روان سالم تر

مشخصات بلاگ
روان سالم تر

امروزه نیاز به تغییر لازمه ی داشتن یک زندگی موفق است. افرادی که همه روزه تصمیم به تغییر می گیرند تا امروزشان با دیروزی که رفته است و فردایی که نیامده متفاوت باشد افرادی هستند که تغییر و تحول را لازمه ی رشد و داشتن یک زندگی سالم و شاد می دانند.
این وبلاگ به شما کمک خواهد کرد تا تغییری هرچند کوچک در زندگی خودتان ایجاد کنید. خوشحال می شوم به عنوان یک راهنما سهمی در زندگی تان برای تغییر داشته باشم.
با آرزوی موفقیت برای شما

بایگانی
آخرین نظرات

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خداشناسی» ثبت شده است

چهارشنبه, ۱ بهمن ۱۳۹۹، ۱۱:۴۲ ب.ظ

معرفت چیست و انسان با معرفت کیست؟

همه مان در زندگی فردی، خانوادگی، اجتماعی افرادی را در کنار خود داریم که آنها را با لفظ با معرفت صدا می زنیم. شاید برای هر کدام مان معرفت یک تعریف داشته باشد اما اغلب ما بر این باوریم که کسی با معرفت است که ما را با همان ویژگی ها و امتیازات مان دوست بدارد، نقاط ضعف و صفات منفی مان را به خاطر نقاط قوت و مثبت مان به خاطر نیاورد و رسم انسانیت آموخته باشد. در سختی ها برای کمک به ما پیش قدم شود و برای تمام اتفاقاتی که در زندگی ما رخ میدهد حب و بغض و کینه و حسادت و تنگ نظری در رفتار نداشته باشد. یار و همراه و یاور ما باشد و خلاصه معرفت را در حق ما به معنای انسانیت خویش تمام کند. حتی گاهی معرفت به معنای ایثار هم معنا می شود. انسانی که با معرفت است غرور ندارد. انسان با معرفت حسد و کینه و بغض و حتی نفرت در نگاهش به چشم نمی خورد. انسان بامعرفت خالص خالص است. قلبش مثل آیینه شفاف و دلش روشن است. خلاصه معرفت واژه ی سنگینی است و به نظرم چقدر نعمت بزرگی است برای کسی که افرادی با معرفت در کنارش داشته باشد. انسان با معرفت اهل رقابت با شما نیست. او خودش را زندگی میکند، هویت و فردیت شکل یافته دارد. شاید اگر بخواهیم شخصیت یک انسان با معرفت را توصیف کنیم نیاز به شرح دقیق تر صفات و ویژگی های اخلاقی و رفتاری زیادی باشد اما شاخصه های رفتاری یک انسان با معرفت بی توقعی، احترام متقابل و بی چشمداشت انجام دادن هر کار و رفتاری که در لحظه نیاز شما باشد میتواند کلیدی ترین واژه ها برای بیان آنها حساب شود.معرفت ثمره ی عقل است. انسان عاقل حتماً انسان با معرفت نیز محسوب می شود.

حالا که ارزش معرفت آنقدر بالاست و انسان های بامعرفت در پیشگاه خداوند حتماً محبوب و مقرب حساب می شوند، معرفت در مقابل امامان معصوم به مراتب ارزش بالاتر، والاتر و گرامی تری نزد خداوند دارد. معرفتی که باعث عمل، رفتار صحیح و حضور مداوم قلب خود در نزد آنها می شود. معرفت موجب نور است و اگر در نقطه ی مقابل معرفت، جهل قرار گیرد منشأ جهل تاریکی و تیرگی است. شاید بی دلیل نیست که امیرالمومنین علیه السلام جهل را بزرگترین دشمن آدمی میدانند. چرا که جهل است که موجب غرور، خودبرتربینی و تکبر، و صفات رذیله ی اخلاقی دیگر می شود و از آن طرف تیرگی و تاریکی قلب را اضافه میکند. این جهل است که باعث قضاوت های نادرست می شود و بی شک انسان بامعرفت که ابتداعاً به شناخت خویشتن رسیده است تکبر و رقابت های ناسالم در رفتار او مشاهده نمیشود.

آنچه که ما در علم روان شناسی رفتار به آن اشاره می کنیم این است که یکی از مهترین شیوه های کشف بیماری های روانی کشف از طریق مشاهده ی بالینی و سنجش رفتار است که از طریق روش های علمی و پژوهشی انجام می گردد. ما با اندازه گیری رفتارهای فرد میتوانیم صفات شخصیت، نگرش ها و افکار او را اندازه گیری کنیم. چرا که هر رفتاری که جزء بیماری های روانی محسوب می شود منشا فکری و نگرشی به دنبال خود دارد که در نشانه های رفتاری یا کلامی فرد نمود پیدا میکند.

معرفت نیز نشانه های رفتاری و کلامی دارد که ما با شناسایی و بررسی آنها به فردی نسبت معرفت یا عدم معرفت را می دهیم. حتماً درک کرده اید که مثلاً ما وقتی در قبال شخصی خوبی های بسیاری کرده ایم، از خطاها و اشتباهاتش در حق خودمان یا دیگران گذشت کردیم و رفتاری انسانی و اخلاقی داریم زمانی که او بازهم به همان رفتارها و رویه های سابق ادامه میدهد ما او را بی معرفت خطاب میکنیم و حتماً همه مان حضور این آدمها را در زندگی درک کرده یا می کنیم. فردی که معرفت ندارد حتماً دچار غرور خواهد بود و نتیجه ی غرور بی احترامی، توهین، قضاوت و تحقیر دیگران است. شاید جای بحثش نیست که فردی که مغرور است چرا مغرور است و چه عواملی سبب ایجاد و شکل گیری غرور در او شده است که بعداً مفصل تر از لحاظ علم روان شناسی به این بحث خواهم پرداخت.

در بحث خداشناسی و امام شناسی نیز در متون و احادیث به این واژه اشاره ی زیادی شده است. کسی که نسبت به خدای خویش و امام معصوم معرفت و یا شناخت کسب کرده باشد پس حتماً به دنبالش رفتارها، باورها و نگرش هایی دارد که حاصل کسب همان معرفت نسبت به آنهاست.

ما در مباحث شیعی، به این مطلب اشاره می کنیم که شیعه بودن با گرایش های شیعی داشتن تفاوت دارد. به این معنا که ممکن است همه ی ما در لغت و الفاظ شیعه خطاب شویم اما گرایش ها که منجر به رفتارهایی می شود برگرفته از مکتب شیعه و دین اسلام نباشد. پس ما فردی منتسب به امیرالمومنین علی علیه السلام از لحاظ رفتار و گرایش به حساب نمی آییم هرچند که در ظاهر و لغت به این مفهوم مقدس منتسب شویم.

معرفت نسبت به ائمه ی اطهار است که فرد را به این شناخت و درک عمیق از لحاظ مفهوم و معنا می رساند که او آنها را حاضر و ناظر بر زندگی خویش می داند. لذا جهت رفتارها نیز متناسب با این باور تعریف می شود. از آن جهت وقتی فردی معرفت پیدا کرد شاخص های رفتاریش می شود تمام ویژگی هایی که در ابتدای متن تعریف شد. اینطور نیست که فردی تنها گرایش مذهبی داشته باشد و رفتارهایش خلاف معرفت و باور باشد. ضمن آنکه همانطور که در نقطه ی مقابل معرفت، جهل عنوان شد، زمانی که جهل ما بر معرفت ما غالب شود، حاصلش می شود رفتارهایی مصنوعی که خلاف باور و اعتقاد ماست. در نتیجه این حالت باعث ایجاد تعارض در روان و رفتار خواهد شد. فردی مذهبی که رفتارهایی خلاف مذهب دارد. مگر مذهب و دین ظلم کردن در حق دیگران را گناه کبیره اعلام نکرده است؟ مگر فردی که به دیگری ظلم میکند، کارمای رفتار و عمل خود را نخواهید دید؟ پس چطور است که فردی که ظاهراً مذهبی محسوب می شود، به دیگری ظلم میکند؟ اینجاست که می گوییم فرد در روان ورفتار دچار تعارض جدی است. لذا از سر همان معرفت نداشتن که ثمره ی شناخت و آگاهی است دست به رفتارهایی می زند که نشانه ی بارز ظلم محسوب می شود. هرچند که دین از آن نهی کرده است.

فرض کنید من امام رضا علیه السلام را بسیار دوست دارم. حداقل هفته ای یک بار به زیارت آن حضرت می روم. خواسته های مادی و امور زندگی خود را از آن حضرت طلب می کنم اما حتی نسبت به ساده ترین ویژگی های شخصیتی، رفتاری و کلام آن حضرت معرفت نداشته باشم. پس رفتارهای خوب من تنها معطوف به همان چندساعتی است که در محضر حضرت هستم و بعد آن که به زندگی عادی خود بازمیگردم رویه ی رفتارم مثل سابق است.

حال چه اتفاقی می افتد؟ من مصداق همان جمله ای می شوم که در بالا گفتم: شیعه بودن با گرایش شیعی داشتن متفاوت است.

فردی که امام رضا علیه السلام را حاضر و ناظر بر زندگی خود در هر لحظه میداند قطعاً معرفت آن حضرت آن چنان در قلبش زنده میشود که صفات اخلاقی مثل غرور و تکبر، خودخواهی نه دگر خواهی، حسادت، کینه و بغض و... در وجودش آنقدر ریشه نمی دواند که رفتارهایی از او سر بزند که خلاف محبت و معرفت باشد.

حتماً خوب است هرچند وقت یک بار با خودمان مرور کنیم این جمله ی زیبای امام رضا علیه اسلام را که حضرت در توصیف دهمین صفت از صفات عاقل با تاکید اینطور بیان می دارند که: «احدى را ننگرد جز این که بگوید او از من بهتر و پرهیزکارتر است.» پس فردی که مبتلا به غرور است حتماً این رفتار حاصل تقویت این نگرش و باور بوده و هست که من از بقیه در اموری که مدنظر دارم یا به آن مشغولم بهتر و بالاترم. نمود غرور در بیرون رفتارهایی است که جای پرداختن به آنها در این گفتار نیست.

همان ویژگی بارز شیطان که موجب رانده شدن او پس از سالها عبادت خداوند بزرگ شد که حضور آن در قلب و روح انسان حاکی از جهل اوست. وگرنه هیچ انسان با معرفتی دچار تکبر و غرور نمی شود.

محبت باعث معرفت می شود. محبت اگر واقعی و خالص باشد حتماً زمینه ساز معرفت و گام برداشتن در جهت کسب آن است.

امام رضا علیه السلام را عالم آل محمد نامیده اند چرا که در زمان خود، نقش بارز و برجسته ای برای احیای علوم در بین تمام مردمان آن دوران داشتند. شخصیت علمی و جایگاه و رتبه ی علمی آن حضرت زبانزد خاص و عام است. کافیست نگاهی به مناظره های علمی آن حضرت با مامون عباسی و دیگر خلفا بیندازید. با بررسی رفتارهای آن حضرت با چنین جایگاه بالا و مرتبه ای عظیم نزد خداوند، حتماً معرفت و ارادت قلبی مان به آن حضرت بیشتر خواهد شد . گفتیم معرفت در نتیجه ی عقل حاصل شده است. مگر انسان عاقل چه ویژگی هایی دارد که او را بامعرفت نیز خطاب می کنیم؟ امام رضا علیه السلام عالم آل محمد(ص) در کلام ارزشمند خود به ده ویژگی انسان عاقل اینطور اشاره کرده اند که: عاقل کسی است که این ده ویژگی را داشته باشد:

عقل شخص مسلمان تمام نیست، مگر این که ده خصلت را دارا باشد:

1ـ از او امید خیر باشد

2ـ مردم از بدى او در امان باشند

3ـ خیر اندک دیگرى را بسیار شمارد

4ـ خیر بسیار خود را اندک شمارد

5ـ هر چه حاجت از او خواهند دلتنگ نشود

6ـ در عمر خود از دانش طلبى خسته نشود

7ـ فقر در راه خدایش از توانگرى محبوبتر باشد

8ـ خوارى در راه خدایش از عزّت با دشمنش محبوبتر باشد

9ـ گمنامى را از پرنامى خواهانتر باشد

سپس فرمود: دهمین و چیست دهمین؟ به او گفته شد: چیست؟

فرمود: احدى را ننگرد جز این که بگوید او از من بهتر و پرهیزکارتر است.

اگر خواهان معرفت باشیم حتماً این ده ویژگی را هر روز باخود مرور میکنیم و حتماً مواظبت و مراقبت بیشتری بر باورها، افکار، نگرش ها و کلام خود داریم تا ما هم مصداق تعاریف زیبای معرفت شویم.

مراقب خودتان و قلب تان باشید که نور خداوند در دلهای بیدار و زنده می تابد.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ بهمن ۹۹ ، ۲۳:۴۲
mina nikseresht
پنجشنبه, ۱۰ مهر ۱۳۹۹، ۰۷:۰۶ ب.ظ

آیا شما برده ی انسان قرن 21 هستید؟

به انسان قرن 21 نگاه کنید. چه چیزی در آنها می بینید؟ کدام صفات هستند که به نظرتان در انسان های قرن های گذشته نبوده است؟ قدیم ترها دولت امریکا را استثمارگر می خواندیم. اینکه به دنبال قدرت طلبی است. میخواهد کل جهان را مستعمره ی خود کند و نفس راحتی بکشد که او صاحب کل جهان است. سالها در بسیاری از کشورها جنگید تا بتواند به این هدف دست پیدا کند. اما اکنون در این برهه از زمان آیا او به خواست خود رسیده است؟ این مثال را زدم تا بگویم انسان قرن 21 نیز اینگونه است. به دنبال قدرت است. قدرتی که بتواند انسانها را به تملک خود در بیاورد. عده ای در کسب و کارشان، عده ای در مدرک تحصیلی و مهارت هایشان، عده ای در اعتقاد و عقیده و مذهب شان، عده ای در هنرهای دستی و مهارت های کلامی شان، عده ای با مدارک و مدارج عالیه شان یا همان تحصیلات و خلاصه انسان قرن 21 با تکنولوژی ها و امکاناتی که در اختیارش قرار گرفته به سمت قدرت و در اختیار گرفتن انسان ها و یا استثمار آنها حرکت میکند.

نگاهی به شبکه های مجازی که بیندازید متوجه منظور و کلام بنده می شوید. مطرح کردن، مطرح شدن و در اختیار گرفتن ما تمام هدف و مقصود است.

حال در این بین شما هستید که باید با تفکر و اندیشه ی خود، دقت کنید که آیا دوست دارید برده و بنده ی قدرت طلبی انسان ها و به انحصار گرفته شدن توسط آنها باشید یا دوست دارید آزاده زندگی کنید و در اندیشه ی قدرت نمایی یگانه ی آفرینش یعنی خداوند باشید؟ آیا برده و بنده ی انسان ها با تفکرات و اعمال و رفتارشان، عقایدشان و تحمیل هر نوع تفکر و منشی از سمت آنهاییم یا اینکه حواسمان آنقدر به خودمان و طی کردن مسیر زندگی و نقشه ی راه شخصی مان هستیم که به انحصار آنها درنیاییم و دست به مقایسه ی خود با آنها بزنیم یا حسرت و اندوه زندگی آنها را با زندگی خود گره بزنیم و بسیاری از ویژگی هایی که امروزه به کرات شاهد آن هستیم.

اگر هدف ما معرفی خداوند و شناخت او به عنوان یگانه هدف آفرینش باشد رفتارها و تفکرات ما نیز پیرو این مهم خواهد بود. چرا که تنها و تنها هدف زندگی شناخت خداوند و حرکت به سمت اوست نه آشنایی با تفکرات و نشان دادن راه از سمت کسانی که منیت و نفس و قدرت طلبی جز نشانه های شخصیتی آنهاست. شاید تنها قرار است با انتقال این تجربیات از هم چیزی بیاموزیم، انرژی مثبت و حال خوبی رد و بدل کنیم تا بتوانیم در مسیر زندگی خود حرکت کنیم. اگر فعالیتی هم داریم هدف این باشد که بتوانیم با انتقال این تجربیات کمکی به دیگری کرده باشیم تا نقطه ای روشن در زندگی شخصی خودمان ایجاد کنیم. هدف زکات علم است ولاغیر.

پیش از آنکه دیر شود، در مسیر خودشناسی و خداشناسی قدم بگذارید که همه ی آنچه که با خود خواهیم بُرد همین است ولاغیر. کسی با مدرک تحصیلی، مدارج علمی، موقعیت و جایگاه اجتماعی، ثروت، شهرت و... در پیشگاه خداوند حاضر نشده است بلکه این طی طریق کردن و سیر الی الله و دستگیری و کمک به انسانها و خودسازی است که میتواند به ما در هنگام دیدار با الله کمک کند.

ما آزاد خلق شدیم. بی هیچ زور و اجباری، خودمان انتخاب کرده ایم و انتخاب خواهیم کرد. ما بنده و برده ی تفکرات غالب و فرهنگ های نوخواسته و نوظهوری نیستیم بلکه به محض آنکه دنبال خداوند بگردید و راهتان طلب او باشد خود او اداره کننده ی زندگی تان خواهد شد. کاش هر روز تلاش مان این باشد که هرچه بیشتر آدمها را با مهر و محبت و صفات اعلی پروردگارمان آشنا کنیم آن وقت دیگر حتی لحظه ای احساس و رفتارمان این نبود که خودمان را مطرح و تفکرات مان را برتر و غالب تر بدانیم.

امان از دست ما!

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۰ مهر ۹۹ ، ۱۹:۰۶
mina nikseresht
پنجشنبه, ۲ مرداد ۱۳۹۹، ۰۲:۰۲ ب.ظ

عالی ترین چیزها از درون شکفته می شوند

 

دانش و تجربه، دورابطه ی همسو با یکدیگر دارند. زمانی که دانشی را فرا می گیرید نیاز به تجربه کردن و آزمایش دانش خود دارید تا بتوانید نگرشی تازه و دریچه ای جدید به روی زندگی خود و آفرینش بگشایید. افرادی که از تجربه کردن هراس دارند از عزت نفس پایینی برخوردارند و برعکس آنان که اهل ریسک کردن و کسب تجربه در آموختن دانش هستند دریچه ای تازه به روی روح و روان خود می گشایند. آنها به درجه ای از خودآگاهی و کشف حقیقت نائل می آیند که دریافت ها و شهود آنها از هستی را بالا خواهد برد. حال عده ای که از تجارب دیگران بهره می برند تا راه درست زندگی را کشف یا پیدا کنند همان دسته افرادی هستند که دارای عزت نفس پایین و خوداگاهی ضعیفی نسبت به خود اند.

میخواهم مثالی از تجربه و خودآگاهی را به شما انتقال دهم. این بار به رفتارهای آن دسته که از تجارب دیگران در شبکه های اجتماعی بهره می برند دقت کنید. به عنوان مثال فردی که بسیار علاقه مند به آشپزی است و در شبکه و فضای اجتماعی خود افرادی را که مهارت در این موضوع دارند انتخاب و دنبال میکند. از تجارب او بهره می برد و مو به مو دستورات او را در غذا درست کردن انجام می دهد. حتی نوع تزئین و موادی که فرد برای آن دستور به کار می برد را هم به آن دستورات اضافه میکند. غذا مثال ساده ای است از نوع رفتار این افراد. در این بین چه اتفاقی افتاده است؟ فرد به سطح خودآگاهی خود نرسیده است در نتیجه راه تجربه را بر زندگی خود می بندد و مانند آن ماشین برنامه نویسی شده ای عمل میکند که یک برنامه نویس آن را ساخته و به آن کدهایی برای اجرا داده است. آیا آن ماشین امکان تجربه و کشف و شهود را در زندگی خود دارد؟ خیر. ( شما را به دیدن سریال westword دعوت میکنم. آدمهای برنامه ریزی شده و ساخته شده ی دست بشر.) این افراد دقیقاً با خود همین کار را میکنند.کم کم این دسته از سبک زندگی و تجارب افرادی قابل احترام و علاقه مند به خود پیروی میکنند. نام فرزندشان را برحسب زندگی آن فرد که مورد علاقه ی آنهاست انتخاب میکنند و مشغول به شبیه سازی تمام زندگی خود با افراد موردعلاقه و احترام خود می شوند. به این ترتیب وارد جریاناتی می شوند که نه تنها راه کشف و شهود را می بنند بلکه تبدیل به مترسک های سخن گویی می شوند که نوع زندگی و سبک زندگی خود را برای دیگران تبلیغ میکنند تا برای آن دیگران الگو شوند و آن دیگران هم از روی دست آنها زندگی خود را بچینند. کپی برداران الگوسازی که خود زندگی شان را از روی دست دیگران ساخته اند. البته که تقلید نشانه ی ضعف عزت نفس و خلاقیت فرد می باشد.

(دقت کنید الگوبرداری از سیره ی انسان های وارسته  که دارای عصمت اند مثل انبیا و پیامبران و امامان الهی با انسان ها متفاوت است و اتفاقاً آن الگوبرداری و عمل به دستورات و تعالیم آنها راه خلاقیت، خودآگاهی و کشف و شهود را به روی انسان باز خواهد کرد.)

در این بین شما افرادی را پیروی می کنید که نمی دانید در چه سطحی از انرژی و فرکانس واقع شده اند؟ البته که نمی دانید این انرژی ها و فرکانس ها به صورت ناخواسته به شما منتقل خواهد شد  و البته که شما با پیروی از دیگران و استفاده از تجارب آنها که مربوط به زندگی خود آنهاست باعث مسدود شدن کانال ها و چاکراهای خود شده اید. من با خواندن غم نامه ها و ترس ها و تهدیدها یا حتی لذت های زندگی آن فرد که در شبکه های مجازی مشغول ثبت گزارشات روزانه ی خود است، سطح انرژی خود را پایین خواهم آورد. چرا؟ چون به مرور مشغول مقایسه جای جای زندگی خود با آن فرد مورد علاقه ام خواهم شد. آیا مقایسه سطح انرژی پایینی ندارد؟! البته هستند افرادی هم که اهل مقایسه نیستند که البته تعدادشان کم است. غالب افراد از عزت نفس پایین رنج می برند.

برخلاف اکثر افراد امروزی که بسیار علاقه مند این هستند تا جمعیت بیشتری را جذب خود کنند تا بازی مراد و مریدپروری را راه بیاندازند تا افکار، تجربیات، باورها و دانش خود را که در مسیر زندگی خویش کسب کرده اند به دیگران انتقال دهند، این روزها بیشتر دنبال این هستم تا دور و برم را آنقدر شلوغ نکنم تا کسی را مرید خودم سازم یا از فرورفتن در خلاهای درونی که منجر به تجربه هایم از درک هستی می شود باز بمانم. دقت کنید حرف من چیز دیگری است. شنیدن تجربیات دیگران خوب است. استفاده از نظر متخصص امور در نقاط مختلفی که مورد نیاز است هم گاهی لازم است اما تقلید و قدم به قدم پیش رفتن زندگی من یا پیروی از اصولی که افراد عادی برایمان مشق میکنند مخالف نظر بنده است. به شخصه از اصول و روش ها و تجربیات دیگران برای رسیدن به هدفی یا خواسته ای یا حتی روزمره هایم مثل آشپزی استفاده نمی کنم. چرا؟ اولاً که راه خلاقیت و خودآگاهی را می بندد دوما ما هر کدام باید مسیر رشد و تعالی خودمان را برویم تا به شعور و درک و شهود برسیم.

حالا برویم سراغ اینکه بالا بردن سطح انرژی به شما چه کمکی میکند؟

ساده ترین شکل آن داشتن آرامش و نشاط هر روز است. بسیاری افراد هستند که از نداشتن انگیزه و توان حرکت برای انجام هدف هایشان شکایت می کنند. اگر در مصاحبه های بالینی آنها دقت کنیم و روند رفتار آنها را در زندگی مورد مطالعه دهیم قطعاً به نقاطی برخورد خواهیم کرد که فرد خودش را زندگی نکرده است. اصلا علاقه مندی ها و زمینه های مورد استعداد خویش را نمی شناسد و به دنبال این است تا هر کسی را در یک زمینه ای دنبال کنید تا به آن چیزی که خانواده، جامعه یا افراد از موفقیت برایش تعریف کرده اند برسد. روزی که چشم باز می کند تا خودش را پیدا کند یک فرد سردرگم و آشفته به نظر می رسد که قدرت انجام هیچ کاری را ندارد.

افرادی که به خودآگاهی می رسند دارای انگیزه ی لازم، اعتماد به نفس و هدفی برای دنبال کردن در زندگی شخصی خود هستند. در این مسیر است که فرد به رشد و تعالی و خودشکوفایی می رسد و البته که خودآگاهی به دنبالش خلاقیت را هم به دنبال دارد.

ما نیاز داریم خودمان را خالی کنیم. از شلوغی ها ی اضافه، از افرادی که بدون دقت در سطح انرژی آنها، آنها را وارد دایره ی زندگی مان می کنیم. افرادی که افکار، گفتار و رفتار منفی دارند. ما نیاز داریم برای بالا بردن سطح انرژی خود پاکسازی انجام دهیم. دقت کنید به رفتار عرفا و مرتاض ها که بسیاری از روزها به غارها و خلوت هایی پناه می برده اند تا به خلا درونی برسند یا قسمت هایی از شبانه روز را که سطح انرژی کیهانی بالاست مثل قبل طلوع آفتاب به مراقبه های روحی یا عبادت بپردازند.

آن وقت بسیاری از افراد امروز به محض آنکه خلا درونی خود را حس می کنند سراغ شبکه های اجتماعی یا افرادی می روند تا این خلا درونی را پر کنند. آنها از خالی بودن درون شان می ترسند و این یعنی سطح انرژی پایین. در حالی که این خلا درونی به پاکسازی روان و روح شما کمک می کند و البته راه اتصال به منبع عظیم انرژی یعنی خداوند مهربان مان است.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ مرداد ۹۹ ، ۱۴:۰۲
mina nikseresht