روان سالم تر

مشخصات بلاگ
روان سالم تر

امروزه نیاز به تغییر لازمه ی داشتن یک زندگی موفق است. افرادی که همه روزه تصمیم به تغییر می گیرند تا امروزشان با دیروزی که رفته است و فردایی که نیامده متفاوت باشد افرادی هستند که تغییر و تحول را لازمه ی رشد و داشتن یک زندگی سالم و شاد می دانند.
این وبلاگ به شما کمک خواهد کرد تا تغییری هرچند کوچک در زندگی خودتان ایجاد کنید. خوشحال می شوم به عنوان یک راهنما سهمی در زندگی تان برای تغییر داشته باشم.
با آرزوی موفقیت برای شما

بایگانی
آخرین نظرات
پنجشنبه, ۱۸ دی ۱۳۹۹، ۰۱:۰۱ ب.ظ

فرصت ها را دریابیم گاهی خیلی زود، دیر می شود...

                                                         

فیلم اشاره ی زیبایی به جریان زندگی و نگاه ما به روزمرگی و ندیدن خوشی های ساده دارد که با مرگ ناگهانی که برای شخصیت فیلم رخ میدهد، متوجه آن می شویم.

داستان از اینجا شروع می شود که جو گاردنر (جیمی فاکس)، آموزگار نوازندگی یک گروه موسیقی در دبیرستان است. جو که همیشه سودای اجرای موسیقی جاز بر صحنه را در سر می‌پرورانده، با تحت تأثیر قرار دادن دیگر موسیقی‌دانان جاز، در یک تمرین آزاد در Half Note club، این فرصت نصیبش می‌شود و خود را برای دست یافتن به آرزوهایش آماده می‌کند. اما در ادامه حادثه‌ای باعث می‌شود که روح گاردنر از بدنش جدا شود و به سمینار «You» منتقل شود. مرکزی که در آن روح‌ها رشد می‌کنند و پیش از انتقال به کالبد نوزادان تازه متولد شده، شور و اشتیاق برای زندگی پیدا می‌کنند! گاردنر برای بازگشت به زمین باید بر روی ۲۲ (نام یکی از روح‌های سمینار You) کار کند. غافل از اینکه ۲۲ (تینا فی)، پس از سال‌ها ماندن در آنجا، دیدش نسبت به زندگی عوض شده و درکی از مفاهیم زندگی ندارد! این در حالی است که جو تنها راه نجات خود را تحول ۲۲ می‌داند.

نقطه ی اوج داستان به نظرم زمانی است که شما در مقام بیننده خوشحالی جوگاردنر را برای پذیرفته شدن به عنوان یک موسیقی دان برای رفتن روی صحنه ی نمایش می بینید و بعد آن در حالیکه او با شنیدن این خبر خوش و بازگشت امید به زندگیش و درک احساس خوشبختی در آن لحظه مغرور شده و به خود می بالد، مرگ بین او و تمام آرزویش جدایی می اندازد.

در تمام مدتی که بعد این لحظه شما مشغول تماشا هستید آرزو می کنید که او بتواند به زندگی بازگردد. جو گاردنر وقتی که روح از بدنش خارج می شود تمام تلاشش را برای بازگشت به زندگی میکند و از این تلاش خسته نمیشود. رویای او نیمه تمام مانده و دقیقاً از زمانی که احساس میکند استارت زندگیش خورده شده در همان لحظه از زندگی و تعلقات مادی جدا میشود و حالا باید برای او شروع یک زندگی دیگر باشد. اما در تمام طول این تلاش کردن برای بازگشت مجدد به زندگی دنیاییش، او متوجه جزئیات از زندگی و خوشی های ساده ای می شود که تا قبل از آن برایش بی معنا بود. چون تمام حواس و تمرکزش صرف داشتن و رسیدن به جایی بود که زندگی را با داشتن آن معنا میکرد.

درک این غم عمیق و احساس خوبی که با دیدن همین چیزهای ساده مثل برگ درختان، دیدن طلوع و غروب خورشید، داشتن خانواده و رضایت درونی از همه ی امکانات و آدمهایی که در زندگی به نوعی حضور دارند تمام آن چیزی است که فیلم میخواهد به ما تا قبل تمام شدن فرصت زندگی نشان بدهد.

ما نمیدانیم چقدر فرصت زندگی داریم و نمی دانیم آن لحظه که روح مان برای همیشه از زندگی در دنیا رخت برمی بندد چه توشه ای از عملکرد و رفتارهایمان را با خود می بریم اما این خاصیت ما آدمهاست که تا وقتی فرصت داریم و میتوانیم عملکرد، رفتار، گفتار و یا حتی پشیمانی از تمام اینها را در همین لحظات جبران کنیم و تا کاری از دستمان برمی آید برای دیگران انجام بدهیم از این فرصت استفاده نمی کنیم و این آیه ی قرآن است که می فرماید: در لحظه ی مرگ آرزو می کنیم که برگردیم تا جبران کنیم اما فرصت دیگر تمام شده است.

چندروز پیش در ویدیویی از عالم بزرگی دیدم که می فرمودند: کسب تحصیلات عالی در دنیا، درس خواندن و بالا رفتن دانش، کسب ثروت، کسب فیض های معنوی و کمالات و رشد کردن در هر عنوانی بسیار خوب است اما ضرر و آسیب زمانی است که ما با کسب اینها در پی برتری جویی، غرور، سرزنش و تخریب دیگران باشیم که به زعم و برداشت خودمان با کسب اینها میخواهیم از دیگران بالا برویم. آن وقت است که معنای زندگی در دنیا را نه درک کردیم و نه درک خواهیم کرد.

گاهی یک دل شکستن، گاهی حمل حسادت در دل و یا غرور و کبر با هر عنوانی، گاهی سرزنش و تحقیر، گاهی داشتن رفتارهای نادرست و البته از آن طرف هم گاهی دستگیری از کسی در زمان احتیاج، کمک و حمایت از نیازمندی به وقت احتیاج، دستگیری و حمایت از خانواده، زکات علم و دانش بی هیچ توقعی به دیگران و در نهایت کار را برای خدا انجام دادن و نه دیگران برای جلب توجه دیگران و کسب منفعت که همراهش تواضع و عمل مشفقانه همراه با خلوص نیت است، میتواند هم دنیای ما را تامین کند و هم زندگی پس از مرگ را.

امروز که سالگرد سقوط هواپیمای اوکراینی است و سالگرد از دست رفتن عزیزانی که امید خانواده هایشان بودند ولی در فرصتی کوتاه زندگی آنها تمام شد و مرگ آنها را در آغوش گرفت و فرصت آنها برای همیشه تمام شد، چه خوب که فکر کنیم شاید فرصت ما هم آنقدر کوتاه باشد که دیگر زمانی برای جبران عملکرد و رفتار خود نداشته باشیم. چه خوب که از هر آنچه که هست، داریم و در اختیارمان به عنوان فرصت قرار گرفته بهره ببریم، حقوق دیگران را ضایع نکنیم و با پرورش صفات و رفتارهای خوب دستگیر خودمان و دیگران باشیم.

خدا روح تمام رفتگان من و شما را شاد کند و در آرامش باشند و به فضل خداوند به ما هم فرصت تفکر و اندیشه در رفتار و در عمل عنایت شود که تا دیر نشده فکری به حال خود بکنیم.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی