روان سالم تر

مشخصات بلاگ
روان سالم تر

امروزه نیاز به تغییر لازمه ی داشتن یک زندگی موفق است. افرادی که همه روزه تصمیم به تغییر می گیرند تا امروزشان با دیروزی که رفته است و فردایی که نیامده متفاوت باشد افرادی هستند که تغییر و تحول را لازمه ی رشد و داشتن یک زندگی سالم و شاد می دانند.
این وبلاگ به شما کمک خواهد کرد تا تغییری هرچند کوچک در زندگی خودتان ایجاد کنید. خوشحال می شوم به عنوان یک راهنما سهمی در زندگی تان برای تغییر داشته باشم.
با آرزوی موفقیت برای شما

بایگانی
آخرین نظرات

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «راهکار» ثبت شده است

چهارشنبه, ۵ شهریور ۱۳۹۹، ۱۰:۴۴ ب.ظ

کجای راهید؟

نشسته ام یک گوشه.چند روزست بغضی‌ گوشه ی گلویم راه حرف زدن را برایم بسته است. گوشه نشستن ها و تنهایی ها و سکوت را دوست دارم. گاهی غبطه می خورم به حال آنها که بیشتر ساکتند تا حرفی، نکته ای، درسی بنویسند.سکوت شأن هم درس است. می دانیم وقتی او ساکت است در خودش فرو رفته است.دارد به خودش فکر میکند. من این گوشه نشستن ها را دوست دارم. همین گوشه هاست که بیشتر وقتها باعث رشد شده است. همین سکوت‌ها که چرا آمدم و آمدنم بهر چه بود مرا بفکر میبرد. بخودم تلنگر میزنم. نور لوسترهای وسط پذیرایی اذیتم میکند. این روزها به نور حساس شده ام. مغزم تاریکی میخواهد. تاریک که میشود بلند می‌شوم راه میفتم انگار شب که میشود من باید بلند شوم و کاری کنم. این روزها بیشتر از روزهای سال ۹۹ دنبال خودم گشته ام. چرا بیشتر رشد نکرده ام؟ اخلاق و رفتارم، هدفهای زندگیم که مرا در مسیر حرکت بسمت نور پیش میبرد،من کجای راه ایستاده ام؟
اسم سعدبن عبدالله اشعری را بلندتر از بقیه ی قسمت‌های صحبتش ادا می کند. قرار است قصه را به آب برساند؟
من طاقت این قسمتها را ندارم. قلبم این روزها مچاله میشود.هرشب.
من کدام قسمت خودآگاهی ایستاده ام؟
یاد آن روایت و سخن مولاعلی علیه السلام می افتم که فرمود: آیا گمان کرده ای که تو یک جسم و ماده کوچکی هستی در حالی که در تو عالم بزرگی نهفته است.
عالم بزرگ من چیست؟
هوا تاریک تر میشود. مسیری را تا ماشین پیاده میروم و باخودم به دنیای درون خودم و دیگرانی فکر میکنم که تمام هم و غم شأن همان دنیایی است که برای خود ساخته اند!

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۵ شهریور ۹۹ ، ۲۲:۴۴
mina nikseresht
يكشنبه, ۲۲ بهمن ۱۳۹۶، ۰۲:۰۷ ب.ظ

موفقیت آخر راه نیست....


داستان رابرت بروس اسکاتلندی را بخوانید. داستانی واقعی که هفتصد سال پیش در زمان پادشاهی انگلستان بر اسکاتلند رخ داده است. پادشاه انگلستان فرد ظالم و خونخواری بود که سالها به طور وحشیانه‎ای بر اسکاتلند ستم می‎راند. ولی در سال 1306 شاه اسکاتلند شد و اولویت اول خود را آزادی کشورش قرارداد. او لشکری را جمع آوری و بر ضد انگلستان اعلان جنگ کرد. متأسفانه ارتش انگلیس به دلیل تعداد نیروهای بیش‎تر و سلاح‎های پیشرفته‎تر، پیروز شد.

رابرت بروس فرار کرد و به غاری پناه برد. فضای غار سرد و مرطوب بود. خستگی و خونریزی زخمی که در جنگ برداشته بود احساس ناامیدی را در او تشدید می‎کرد. احساس شرم می‎کرد و فکر کرد که کشورش را ترک کند و دیگر بازنگردد.

همانطور که دراز کشیده بود، عنکبوتی توجهش را جلب کرد که برای ساختن تار خود روی دیوارهای غار سخت می‎کوشید؛ کاری که به نظر بسیار دشوار می‎رسید. عنکبوت از یک سوی دیوار به سوی دیگر رشته‎ای از تار خود را پرتاب می‎کرد، سپس همین عمل را از جهات مختلف انجام می‎داد. در حین تلاش عنکبوت بادی از دهانه‎ی غار به داخل وزید و تار ساخته شده‎ی او را پاره و عنکبوت را به گوشه‎ای پرتاب می‎کرد. اما عنکبوت دست از تلاش برنمی‎داشت. به محض اینکه باد فروکش می‎کرد، دوباره روی دیوار می‎رفت و کار خود را از سر می‎گرفت.

بارها و بارها باد تار و پود رسته‎شده‎ی عنکبوت را از هم درید و عنکبوت دوباره برخاست و کار خود را از ابتدا شروع کرد. به تدریج از شدت باد کاسته شد و عنکبوت توانست پایه‎های کار خود را طوری محکم بسازد که دیگر باد نتواند پاره‎اش کند. وقتی باد دوباره شدت گرفت، دیگر شبکه‎های تنیده‎شده‎ی عنکبوت به قدری قدرت یافته بود که دیگر پاره نشد و توانست کار خود را به انتها برساند.

رابرت بروس از مقاومت و پایداری عنکبوت حیرت‎زده شده بود. فکر کرد: « اگر این موجود کوچک به رغم مشکلاتی که با آن روبرو شد، توانست کار خود را به انتها برساند، پس من هم می‎توانم.» عنکبوت برای او به یک نماد تبدیل شد و از تجربه‎ی به‎ دست آمده در غار، شعاری را مطرح کرد: «وقتی در شروع به موفقیت دست نیافتید، دوباره و دوباره تلاش کنید.» پس از بهبود یافتن زخم‎هایش دوباره به جمع‎آوری ارتش دست زد و هشت سال با انگلستان جنگید تا سرانجام توانست آنها را در سال 1314 شکست دهد.

رابرت بروس مطمئناً به دنبال دست یابی به هدف خود یعنی پیروزی در جنگ نبود، بلکه فقط می‎‎دانست که آزادی برایش مفهوم بزرگی دارد و تا زمانی که در پی آن بود زندگی ارزشمندی را پیش می‎برد ( پس مشتاقانه همه‎ی سختی مسیر را تحمل می‎کرد.) ماهیت تعهد چنین است:

شما نمی‎دانید در آینده به اهداف خود خواهید رسید یا نه! فقط می‎توانید به سمت جلو و در مسیر ارزش‎های خود گام بردارید.

آینده در کنترل شما نیست. تنها مسئله‎ای که بر آن اشراف دارید توانایی خود برای ادامه دادن، آموختن  رشد در طول مسیر است. شاید گاهی نیاز باشد خود را به مسیر اصلی که از آن خارج شده‎اید بازگردانید. وینستون چرچیل می‎گوید: « موفقیت آخر راه نیست. شکست مرگ نیست. شجاعت شما برای ادامه‎‎ی مسیر است که ارزش دارد.»


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ بهمن ۹۶ ، ۱۴:۰۷
mina nikseresht
جمعه, ۱۴ فروردين ۱۳۹۴، ۱۱:۴۶ ب.ظ

چرا تنبلی می کنیم؟

اینکه تنبلی بد است و همه ی ما می دانیم که با تنبلی نمی توانیم به موفقیت برسیم هیچ شکی در آن نیست اما چرا با اینکه به بد بودن این عمل و رفتار واقف هستیم باز هم تنبلی می کنیم؟ تعطیلات فرصت بسیار خوبی بود تا خودمان را محک بزنیم و ببینیم جزء کدام دسته از افراد بودیم و یا هستیم! البته بگذریم از افرادی که منتظر تعطیلات بعدی هستند تا باز هم به ادامه ی مسافرت ها و گردش ها و وقت تلف کنی های خود بپردازند(البته همین جا باید توضیح دهم که تفریح مناسب و به جا لازمه ی زندگیست به شرطی که افراط و تفریط در آن نباشد!)

اگر شما جزء آن دسته افرادی هستید که دوست دارید تنبلی تان را درمان کنید لازم است خودتان را متعهد به نکات زیر کنید:

1)  ذهن تان را هر روز متوجه پیامدهای منفی و ضررهای ناشی از این رفتار باشد؛

به این فکر کنید که تاکنون چه لحظات و ساعت هایی را به خاطر این رفتار از دست داده اید در حالی که بوده اند افرادی که همین لحظات شان را به نحو احسن استفاده کرده اند.پس نکته ی اول این است که دفتری بردارید و ضررهای ناشی از این رفتار را در آن یادداشت کنید. این سؤال مهم را از خودتان بپرسید: من تاکنون به خاطر تنبلی هایم چه چیزهایی را از دست داده ام؟! و در نهایت لیست ضرررهای ناشی از این رفتار را برای خود یادداشت کنید.

2) به خودتان فرصت جبران بدهید؛

اینکه تا کنون چه چیزهایی را از دست داده اید برای بیدار کردن خودتان لازم است اما ادامه ی این کار باعث از بین رفتن اعتماد به نفس تان خواهد شد. پس توجه داشته باشید جبران این لحظات و برنامه ریزی برای تغییر رفتار بسیار می تواند به موفقیت تان کمک کند. تلاش کنید برای هر روز خود برنامه ی دقیقی را داشته باشید.

3) از مجاورت و معاشرت با افراد تنبل جداً خودداری کنید؛

رعایت تک تک این نکات بسیار مهم است. اما این مورد به نظرم مهمتر از موارد دیگر است. چرا که با همه ی زحماتی که می کشید اگر با فردی تنبل و یا افرادی که وقت خود را با حرف زدن های بی مورد و بی نتیجه یا انجام کارهای غیرضروری و غیرمهم تلف می کنند هم چون سمی هستند که لحظات زندگی شما را هدر می دهند. پس هر روز نیز مراقب باشید تا با این افراد به هیچ وجه مجاورت و معاشرت نداشته باشید. این افراد با کلام و رفتارشان به عدم موفقیت شما دامن می زنند. البته بعضی ممکن است این سؤال برایشان پیش بیاید که من در زندگیم با افرادی سر و کار دارم که نمی توانم آنها را از دایره ی زندگیم بیرون کنم! اینجا باید چگونه رفتار کرد؟ باید گفت اینکه شما نمی توانید این افراد را تغییر دهید و ابتدا باید به فکر تغییر رفتار خود باشید نکته ی حائز اهمیتی است. اگر این فرد همکار شماست ابتدا تا جایی که می توانید او را آگاه کنید. پیشنهاد مطالعه ی کتاب یا مقاله ای در این زمینه و یا معرفی کلاس ها و سخنرانی های مؤثر می تواند کمک حال خوبی باشد. اما اگر او اهل مطالعه و تغییر نیست بهتر است تا می توانید تنها در موارد ضرورت با او ارتباط برقرار کنید. قسمت خطرناک داستان زمانی است که بعضی افراد با همکارشان طرح دوستی می ریزند، با او صمیمی می شوند و... اگر این فرد جزء اعضای خانواده ی شماست وظیفه شما این است که علاوه بر اینکه ابتدا به فکر تغییر خود هستید اعضای خانواده تان را نیز از پیامدهای منفی تنبلی آگاه کنید. اگر شما پدر و مادر هستید باید مراقب باشید تا الگوی تنبلی به فرزندتان ندهید. چرا که اگر او از شما دیده باشد که وقت تان را با موارد بی جا هدر داده اید در جایی که به او تذکر بدهید که درس بخواند و یا امثالهم از شما حرف شنوی نخواهد داشت.

4)مراقب تعطیلات باشید؛

اگر به فکر درمان این رفتار هستید باید تا مدتها مانند یک بیمار که باید رأس ساعت های مشخصی داروهایش را هر روز مصرف کند و از مواردی که موجب تشدید بیماریش می شود دوری کند، شما نیز باید برای درمان این رفتار، مراقب آسیبها باشید. تعطیلات خطرناک ترین مرحله برای بازگشت تنبلی است. اینکه ما برای تعطیلات خود برنامه ی مشخص و معلومی نداشته باشیم باعث خواهد شد تا زمان خود را برای استفاده از این زمان مناسب از دست بدهیم.

5)داشتن برنامه ی مناسب و منسجم؛

افرادی که برای روز، هفته و یا ماه خود برنامه ریزی ندارند، بیشتر در معرض مبتلا شدن به تنبلی هستند. اینکه تا ظهر بخوابند، در خانه دوری بزنند و پای تلویزیون وقت شان را سپری کنند و شاید هم چند دقیقه ای مطالعه کنند این برنامه ریزی بسیار نامناسبی برای سپری کردن عمر و وقت شان است. برعکس افرادی هستند که هر روز سر ساعت مشخصی از خواب بلند می شوند و البته که صبح زود بهترین زمان برای اجرای برنامه هاست و در ادامه ی روز نیز به طور مشخص فعالیت هایشان را دنبال می کنند این افراد هیچ گاه تنبلی به سراغشان نخواهد آمد.

6) هم نشینی با افراد موفق و اهل عمل؛

دور و بر خود را از افرادی پر کنید که بسیار متعهدانه رفتار و عمل می کنند. افرادی که در هر زمینه ای از زندگی خود موفقیت هایی را کسب کرده اند و یا به طور مشخصی اهداف شان را دنبال می کنند. این افراد به شما انگیزه ی عمل می دهند. با مجاورت با این افراد خواهید توانست لحظات عمرتان را به درستی استفاده کنید.

7) مطالعه یک اصل مهم؛

مطمئن باشید هرچه ساعت مطالعه ی شما افزایش پیدا کند بیشتر خواهید توانست بر تنبلی خود فایق آیید. افرادی که اهل مطالعه نیستند و افرادی که از ضررهای ناشی از تنبلی آگاهی کافی ندارند در اولین فرصتی که برایشان فراغتی بوجود آید تنبلی به سراغشان می آید. برعکس آن افرادی که اهل مطالعه هستند افرادی خواهند بود که علاوه بر اینکه به بالا بردن آگاهی خود کمک می کنند به استفاده ی درست از وقت خود کمک کرده اند.

در پایان یادآوری می کنم رعایت تک تک این موارد به شما کمک می کند که تنبلی خود را درمان کنید. همه ی ما در معرض این بیماری خطرناک هستیم. بیایید در شروع سال جدید به خودمان قول دهیم که دور این عادت نامطلوب را خط قرمز بکشیم و در صورت تخطی خودمان را جریمه کنیم.

آرزو می کنم در سال جدید مبتلا به این بیماری خطرناک نشوید.

دوست تان دارم  و ازینکه من را همراهی می کنید از شما ممنونم. با آرزوی داشتن روزهایی شاد و پرانرژی :)

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ فروردين ۹۴ ، ۲۳:۴۶
mina nikseresht