روان سالم تر

مشخصات بلاگ
روان سالم تر

امروزه نیاز به تغییر لازمه ی داشتن یک زندگی موفق است. افرادی که همه روزه تصمیم به تغییر می گیرند تا امروزشان با دیروزی که رفته است و فردایی که نیامده متفاوت باشد افرادی هستند که تغییر و تحول را لازمه ی رشد و داشتن یک زندگی سالم و شاد می دانند.
این وبلاگ به شما کمک خواهد کرد تا تغییری هرچند کوچک در زندگی خودتان ایجاد کنید. خوشحال می شوم به عنوان یک راهنما سهمی در زندگی تان برای تغییر داشته باشم.
با آرزوی موفقیت برای شما

بایگانی
آخرین نظرات

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مقاله» ثبت شده است

دوشنبه, ۲۱ خرداد ۱۳۹۷، ۱۲:۱۹ ق.ظ

آدمهای با ارزش

لایقانه زیستن و خود را به هر قیمتی نفروختن حاصل احساس اطمینان به ارزشمند بودن خود است. اینکه کسی با آگاهی از توانایی‎های بالقوه، مهارت‎ها، استعدادها، امکانات و شرایط خود بداند لایق این است که چطور زندگی داشته باشد، با چه کسانی معاشرت‎هایش را ضمیمه‎ی روزمرگی‎هایش کند تا مورد سوءاستفادهی دیگران نباشد. اشتباه نکنیم. این احساس ارزشمندی اینگونه نیست که ما را دچار غرور کند، اینکه دیگران را بی‎ارزش کنیم. نه ابداً. اتفاقاً او که حس ارزشمندیش را با امکانات ظاهری مثل تحصیل، پول، مقام، موقعیت، امکانات توی سر دیگران می‎کوبد و به این وسیله احساس برتری دارد و جایی هم پا بدهد، شما را تحقیر می‎کند. این فرد از درون حس بی ارزشی را با خودش حمل می کند. بالا آمده ولی با اینها. خلاهای روانیش را به این وسیله جبران می‎کند. توسر ی‎خوری‎هایی که از دیگران خورده بیشتر باعث شده خودش را به اینجا برساند تا انتقام بگیرد.

احساس ارزشمندی یک حس درونی است و این حس درونی قابل انتقال به دیگران است. ما در رفتار و گفتارمان این را به دیگران منتقل می‎کنیم.مطمئناً اگر شما با آدمهای ارزشمند معاشرت داشته باشید، هیچ وقت در شرایطی قرار نمی‎گیرید که احساس کنید کوچک شده‎اید، توی سرتان خورده، حس مقایسه ندارید و از این معاشرت پی به توانمندی‎های خودتان نیز خواهید بُرد. در معاشرت با آدمهای ارزشمند لازم نیست نقش بازی کنیم.خودمان نباشیم. از نشان دادن خود واقعی‎مان، ترسی نداریم و بلکه شهامت و جسارت‎مان در ابراز وجود هم بیشتر خواهد شد.

بودن در کنار آدمهای ارزشمند، شما را متواضع‎تر، افتاده‎تر، شجاع‎تر، بااعتماد به نفس‎تر و توانمندتر می‎کند. مراقب باشید در تله‎های روانی آدمهایی نیفتید که از درون احساس ارزشمندی ندارند و جبرانش را با امکانات بیرونیشان به نمایش می‎گذارند که اگر کمی به رفتارشان دقت کنید خواهید دید این معاشرت ثمره‎ای جز حس تحقیر ندارد.

آدم ارزشمند درصدد تخریب کسی نیست. جمله‎ی من بهترم و تو بدتر(از هر لحاظی: مادی، معنوی، تحصیلی،خانوادگی، شغلی، اجتماعی و...) دستاویز گفتاری افرادی است که حس بی‎ارزشی را با خودشان حمل می‎کنند.

خداوند فرمود: إنَّ أکرَمَکُم أتقاکُم؛ بهترین شما، باتقواترین شماست.

مراقب باشید آدمهای توخالی را تعقیب نکنیم!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ خرداد ۹۷ ، ۰۰:۱۹
mina nikseresht
دوشنبه, ۶ شهریور ۱۳۹۶، ۰۴:۳۳ ب.ظ

از افکار منفیم خسته شدم! چکار کنم؟!!!


خیلی وقتها از من سوال می کنند برای اهمیت ندادن به فکرهای منفی ام چه کار کنم؟

یا من هر کاری می کنم نمی توانم افکار منفیم را از بین ببرم. گاهی همه ی انرژیم صرف مقابله با اینها میشود. هرچند افکار منفی از بین بردنی نیست و کسانی که برای از بین بردن این افکار به شما راه کار داده اند، بسیار اشتباه بوده است. شما باید طرز مواجهه با افکار منفی را یاد بگیرید. به هر حال شیوه های تربیتی و محیطی این افکار را به ما القا کرده است و شما باید برای آن دستورالعمل مشخصی داشته باشید.

قدم اول برای مقابله با این خودگویی ها، شناختن آنهاست. ممکن است افکار و خودگویی های منفی در اعماق ذهن شما باشند و شما از آنها آگاهی نداشته باشید اما این افکار منفی خواه ناخواه بر احساسات و عملکرد شما تاثیر می گذارند.

1.من ارزشش را ندارم

این جمله مستقیما اعتماد به نفس شما را مورد حمله قرار می دهد و هیچ ریشه ای در حقیقت ندارد. گفتن "من ارزشش را ندارم" باور منفی است که می تواند به سرعت شما را از پا درآورد. پس تا دیر نشده کاری بکنید.

2.من آدم بی خاصیتی هستم

گفتن این جمله به خود به کلی قدرت شخصی تان را می رباید و شما را بدون انگیزه می سازد.

3.من نمی توانم آن کار را انجام دهم

این جمله هم قدرت شما را کاهش می دهد. زمان هایی وجود دارد که شما واقعا نمی توانید کاری را انجام دهید، اما در اکثر مواقع این فکر ، بیشتر یک حمله به خود است تا واقعیت!

4.من هرگز پیشرفتی نخواهم داشت

این خودگویی آغازی برای شکست است قبل از آنکه شما واقعا شروع به انجام آن کار بکنید. همه ما می دانیم که موفقیت پس از تلاش ما و در یک زمان خاص فرا می رسد. گفتن این مسئله به خود که "شکست خواهم خورد" قبل از آغاز یک کار، شما را از شکوفایی استعدادها و رسیدن به جایگاهی که استحقاق آن را دارید، باز خواهد داشت.

5.دیگران من را دوست نخواهند داشت

یک شروع برای طرد شدن. زمانی که شما وارد یک موقعیت می شوید و به خودتان می گویید که دیگران شما را دوست نخواهند داشت در واقع با دست خودتان (با فکر خودتان) این طرز فکرتان را به واقعیت تبدیل می کنید. زیرا وقتی با این فکر وارد یک جمع می شوید از ترس اینکه دیگران با شما برخورد خوبی نداشته باشند، از جمع کناره گیری می کنید و کمتر با دیگران حرف می زنید. بنابر این به طور طبیعی دیگران هم با شما کمتر صحبت می کنند. بنابراین خودگویی منفی شما تایید می شود.

6.دیگران بهتر از من هستند

معمولا همه ما تمایل داریم خودمان را با دیگران مقایسه کنیم. اما گفتن این جمله به خود که " دیگران بهتر از من هستند" ضربه شدیدی به اعتماد به نفس وارد می کند.

7.من بی کفایت هستم

گفتن این جمله به خود باعث می شود احساس کنید برای دستیابی به خواسته های خود از زندگی لیاقت ندارید. حس بی کفایتی شخصی به شدت باعث بی انگیزگی می شود.

8.من باید کامل باشم

یک روش برای تضمین شکست خوردن، انتقاد از خود در زمانی است که کامل نیستید. این زمان در واقع همه زمان هاست زیرا همه ما کاملا ناکامل هستیم.

9.نظر من اهمیتی ندارد

در این جمله اعتماد به نفس بسیار پایینی نهفته است. در صورتی که این جمله را به خودتان می گویید احتمالا خودتان را بی ارزش در نظر می گیرید.

10.من هیچ تغییری نمی کنم

این جمله سرشار از ناامیدی است و باعث می شود شما در رکود بمانید و هیچ تلاشی برای پیشرفت و تغییر انجام ندهید.

با خودگویی های منفی چه کار کنیم؟

گام های زیر را پیگیری کنید تا بهتر بتوانید بر خودگویی های منفی تان کنترل داشته باشید:

* مچ خودتان را بگیرید.

در ابتدای روز زمان کوتاهی را به فکر کردن به افکار و خودگویی هایتان اختصاص دهید و خودگویی های منفی تان را شناسایی کنید.

* برای خودگویی منفی تان عنوان بگذارید.

مشخص کنید که خودگویی منفی تان دقیقا چیست. می توانید از 10 مورد ذکر شده در این مقاله استفاده کنید.

* این تنها یک فکر است.

همه ما در طول روز فکرهای زیادی را از سر می گذرانیم. اما همه آنها واقعی نیستند . بنابراین زمانی که فکر یا خودگویی منفی تان را شناسایی کردید، به خودتان بگویید " این تنها یک فکر است". بنابراین شما باور دارید که یک فکر فقط یک فکر است نه حتما یک واقعیت.

* میزان واقعی بودن فکر خود را بسنجید.

به عنوان یک قاضی در مورد فکر خود قضاوت کنید. ببینید فکرتان تا چه اندازه واقعیت دارد. اگر تا حد زیادی واقعی بود تلاش کنید برای آن راه حلی پیدا کنید. مثلا اگر دلایل و شواهد کافی برای این خودگویی منفی دارید که "دیگران من را دوست ندارند" فکر کنید که چگونه می توانید رفتار خود را تغییر دهید تا فرد دوست داشتنی تری شوید. اما اگر فکرتان واقعیت کمی دارد بهتر است آن را با جملات و خودگویی های مثبت جایگزین کنید.

.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ شهریور ۹۶ ، ۱۶:۳۳
mina nikseresht

امروز زنگ زده بود تا در مورد مشکلاتی که در رابطه ی زناشویی شون با همسرش دارن مشورت کنه. احساس می کردم نسبت به قبل عصبی تر شده. طی حرف زدن هاش و مشکلاتی که با همسرش داشت فهمیدم که این حالت روانی مقاومتی هست که داره به رفتارهای قابل تامل همسرش از خودش نشون میده. طی نیم ساعتی که باهم حرف زدیم من یک ربع فقط می شنیدم.

می گفت: دو سال با هم دوست بودیم. اوایل فکر می کردم وقتی بهم کاری رو تحمیل می کنه یعنی اینکه عاشقمه و منم باید مثل برده ها به حرفش باشم و هرچی میگه بگم چشم. خدا نمی کرد که من 5 دقیقه دیرتر از موعدی که تعیین کرده بود خونه برسم. باید می دیدی چه قشقرقی به پا می کرد.

خانواده ام مخالف ازدواج مون بودن. چون ما از دو شهر متفاوت بودیم. خانواده ی من وقتی حرف تحقیق رو پیش کشیدن که باید در مورد پسرتون تحقیق کنیم، بهشون برخورد. نظرشون این بود که نیازی به تحقیق نیست و اگه شما ما رو میخواین، نباید تحقیق کنید. منم که عاشقش بودم به خانواده ام گفتم که نیازی به تحقیق نداره و همینی که من و اون همدیگه رو دوست داریم، کافیه.

خلاصه ما با هم ازدواج کردیم و حالا صاحب فرزند دختر 2ساله هستیم.

رفتارهای همسر این خانم حاکی از پارانویید بودن شخص داره. بدبینی شدیدی که تبدیل به مراقبت های روانی و رفتاری از طرف مقابل میشه.

با فلانی راه نرو، حق نداری بهش سلام کنی! چون ممکنه چنین و چنان بشه.

چرا مادرت اینو گفت؟ منظورش این بود!

چرا اومدی توی اتاق؟ میخواستی به حرفای من گوش بدی و ....

و این ها گاهی به زد و خورد از جانب طرف مقابل هم میرسه.

با حرفهایی که زد و ماجرایی که تعریف می کرد می شد حدس زد که آقا به هیچ وجه حاضر به رفتن به مشاوره و روان پزشک نیست و حالا باید یک طرف داستان رو از طریق رفتارهای درمانی مناسب حل کرد.

لحظاتی سکوت کردم و ادامه ی گفتگو به جلسه ی بعدی موکول شد.

از ساعت 12 که صحبت مون تموم شده، این مورد از ذهنم بیرون نمیره که چرا باید این طوری برای مهم ترین قسمت زندگی مون تصمیم بگیریم؟ بدون تحقیق، بدون برآورد سالم بودن شخصیت طرف مقابلمون، بدون بررسی خانواده ها و کفویت. صرف اینکه احساس می کنم این احساس و هیجانات کاذب رو می تونم اسمش رو بذارم عشق و بعد تن به رابطه بدم.

تازه اگه آدم زرنگی بود باید همون موقعی که باهم دوست بودن تشخیص می داد که این فرد دچار اختلالات متعدد شخصیتی هست...

تا بعد که بازم واستون بگم

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ خرداد ۹۶ ، ۱۷:۲۵
mina nikseresht
شنبه, ۲ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۱۲:۰۸ ب.ظ

قهرمانان، قهرمان، زاده نشده اند!




حتما دیدی اینایی رو که میخوان رژیم بگیرن و یکی دو روز اول رو حسابی سخت چیزی نمی خورن و بعد از یک هفته، دوباره برمی گردن به رفتار قبلی شون و هر وقتم بهشون بگی نمیخوای وزنت رو کم کنی، میگه میخوام ولی نمی تونم.

اصولا موفقیت و رسیدن به هدف های زندگی نیز مثل رژیم گرفتن می مونه. یعنی اینکه شما باید برنامه ی ثابت، منظم و ادامه داری رو هر روز انجام بدی و هیچ وقت وسطش رهاش نکنی. همه ی اونایی که الان به جایی رسیدن، قبلش کلی سختی و زحمت و رنج رو تحمل کردن و فرقشون با آدمایی که هدف رو رها کردن و به ادامه ی رفتار قبلی و روش زندگی شون برگشتن اینه که وسطش جا نزدن، خسته نشدن و ادامه دادن.
این حرفا رو خیلی ساده نخون. راه رسیدن همینه و اگه غیر این بود حتما به منم یاد بده.
اگه میخوای رفتاری رو تغییر بدی، باید اول از همه شوخی رو بذاری کنار. اگه میخوای با من پیش بری من با کسی شوخی ندارم و بسیار در تغییر رفتار و فکر جدی هستم و اصلاً جدیت شرط لازم برای تغییر کردن هست. جدیت به معنای انجام کار به هر قیمتی هست. خستگی، تنبلی، حوصله نداشتن و ادامه دادن عادت های مخرب، مانع بزرگی برای تغییر نکردنه.
بهم میگه دلم میخواد عوض شم اما دست خودم نیست! این خیلی جمله ی بدی هستش. یعنی چی؟ یعنی من هنوز نمیخوام تغییر کنم. اول از همه باید این جدیت رو در خودت ایجاد کنی بعدا در قدم های بعدی با هم همراه میشیم.
یا الان، یا هیچ وقت.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ ارديبهشت ۹۶ ، ۱۲:۰۸
mina nikseresht
شنبه, ۹ بهمن ۱۳۹۵، ۰۸:۴۱ ب.ظ

زندگی برمدار خوشبختی

من خیلی‎ها را در طول روز می‎بینم که بلد نیستند از زندگی‎شان لذت ببرند. بلد نیستند با داشته‎هایشان احساس خوشبختی کنند و بلد نیستند با روش‎های شکرگزاری به داشته‎هایشان اضافه کنند.

خیلی وقتها برایم پیش آمده که اول صبحی که ماشین نداشتم و مجبور شدم مسیری را سوار تاکسی شوم به محض سوار شدن با لبخند  و با صدای بلندی سلام گرمی کردم اما متاسفانه راننده نه جواب سلام داده و نه از حال خوش من، حالش خوب شده! نمی‎دانم چرا اما بعضی‎ها هر روزشان را با رنج و غصه و غم شروع می‎کنند. بعضی‎ها هم اصلاً نمی‎دانند این حال بدشان چقدر در جذب انرژی‎های روزانه‎شان تاثیرگذار است و بی‎خبر از این اتفاق هستی، باز هم به همین روند حال بد ادامه می‎دهند و هر روز هم شاکی‎تر از روز قبل.

دوست خوبم، برای جذب خوشبختی باید احساس خوشبختی کرد و برای احساس خوشبختی باید بر روی مدار خوشبختی قرار گرفت.

مدار خوشبختی بر روی چه فازی می‎چرخد؟

مدار خوشبختی بر روی فکرهای مثبت و امیدوارکننده، کلمات مثبت و امیدوارکننده و نشست و برخاست با آدم‎های مثبت و امیدوار می‎چرخد.

اگر می‎خواهیم خوشبختی به سراغمان بیاید باید مراقب اینها باشیم. باید آدم‎های منفی را از زندگی‎مان حذف کنیم. آدمهایی که حالشان بد است و این حال بد روحی‎شان را به شما هم سرایت می‎دهند.

منظور از فکر مثبت تلقین توهمات خارج از واقعیت نیست. چون این دوره خیلی‎های الکی خوش هستند که در فضا زندگی می‎کنند و فقط بلدند فرمول‎هایی بدهند که به کار من در این شرایط نمی‎آید. منظورم از فکر مثبت دیدن واقعیت بد و تلخ و در عین حال حفظ روحیه ی مثبت مان است.

مراقب ادبیات گفتگوهایمان باشیم. گاهی یک کلمه‎ی منفی و ناامیدکننده درهای خوشبختی را به رویمان می‎بندد.

مراقب حالت چهره‎مان باشیم. سعی کنیم هر روز هرچند که گاهی ممکن است حالمان خوب و خوش نباشد و کسانی حال خوبمان را بد کنند، اما باز هم لبخند بزنیم و رفتار بد آدمها را ملاک حال خوب و بدمان قرار ندهیم.

مطمینا کسانی خوشبخت واقعی اند که روز به روز در خودسازی و رشد خویشتن بیشتر و بهتر قدم برمی دارند.

امیدوارم زندگی‎تان بر مدار خوشبختی بچرخد و یادمان باشد زندگی کردن همین حرفهای ظاهرا ساده برای خیلی ها مشکل است.

آدمها به فرمول مهربانی نیاز ندارند، آدمها به عمل مهربانی نیاز دارند.

آدمها به فرمولهای حرف خوب من نیازی ندارند، آدمها به رفتار و عمل خوب من نیاز دارند.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ بهمن ۹۵ ، ۲۰:۴۱
mina nikseresht
يكشنبه, ۱۴ شهریور ۱۳۹۵، ۱۱:۲۳ ق.ظ

مراقب دام مهرطلب ها باشیم!


ارتباطات مهم‎ترین قسمت زندگی ما را تشکیل می‎دهد. ارتباط با افراد با تیپ‎های شخصیتی متفاوت و کنترل و مدیریت این روابط، مهم‎ترین هنر ما در این موضوع است. این قضیه حتی در انتخاب دوست و همنشین اهمیت بسیار زیادی دارد. کما اینکه اگر این گزینه را در نظر نداشته باشیم، قطعا آسیب‎های روحی متفاوتی از جانب آنها دریافت خواهیم کرد. یکی از شخصیت‎هایی که مصاحبتی با آنها بسیار به زندگی‎مان لطمه خواهد زد، شخصیت‎های مهرطلب است. مهرطلب شخصی است که به شکل افراطی در پی متقاعد کردن و راضی نگه داشتن فرد مقابلش است و به دنبال این نیز اگر دریافت درستی آنطور که مدنظرش باشد، دریافت نکند به او آسیب خواهد زد. این آسیب‎ها غالباً رفتاری است.

افراد مهرطلب همواره تشنه‎ی ابراز محبت و درک کردن هستند. یعنی تو تحت همه‎ی شرایط باید بتوانی حرف و نظر آنها را درک کنی و برخوردهای درست و خوبی با آنها داشته باشی و خودت را با شرایطی که او برایت تعریف کرده است وفق دهی و اگر تو بخواهی خلاف این شرایط رفتار یا عمل کنی، شاهد برخوردهای غیرقابل پیش‎بینی خواهی بود.

افراد مهرطلب، کودک آسیب‎دیده دارند. به این معنا که حس ترحم شما در ارتباط با این افراد باید همواره جریان داشته باشد. جواب آنها را نباید با بی‎محبتی داد. چرا که برای این افراد در پشت هر هر بی‎محبتی هزاران برداشت فکری شکل می‎گیرد و این برداشت‎ها ممکن است در ارتباط آسیب‎زا باشد چرا که آنها همواره به دنبال فرصت هستند تا یا با نیش زبان، یا با قهر به اشکال مختلف این بی‎محبتی شما را جبران کنند. لذا شما در ارتباط با این افراد باید مراقب کودک آسیب‎دیده‎ی آنها باشید. شما همواره باید آنها را دوست بدارید و مراقب رعایت حساسیت‎هایشان باشید.

مهرطلب‎ها به شدت می‎ترسند از اینکه مورد انتقاد قرار بگیرند یا کسی آنها را ولو یک نفر قبول نداشت باشد و با همین ذهنیت به دیگران محبت می‎کنند تا محبت متقابل دریافت کنند و باز هم اگر این محبت دریافت نشود، باز هم روابط‎تان را دچار آسیب می‎کند.

افرادی که عاشق می‎شوند نیز جز افراد مهرطلب قرار می‎گیرند. چرا که حدی از دوست‎داشتن برای برای خودشان قایل شده‎اند و اگر این عدد دوست‎داشتن طرف مقابل از این مقدار کمتر شود، دچار مشکلات روحی و فکری خواهند شد. شاید یکی از علت‎های خیانت، مهرطلب بودن طرف مقابل باشد. چرا که اگر به اندازه‎ی کافی از همسرش محبت دریافت نکند، خود را مجاز به خیانت می‎داند تا این محبت را از طریق دیگری دریافت کند و شاید یکی از بیشترین مشکلات روابط همسران ریشه در مهرطلب بودن آنها در روابط‎شان دارد. امثال اینها که : چرا به من توجه نکرد؟ چرا نگاهش محبت‎آمیز نبود؟ چرا نسبت به من اینطور واکنش نشان داد، چرا جواب پیامک‎های من را نداد و ...

خلاصه‎ی کلام اینکه، به شدت مراقب افراد مهرطلب باشیم. این افراد انتخاب‎ها و گزینش‎هایشان نیز بر همین اساس تعریف می‎شود. مورد قبول بودن، تایید گرفتن، دوست داشته شدن تحت هر شرایط اخلاقی و روحی منفی که دارند، کناره‎گیری از رابطه به خاطر عدم دریافت محبت و حذف کردن افرادی که از آنها محبت لازم و کافی و تایید موردنظر را دریافت نکنند و ...

این ویژگی‎ها به شما کمک می‎کند تا تشخیص درستی از تیپ شخصیتی فرد داشته باشید.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ شهریور ۹۵ ، ۱۱:۲۳
mina nikseresht