روان سالم تر

مشخصات بلاگ
روان سالم تر

امروزه نیاز به تغییر لازمه ی داشتن یک زندگی موفق است. افرادی که همه روزه تصمیم به تغییر می گیرند تا امروزشان با دیروزی که رفته است و فردایی که نیامده متفاوت باشد افرادی هستند که تغییر و تحول را لازمه ی رشد و داشتن یک زندگی سالم و شاد می دانند.
این وبلاگ به شما کمک خواهد کرد تا تغییری هرچند کوچک در زندگی خودتان ایجاد کنید. خوشحال می شوم به عنوان یک راهنما سهمی در زندگی تان برای تغییر داشته باشم.
با آرزوی موفقیت برای شما

بایگانی
آخرین نظرات

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کارما» ثبت شده است

میگفت: توی اون چندسالی که خوابگاه زندگی کردم، سخت ترین سالهای زندگیم بود. مجبور بودم آدمایی رو تحمل کنم که هیچ نزدیکی ارزشی و اخلاقی بهم نداشتند و در عین حال با اون تحمل کردن ها سختی های درس خوندن و دوری از خانواده و غربت یه شهر کوچیک رو هم تحمل کنم.

قسمت بدِ ماجرا وقتی بود که یکی به جمع مون اضافه شد که خیلی آدم حسودی بود. اون موقع ها من هنوز مجرد بودم و ازدواج نکرده بودم ولی اگه یکی از بچه های خوابگاه ازدواج میکرد، دیگه واویلا بود. یه جوری طرف و اذیت میکرد که بهش اعصاب نمی موند چه برسه به اینکه خوشحال باشه که ازدواج کرده. هر کاری که از دستش می مومد برای اذیت کردن اون آدمی که تازه ازدواج کرده تا روزگار خوابگاه بودنش زهرمارش بشه و شیرینی تازه عروس بودنش توی دهنش تلخ بشه انجام میداد.

حالا من که مجرد بودم سعی می کردم بیشتر هوای اون بیچاره ای رو داشته باشم که طعمه ی اذیت و آزار این خانم واقع میشد. از صبح که میرفتم دانشگاه خسته و کوفته شب میرسیدم خوابگاه و وقتی میومدم با کوهی از ظرف های نشسته توی ظرفشویی و اتاق بهم ریخته مواجه بودم و اون فرد تازه وارد حسود حتی به خودش زحمت اینو نمیداد اگه کسی و اذیت میکنه لااقل به فکر نظافت سوئیت مون هم باشه و باری به دوش ما نذاره. خلاصه که این چهارسال مُردم تا از اون خوابگاه بارم و بستم و به شهر خودم برگشتم.

داشت دلداریم میداد که نگران نباش، این قانون دنیاست که هر چه کُنی به خود کُنی گرهمه نیک و بد کنی؛

بین صحبتش ادامه داد: این قصه رو گفتم که بگم حالا که من 15ساله ازدواج کردم و اون هم خوابگاهی هم که اونقدر بقیه رو به خاطر ازدواج شون اذیت میکرد بالاخره ازدواج کرد. اما اصلاً زندگی خوبی نداره و هم خوابگاهی هامون میگفتن هرچقدر ما رو اذیت کرد حالا داره توی زندگیش میکشه.

وقتی کسی ناکامی رو در جایی از زندگیش تجربه میکنه مثل خانواده، تحصیل، شغل، ازدواج و... ، اگر بلد نباشه اون ناکامی رو تبدیل به پیروزی کنه و به جاش از مکانیسم های دفاعی روانی بهره ببره و دست به دامن صفات زشت اخلاقی و رفتاری بشه آسیبش قبل از اینکه متوجه زندگی کسی بشه، دامن زندگی خودش رو می گیره.

واسه ی همینه می گیم با کسی یا کسانی رفاقت و همنشینی کنید یا حتی ازدواج کنید که ناکامی کمتری رو تجربه کردن و اگر ناکامی در زندگی داشتن اون رو تبدیل به موفقیت و از نو برخاستن کردن و به فکر آسیب زدن و لطمه به دیگران به هر طریق ممکن نبودن.

من در تمام این سالها افراد زیادی رو دیدم و می بینم که انتقام نداشتن ها و ناکامی های زندگیشون رو از کسانی گرفتن که در مسیر حرکت به سمت هدف ها و مقاصد زندگی شون بودن ولی هیچ وقت به این نکته توجه نداشتن که این رفتار بیشتر باعث تجربه ی ناکامی بیشتر و شکست های مجدد خواهد بود.

همیشه به دختر خانم هایی که در شُرف ازدواج هستن پیشنهاد و توصیه می کنم اگر در شرایطی واقع شدید که خواستید با کسی ازدواج کنید که قبلاً تجربه ی ازدواج ناموفقی رو داشته دقت کنید ببینید ناکامی های ازدواج قبلی شو تبدیل به موفقیت کرده یا نه؟ موفقیت به معنای اینکه از بحران و آسیب های اون ناکامی عبور کرده باشه و بتونه به روال زندگی عادیش برگرده، هدف ها و برنامه ای تازه ای رو برای احیای فردیت و شخصیت خودش ایجاد کرده باشه و به سمت اونها حرکت و اقدام مثبتی داشته باشه.

یعنی چی؟ یعنی من اگر تجربه ی ناموفقی از ازدواج قبلیم دارم، به هر دلیلی؛ باید نقاط ضعف خودم رو در اون مسأله و بحران تبدیل به نقاط مثبت کرده باشم. مثلاً اگر من به عنوان یه خانم بخاطر خیانت از همسرم جدا شدم و از این ازدواج لطمه های زیادی از لحاظ روحی و عاطفی دیدم، پس این مسأله نباید باعث به وجود آمدن تله ی بی اعتمادی، نفرت و خشم نسبت به تمام مردان باشه و یا این تله ی بی اعتمادی کم کم تبدیل به بدبینی های شدید و سوءظن به دیگرانی بشه که زندگی سالم و رفتار سالم تری داشته اند که اگر این طور رفتار نمی کنم حتماً ناکامی من در ازدواج قبلم، برطرف نشده تا تبدیل به حل مسأله و عبور از بحران برای من باشه. برعکس من از تمام آدمهایی که به هر صورتی من رو یاد اون فرد می ندازن متنفرم، یا خشمی رو در روانم با خودم جابه جا میکنم که باعث جذب انرژی های منفی بیشتر به زندگیم میشه.

نکته ی آخر اینکه، افراد موفق، اونایی اند که نه تنها به زندگی دیگران لطمه ای نمی زنند، بلکه اگر هم کسانی روزی زندگی اونها رو با خاک یکسان کردند، اونها به جای انتقام، خشم و نفرت و جبران بدی اونا دوباره بلند شدند و از نو ساختند و اون ناکامی ها تبدیل به موفقیت های بیشتر و رشد بهتر شد.

امیدوارم که اونقدر خدا بهمون عقل و معرفت بده که حواسمون به رفتارهامون و زندگی کسانی باشه که حقی به گردن ما گذاشتن چون که شیرینی و خوشمزگی زندگی در نهایت نصیب ما میشه نه دیگران.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ مهر ۹۹ ، ۱۲:۱۸
mina nikseresht
چهارشنبه, ۱۶ مهر ۱۳۹۹، ۰۷:۳۷ ق.ظ

کارما نزدیک تر از همه چیز به ماست

می گفت: گاهی دنیا و کائنات کارمای عمل و رفتارت رو این قرار میده که زندگی خوشمزه ای نداری و وقتی زندگی خوشمزه ای نداشته باشی نمیتونی از نعمتهایی که در اختیار داری استفاده کنی و بابتش سپاسگزار خدا باشی. صبحت و شب میکنی و شبت رو صبح و هر روز در جستجوی چیزی هستی تا احساس خوشبختی کنی غافل از اینکه شاید خیلی ها چیزهایی رو که تو داری ندارند ولی از همون اندک های زندگی شون احساس خوشبختی و نشاط می کنند و تازه بیشتر هم سپاسگزار خداوندند.

مجردی که در حسرت ازدواج بود و تمام فرصت هایی که میتونست در اون زمان ازش بهترین استفاده رو ببره و همیشه حسرت بقیه رو میخورد و متاهلی که مدام در حسرت زندگی مجردی و زندگی کسانی بوده و هست که بقول خودش آزادی عمل بیشتر و گرفتاری کمتری دارند! اصلاً ساده بگم یکی از چیزهایی که نشون میده بعضی ها لذت زندگی الان شون رو درک نمی کنن و هنوزم منتظر اتفاقات قشنگ و بهتر زندگین، دقیقاً کسانی اند که گاهی می بینیم در حسرت روزهای قبلند. مثلاً چه خوب بود اون روزا کرونا نبود! یادش بخیر سالهای قبل این موقع فلان جا بودیم و هزارصد افسوس بر اینکه الان اون شرایط نیست و... ؛ حالا موقع گفتن این جملات و حرفها چه پیام روانی دارم از خودم صادر میکنم؟

اینکه من الان و در شرایط حاضری که هزار و یک نعمت بزرگ دارم حسرت گذشته ای رو میخورم که وجود ابعادی نداره و من دیگه درکی از اون لحظه ندارم. پس زمان حالم رو از دست دادم و دقیقاً روزهای بعد هم دوباره حسرت این روزایی رو خواهم خورد که رفت و من لذت نبردم و استفاده ی درستی هم نداشتم. بعد کم کم می بینم من شدم یه آدم 30 یا 40 ساله با کلی فرصت از دست داده شده و این افراد تا آخر عمر حسرت روزهایی رو خواهند خورد که در گذشته بوده و حالا نیست.

هر وقت خواستین انرژی روانی کسی رو اندازه بگیرن و یا ببینین این فرد انرژی مثبتی داره که به شما حال خوب و سالمی بده ببینید چقدر از گذشته و چیزهایی که بوده حرف میزنه و آیا الان نسبت به گذشته تغییر رفتار و عملکردی داشته یا نه یا اینکه این فرد همون آدم 5ساله قبله که اون موقع هم همین بود بدون اینکه تغییری کرده باشه.

امروز صبح میخوندم نوشته بود:

وقتی ما به خودمون این اجازه رو براحتی میدیم که به دیگران توهین یا بدزبانی کنیم،اونها رو سرزنش کنیم، به اونها تهمت بزنیم و شخصیت اونها رو خرد کنیم در حقیقت این کارمای رفتاری و گفتاری ما به شکل خیلی بدتری به زندگیمون برمیگرده. این روزها که خیلی جاها توی خونواده ها، در فامیل، فضای مجازی و محیطهای اجتماعی زیاد می بینیم به دیگران توهین میشه و کلام و رفتار پاکیزه ای در بعضی وجود نداره به خودمون هی تلنگر بزنیم اگر دنبال خوشمزگی زندگی و درک لحظات اکنون مون هستیم و دلمون میخواد از فرصت های امروزمون بهترین و بیشترین استفاده رو ببریم و بعدها کارما و عقوبت های رفتاریمون به شکل گرفتاری یا حتی صفات زشت اخلاقی مثل غرور، نفاق و دورویی و قلب تاریک و تیره ای که جذب و اتفاقات خوبی رو برای فرد رقم نخواهد زد، نصیب و روزیمون نشن دقت و توجه مون به عمل و رفتار خودمون باشه. بارها وبارها این رو می بینم که کسانی که اجازه ی سرزنش دیگران رو به هر دلیلی به خودشون دادن چه زندگی و عاقبتی در آینده ای نه چندان دور دستگیرشون شده. مهم نیست دیگران چه عقیده و سلیقه و رفتاری دارن و آیا مطابق میل ما هست یا نه مهم اینه که زندگی تمام گفتار و رفتار ما رو بهمون برمی گردونه. نمونه هاش خیلی زیاده و چه بده که آدما گاهی با چهارتا رفتار درست احساس شون نسبت به خودشون اینه که کارشون خیلی درسته و بهتر و بالاتر از اونا نیست در حالیکه وقتی آگاهی داشته باشین تازه می فهمین که چقدر رفتارهای دقیقی نوشته شده در کلام انسان های پاکی که نماینده ی خدا بودند در زمین و سفارشات اونها که نشانه داره و کارما.نوشته شده اینایی که به دیگران  بخاطر نفس شون، خواسته ها، معیارها و ارزش های خودشون، جامعه و هر چیزی توهین و سرزنش می کنن و جوری رفتار می کنن که شخصیت و حرمت کسی رو از بین ببرن چند تا نشونه واسش هست که به سه موردش اشاره میشه:

1-نشانه نفاق و عامل دورویی: فحش و دیگر مصادیق دشنام و ناسزاگویی یکی از مهمترین علل و عوامل نفاق است و کسی که بدزبان است در حقیقت نشان می دهد که از اخلاق و دین وعفت به دور است. امام صادق(ع) می فرماید:الفحش و البذاء و السلاطه من النفاق؛ دشنامگویی و بدزبانی و دریدگی از (نشانه های) نفاق است. پس باید به هر شکلی شده از نفاق و نشانه های آن اجتناب کنیم و اجازه ندهیم که با بدزبانی، دنیا و آخرت خودمان را تباه سازیم و از اهل خسران شویم.

 2-خودبزرگ بینی: دشمنام دادن دیگران نشانه ای از خودبزرگ بینی و تکبر و کبر است که در آدمی پدید آمده است. کسی دیگران را دشمنام می دهد که گرفتار تکبر باشد. این تکبر است که او را در نزد خودش بزرگ و دیگران را خوار و ذلیل نموده است؛ از این رو با دشنام، تکبر خود را به نمایش می گذارد. به سخن دیگر، دشنام گو انسان متکبری است که باید از او اجتناب کرد و اگرکسی اهل دشنام است باید در اخلاق خود تجدیدنظر کند؛ زیرا نشانه ای از کبر و تکبر است که پیامدهای بسیار بدی را دردنیا و آخرت گریبانگیر او خواهد کرد.

امام علی (ع) می فرماید: ثمره التواضع المحبه، ثمره الکبر المسبه؛ ثمره فروتنی دوستی است، ثمره تکبر دشنام گفتن است.

3-هلاکت و نابودی: دشنام گو در همین دنیا به هلاکت گرفتار می شود، زیرا وقتی دیگری را دشنام می دهد خود در معرض آن قرارگرفته و اندک اندک درشرایطی قرارمی گیرد که موجبات هلاکت و نابودی خودش را فراهم می کند.

اینها نمونه های کوچکیه از دریای بزرگ علمی که معصومین بهمون یاد دادن و قصدم از نوشتن این مطلب این بود که بگم همیشه رفتار درست رو داشته باش هرچند گاهی خیلی سخت اما مطمئن باش عاقبت و خوشبختی و درک لذتهای اکنون زندگی نصیب کسی میشه که رفتار بهتر، درست تر و خداگونه ای داره و مطمئن باش کسی که خلاف این رفتار کنه بدون شک کارمای رفتارش رو خواهد داد. منتها چون یادمون میره و حواسمون بیش از رفتار خودمون به دیگرانه، متوجه نمی شیم.

دعا کنیم عاقبت بخیر و در مسیر خودسازی باشیم و روز به روز زبان پاکتر و بهتری برای جذب روزی و برکت عمر و وقت مون در زندگی مون داشته باشیم. اونقدر که سالها بعد هرکسی یادی از ما کرد به خوبی و خوش نامی یادمون کنه و حتی بعد مرگ هم صفات برجسته و ویژه ی ما رو بگن نه کوتاهی و غفلت و رفتارهای اشتباهی که در حق خودمون و دیگران داشتیم.

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۶ مهر ۹۹ ، ۰۷:۳۷
mina nikseresht