های روزمره شان برای انجام کارها از کلمه ی باید استفاده ی زیادی می کنند:" من باید این کار را انجام دهم، من باید موفق شوم، من باید قبول شوم، من باید برنده شوم و ... "
پس نقطه ی قابل تمایز بین این دو دسته از افراد تفاوت عملکردها و رفتارهای آنهاست. اگر جستجویی در زندگی افراد موفق و ناموفق داشته باشیم می بینیم که روال زندگی افراد موفق همه روزه در حال تغییر است. آنها هر روز عادت ها و رفتارهای جدیدی را در خود ایجاد می کنند و سعی در تثبیت و تقویت این رفتارها و باورها دارند. اما افراد ناموفق نه تنها هیچ تغییری در زندگی خود ایجاد نمی کنند بلکه با همان روال رفتاری اشتباهی که داشتند به زندگی خود ادامه می دهند پس نرسیدن به موفقیت سهم آنها از زندگی خواهد بود.
اما تغییر چیست؟ چرا تغییر کردن این قدر از جایگاه و اهمیت بالایی برخوردار است؟ چرا برای رسیدن به موفقیت باید تغییر کرد؟
تغییر در لغت به معنای حرکت از وضعیتی به وضعیت دیگر و از حالتی به حالتی دیگر رفتن در یک بعد زمانی مشخص می باشد.
هر انسانی شامل یک سری از تفکرات، رفتارها، عادت ها و باورهاست. این چهارگونه اصل شخصیت یک انسان را شکل می دهد. اگر هر کدام از این اصول در جای خود به درستی استفاده  نشود شخصیت یک انسان به صورت کامل شکل نخواهد گرفت.
به عنوان مثال اگر تفکر قالب من این باشد که انسان ها بی هیچ رنج و زحمتی به موفقیت می رسند به دنبال آن رفتارهایی از قبیل تنبلی، سهل انگاری، اتلاف وقت و امثال این جز عادات و منش شخصیتی من خواهد شد در نتیجه من نوعی هیچ گاه به موفقیت نخواهم رسید.




۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ اسفند ۹۳ ، ۰۸:۳۵
mina nikseresht