روان سالم تر

مشخصات بلاگ
روان سالم تر

امروزه نیاز به تغییر لازمه ی داشتن یک زندگی موفق است. افرادی که همه روزه تصمیم به تغییر می گیرند تا امروزشان با دیروزی که رفته است و فردایی که نیامده متفاوت باشد افرادی هستند که تغییر و تحول را لازمه ی رشد و داشتن یک زندگی سالم و شاد می دانند.
این وبلاگ به شما کمک خواهد کرد تا تغییری هرچند کوچک در زندگی خودتان ایجاد کنید. خوشحال می شوم به عنوان یک راهنما سهمی در زندگی تان برای تغییر داشته باشم.
با آرزوی موفقیت برای شما

بایگانی
آخرین نظرات

۱۹۶ مطلب با موضوع «روان شناسی تغییر فردی» ثبت شده است

سه شنبه, ۱۸ فروردين ۱۳۹۴، ۱۱:۳۴ ق.ظ

باعث شویم نه مانع!!!

دوستان عزیزم سلام

اول اینکه از همه ی دوستانی که در پیام های خصوصی به من ابراز محبت کردند صمیمانه تشکر می کنم. باز هم روزی نو و تصمیم های تازه به سراغمان می آید. باز هم تصمیم می گیریم دوباره بلند شویم و بااراده ای قوی تر به مسیرمان ادامه دهیم. مثال ما باید مثال آن دونده ای باشد که با سرعت به سمت مقصد در حال دویدن است. او به هیچ چیز جز برنده شدن فکر نمی کند. حتی اگر پاهایش در حین دویدن درد بگیرد، حتی اگر در بین راه زمین بخورد نمی گذارد این موانع، مانع موفقیت و برنده شدن او شود. دونده همانطور که در حال دویدن به سمت خط پایان است تشویق ها و حمایت های مربی و تماشاچیانش او را به برنده شدن نزدیک تر می کند. 

حال بیایید برگردیم به دنیای واقعی خودمان. همه ی ما در زندگی اهدافی را برای برنده شدن و یک شدن در نظر می گیریم. بعضی از ما در این بین بعد از برخورد به چند مانع از ادامه ی مسیر و تلاش مان برای دست یابی منصرف می شویم و عده ای دیگر با اراده و مصمم تر خود را متعهد کرده اند که تا رسیدن به هدف شان دست از تلاش برندارند.

بعد از اینکه هر فردی با تحمل سختی و تلاش های فراوان به موفقیت می رسد عده ای در این بین ممکن است نسبت به او دچار حسادت شوند و سعی و تلاش شان این باشد که موفقیت او را کوچک و البته تصادفی نشان دهند. از آن طرف دسته ای هم هستند که موفقیت و تلاش او را به خودشان نسبت می دهند و می گویند اگر ما نبودیم تو هیچ گاه موفق نمی شدی!

شما جز کدام دسته هستید؟

آیا وقتی فردی از اطرافیان تان که ممکن است از اعضای خانواده، فامیل، همکار، دوست و ... به موفقیتی می رسد از این موفقیت او خوشحال می شوید و یا اینکه سعی می کنید هر طوری که هست موفقیت های او را کم و ناچیز و البته تصادفی جلوه دهید. بگذریم از آن دسته از افرادی که در جمع و یا گفتگو با دیگران هویت و شخصیت فردی را که توانسته است به موفقیتی برسد خرد می کنند.

بیایید با خودمان روراست باشیم. بیایید فکر کنیم ما چقدر می توانیم در موفقیت های دیگران سهیم شویم و از آن طرف چقدر می توانیم با کلام مان به شکل طعنه و زخم زبان به دلسرد شدن او در حرکت به سمت هدفش کمک کنیم! بیایید فکر کنیم آیا براستی اگر ما با حسادت مان بخواهیم او را از موفقیت بازبداریم آیا موفق می شویم و یا به عدم موفقیت و محبوبیت خودمان دامن زده ایم؟!

بیایید در سال جدید به جای اینکه با حرفهای دلسردکننده و طعنه آمیزمان سعی می کنیم مانعی برای عدم موفقیت دیگران باشیم به این فکر کنیم که جایگاه من در رسیدن او به موفقیت کجاست؟ به این فکر کنیم که در پیشگاه خدا چقدر ارزشمند است آن کسی که باعث موفقیت کسی می شود و از آن طرف جایگاه کسی که با طعنه و  یا کنایه های خود مانع موفقیت و یا دلسردی کسی برای رسیدن به موفقیت می شود چقدر پست و بی ارزش است. مطمئن باشید اگر شما برای رسیدن به موفقیت دست کسی را بگیرید روزی خواهد رسید که خداوند خودش دست شما را می گیرد و تا رسیدن به هدف تان همراهی تان می کند. به این فکر کنیم که ما ضامن روزی دیگران نیستیم و هرگز نخواهیم توانست حتی با حرفهایمان مانع موفقیت کسی شویم حتی اگر تمام همتی را که در توان داریم به کار ببریم چرا که موفقیت انحصاری نیست و هرکسی می تواند با تلاش و پشتکاری جدی به موفقیت برسد حتی اگر عده ای مانع او شوند.

 امیدوارم در سال جدید باعث موفقیت اطرافیان مان باشیم نه مانع.

دوست تان دارم. باآرزوی موفقیت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ فروردين ۹۴ ، ۱۱:۳۴
mina nikseresht
شنبه, ۱۵ فروردين ۱۳۹۴، ۱۰:۲۳ ب.ظ

مطالعه نمی کنیم! به چه قیمتی؟!

از خیابان رد می شوم جمعیت به صورت بسیار عجیبی در خیابان موج می زند. از کنار ویترین مغازه ی اول عبور می کنم. خانمی به همسرش مدل کفشی  را که پسندیده است نشان می دهد و بعد از اینکه طرح و رنگش را تأیید می کنند برای خرید به داخل مغازه می روند. کمی جلوتر مغازه ی مانتوفروشی است. عده ای داخل می روند و عده ای بیرون می آیند. سر نبش خیابان بعدی با انواع کیف های چرمی مواجه می شوی، احتمال می دهی جنس آنها از چرم اعلا تهیه شده است ... قدم هایم را تندتر می کنم تا سریعتر به مقصدم برسم. عده ای در خیابان مشغول قدم زدن و تنها تماشا کردن جمعیت هستند. نرسیده به چهارراه، مردمی را می بینم که پیاده رو را بند آورده اند و حواسم را معطوف مغازه ای می کنند که به دست مشتریانش لیوان های مخصوصی از آبمیوه داده است. از شیرموز گرفته تا هویج بستنی و .... . چیزی تا رسیدن به مقصد نمانده است. از ابتدای راه به این فکر می کنم کاش آنقدر که به چیزهای دیگر بها داده می شد کمی بیشتر به مطالعه و کتاب بها می دادیم. کاش وقتی دلمان می گرفت و دوست داشتیم وقت با ارزشمان را در پیاده روی ها و خیابان گردی ها صرف کنیم همان وقت را پای مطالعه ی کتابی می نشستیم که برای رفع دلتنگی هایمان نسخه ای شفابخش بود. کاش تمام آن لحظاتی را که در صفحات مجازی و نرم افزارهای چت صرف می کردیم برای خودمان در تهیه و تدارک یک کتابخانه بودیم تا تمام وقت مان را اختصاص به مطالعه کتاب های ارزشمند دهیم.

دوست ندارم حرف منفی زده باشم اما متأسف می شوم وقتی می شنوم کسی به مطالعه علاقه ای ندارد و از آن بدتر و ناراحت کننده تر وقتی است که به کسی مطالعه ی کتابی را پیشنهاد می کنی و صراحتاً اعلام می کند من وقت مطالعه ندارم، یعنی اصلاً فرصت نمی کنم که کتاب بخوانم! چطور یک پدر یا مادر می تواند فرزندی را به عنوان یک فرد تأثیرگذار و سالم تربیت کند که خودش حتی در روز یک ساعت را هم مطالعه نمی کند! به نظرم کمی در حرف زدن هایمان زیادی اغراق می کنیم. برترین آدم ها و شاخص ترین انسان ها را دیده ایم که در عین پرمشغله بودن و فرصت های محدودشان باز هم در اولین فرصت و فراغتی که برایشان پیش می آید به سراغ مطالعه می روند تا از این نعمت ارزشمند محروم نشوند و از آن طرف هم هستند افرادی که در اولین فرصتی که برایشان پیش می آید به سراغ موبایلشان می روند تا وقت شان را با شبکه های مجازی پر کنند که به نظرم نه تنها دستاوردی ندارد بلکه متأسفانه اکثر ما بخش اعظم عمرمان را در حال حاضر بدون اینکه از ضررهای آن آگاه شویم از دست می دهیم.

کاش همین روزها به خودمان بیاییم و از خودمان سوال کنیم آیا اینقدر که برای تهیه ی لباس و پوشاکمان هزینه می کنیم و یا آنقدر که هر ماه برای رفتن به رستوران های مختلف شهر برنامه ریزی و هزینه های هنگفت می کنیم آیا جا ندارد برای بالا بردن آگاهی خودمان کمی بیشتر وقت بگذاریم؟! فکر نمی کنم قیمت تهیه یک کتاب آنقدرها گران باشد که کسی نتواند هر ماه بخشی از هزینه هایش را به این امر مهم اختصاص دهد!

کاش یاد بگیریم کمی بیشتر مطالعه کنیم تا الگوی بهتری در جهت مطالعه برای فرزندان و اطرافیان مان باشیم. حواسمان باشد چه چیزی را از دست می دهیم!

بیایید به هم قول بدهیم تغییر کنیم!

دوستدارتان هستم. امید که اهل مطالعه شویم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ فروردين ۹۴ ، ۲۲:۲۳
mina nikseresht
جمعه, ۱۴ فروردين ۱۳۹۴، ۱۱:۴۶ ب.ظ

چرا تنبلی می کنیم؟

اینکه تنبلی بد است و همه ی ما می دانیم که با تنبلی نمی توانیم به موفقیت برسیم هیچ شکی در آن نیست اما چرا با اینکه به بد بودن این عمل و رفتار واقف هستیم باز هم تنبلی می کنیم؟ تعطیلات فرصت بسیار خوبی بود تا خودمان را محک بزنیم و ببینیم جزء کدام دسته از افراد بودیم و یا هستیم! البته بگذریم از افرادی که منتظر تعطیلات بعدی هستند تا باز هم به ادامه ی مسافرت ها و گردش ها و وقت تلف کنی های خود بپردازند(البته همین جا باید توضیح دهم که تفریح مناسب و به جا لازمه ی زندگیست به شرطی که افراط و تفریط در آن نباشد!)

اگر شما جزء آن دسته افرادی هستید که دوست دارید تنبلی تان را درمان کنید لازم است خودتان را متعهد به نکات زیر کنید:

1)  ذهن تان را هر روز متوجه پیامدهای منفی و ضررهای ناشی از این رفتار باشد؛

به این فکر کنید که تاکنون چه لحظات و ساعت هایی را به خاطر این رفتار از دست داده اید در حالی که بوده اند افرادی که همین لحظات شان را به نحو احسن استفاده کرده اند.پس نکته ی اول این است که دفتری بردارید و ضررهای ناشی از این رفتار را در آن یادداشت کنید. این سؤال مهم را از خودتان بپرسید: من تاکنون به خاطر تنبلی هایم چه چیزهایی را از دست داده ام؟! و در نهایت لیست ضرررهای ناشی از این رفتار را برای خود یادداشت کنید.

2) به خودتان فرصت جبران بدهید؛

اینکه تا کنون چه چیزهایی را از دست داده اید برای بیدار کردن خودتان لازم است اما ادامه ی این کار باعث از بین رفتن اعتماد به نفس تان خواهد شد. پس توجه داشته باشید جبران این لحظات و برنامه ریزی برای تغییر رفتار بسیار می تواند به موفقیت تان کمک کند. تلاش کنید برای هر روز خود برنامه ی دقیقی را داشته باشید.

3) از مجاورت و معاشرت با افراد تنبل جداً خودداری کنید؛

رعایت تک تک این نکات بسیار مهم است. اما این مورد به نظرم مهمتر از موارد دیگر است. چرا که با همه ی زحماتی که می کشید اگر با فردی تنبل و یا افرادی که وقت خود را با حرف زدن های بی مورد و بی نتیجه یا انجام کارهای غیرضروری و غیرمهم تلف می کنند هم چون سمی هستند که لحظات زندگی شما را هدر می دهند. پس هر روز نیز مراقب باشید تا با این افراد به هیچ وجه مجاورت و معاشرت نداشته باشید. این افراد با کلام و رفتارشان به عدم موفقیت شما دامن می زنند. البته بعضی ممکن است این سؤال برایشان پیش بیاید که من در زندگیم با افرادی سر و کار دارم که نمی توانم آنها را از دایره ی زندگیم بیرون کنم! اینجا باید چگونه رفتار کرد؟ باید گفت اینکه شما نمی توانید این افراد را تغییر دهید و ابتدا باید به فکر تغییر رفتار خود باشید نکته ی حائز اهمیتی است. اگر این فرد همکار شماست ابتدا تا جایی که می توانید او را آگاه کنید. پیشنهاد مطالعه ی کتاب یا مقاله ای در این زمینه و یا معرفی کلاس ها و سخنرانی های مؤثر می تواند کمک حال خوبی باشد. اما اگر او اهل مطالعه و تغییر نیست بهتر است تا می توانید تنها در موارد ضرورت با او ارتباط برقرار کنید. قسمت خطرناک داستان زمانی است که بعضی افراد با همکارشان طرح دوستی می ریزند، با او صمیمی می شوند و... اگر این فرد جزء اعضای خانواده ی شماست وظیفه شما این است که علاوه بر اینکه ابتدا به فکر تغییر خود هستید اعضای خانواده تان را نیز از پیامدهای منفی تنبلی آگاه کنید. اگر شما پدر و مادر هستید باید مراقب باشید تا الگوی تنبلی به فرزندتان ندهید. چرا که اگر او از شما دیده باشد که وقت تان را با موارد بی جا هدر داده اید در جایی که به او تذکر بدهید که درس بخواند و یا امثالهم از شما حرف شنوی نخواهد داشت.

4)مراقب تعطیلات باشید؛

اگر به فکر درمان این رفتار هستید باید تا مدتها مانند یک بیمار که باید رأس ساعت های مشخصی داروهایش را هر روز مصرف کند و از مواردی که موجب تشدید بیماریش می شود دوری کند، شما نیز باید برای درمان این رفتار، مراقب آسیبها باشید. تعطیلات خطرناک ترین مرحله برای بازگشت تنبلی است. اینکه ما برای تعطیلات خود برنامه ی مشخص و معلومی نداشته باشیم باعث خواهد شد تا زمان خود را برای استفاده از این زمان مناسب از دست بدهیم.

5)داشتن برنامه ی مناسب و منسجم؛

افرادی که برای روز، هفته و یا ماه خود برنامه ریزی ندارند، بیشتر در معرض مبتلا شدن به تنبلی هستند. اینکه تا ظهر بخوابند، در خانه دوری بزنند و پای تلویزیون وقت شان را سپری کنند و شاید هم چند دقیقه ای مطالعه کنند این برنامه ریزی بسیار نامناسبی برای سپری کردن عمر و وقت شان است. برعکس افرادی هستند که هر روز سر ساعت مشخصی از خواب بلند می شوند و البته که صبح زود بهترین زمان برای اجرای برنامه هاست و در ادامه ی روز نیز به طور مشخص فعالیت هایشان را دنبال می کنند این افراد هیچ گاه تنبلی به سراغشان نخواهد آمد.

6) هم نشینی با افراد موفق و اهل عمل؛

دور و بر خود را از افرادی پر کنید که بسیار متعهدانه رفتار و عمل می کنند. افرادی که در هر زمینه ای از زندگی خود موفقیت هایی را کسب کرده اند و یا به طور مشخصی اهداف شان را دنبال می کنند. این افراد به شما انگیزه ی عمل می دهند. با مجاورت با این افراد خواهید توانست لحظات عمرتان را به درستی استفاده کنید.

7) مطالعه یک اصل مهم؛

مطمئن باشید هرچه ساعت مطالعه ی شما افزایش پیدا کند بیشتر خواهید توانست بر تنبلی خود فایق آیید. افرادی که اهل مطالعه نیستند و افرادی که از ضررهای ناشی از تنبلی آگاهی کافی ندارند در اولین فرصتی که برایشان فراغتی بوجود آید تنبلی به سراغشان می آید. برعکس آن افرادی که اهل مطالعه هستند افرادی خواهند بود که علاوه بر اینکه به بالا بردن آگاهی خود کمک می کنند به استفاده ی درست از وقت خود کمک کرده اند.

در پایان یادآوری می کنم رعایت تک تک این موارد به شما کمک می کند که تنبلی خود را درمان کنید. همه ی ما در معرض این بیماری خطرناک هستیم. بیایید در شروع سال جدید به خودمان قول دهیم که دور این عادت نامطلوب را خط قرمز بکشیم و در صورت تخطی خودمان را جریمه کنیم.

آرزو می کنم در سال جدید مبتلا به این بیماری خطرناک نشوید.

دوست تان دارم  و ازینکه من را همراهی می کنید از شما ممنونم. با آرزوی داشتن روزهایی شاد و پرانرژی :)

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ فروردين ۹۴ ، ۲۳:۴۶
mina nikseresht
جمعه, ۱۴ فروردين ۱۳۹۴، ۱۱:۰۴ ق.ظ

رونوشت 2: ای وای از فردا باز باید...!

دوستان مهربانم سلام

حتماً شما هم مثل من در این روزها افرادی را می بینید که بعد از یک استراحت طولانی مدت دوست ندارند به فعالیت های روزانه شان بازگردند. کسی که درس می خواند، کسی که سرکار می رود، کسی که درس می دهد و ....

و قسمت جالب داستان این است که اگر هر نظری دارند این نظر و رأی خود را به محیط اطرافشان انتقال می دهند. حرفهایی از این دست که : « ای وای! از فردا باید بروم مدرسه! ای خدا! از فردا باید به سرکار بروم، کی حوصله داره؟! باز از صبح زود باید بلند شوی و تا کی سرکار باشی! و... »

و این غر زدن ها هم چنان ادامه دارد تا اینکه کسی در جمع پیدا شود و حرف مثبتی بزند.

براستی با خود فکر کرده اید چرا اینگونه است؟ چرا این افراد باز هم از شروع فعالیت ها و تلاش خود واهمه دارند؟!

در روان شناسی گفته می شود 97% مردم دنیا هدف ندارند و تنها 3% افراد هستند که برای خود هدف هایی را در نظر گرفته اند. همانطور که می بینید پیرامون ما را افرادی احاطه کرده اند که هدف های معلوم و مشخصی را برای خود در نظر نگرفته اند. لذا آن کس که سرکار می رود، آن کس که درس می خواند، آن کس که درس می دهد، آن فردی که خانم خانه داری است و همه ی این افرادی که کلمه ی ای  وای از فردا را به زبان می آورند شامل این دسته از افرادی هستند که هدفی برای تلاش کردن و شروع فعالیت های مجدد خود ندارند.البته که اینجا معلوم می شود که این افراد اساساً هدفی ندارند. یا از درس خواندن خود لذت نمی برند و هدفی از این کار ندارند، یا از کار کردن خود راضی نیستند و کارشان را دوست ندارند و خلاصه از کارهایی که بر عهده شان است احساس رضایتمندی ندارند.

داشتن هدف و دنبال کردن تا زمان رسیدن، به انسان انگیزه می دهد. انگیزه ای که باعث حرکت و تلاش می شود.

بیایید به یکدیگر قول دهیم در همین ابتدای سال هدف های مشخص و دلخواهی را در نظر بگیریم و برای رسیدن به آنها تلاش و فعالیت را مستلزم دست یابی بدانیم.

در دست نویس های بعدی خواهم گفت چطور می توانیم هدف های مورد علاقه و دلخواه برای خود در نظر بگیریم به شرط رسیدن به آن. به قول موسسات کنکور: صددرصد تضمینی:)

با آرزوی موفقیت برای شما در شروع یک هفته ی جدید

شاد و پرانرژی باشید





۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ فروردين ۹۴ ، ۱۱:۰۴
mina nikseresht
دوشنبه, ۱۰ فروردين ۱۳۹۴، ۱۲:۴۲ ب.ظ

رونوشت 1: شما هم می توانید تغییر کنید

change

دوستان عزیزم سلام؛

بهار که می شود همه ی ما تصمیم های خوب می گیریم، دوست داریم امسالمان با سال گذشته متفاوت باشد و دستاوردهای بهتر و موفقیت های بیشتری را بدست بیاوریم. شاید همان اول سال هم جو زده شویم و در یک دفتر تصمیم ها و برنامه های خود را یادداشت کنیم به امید اینکه انجام این کار ما را برای حرکت به سمت هدف هایمان تشویق کند! اما در این بین عده ای بعد از یک ماه، وقتی برمی گردند و دفتر خود را مرور می کنند از نوشتن اهداف شان تعجب می کنند:

یک نفر را می شناسم که در دفترش این چنین نوشته بود:

مطالعه و خواندن یک کتاب در هر هفته (فرقی نمی کند چند صفحه باشد)

یادگیری نرم افزارهای مختلف کامپیوتری (هر ماه یک آموزش)

ورزش روزانه (روزی یک ساعت، برای رسیدن به وزن دلخواه، در یک ماه باید 10 کیلو کم شوم)

داشتن رژیم غذایی (خوردن هر گونه شیرینی، قند، شکلات، چربی و... ممنوع)

و الی .... آخر

وقتی دفتر را دیدم اول در دل او را تحسین کردم چرا که متعهد ماندن و متعهد بودن به این تصمیمات مَرد می خواهد. اما وقتی شروع به صحبت کردن نمود فهمیدم که قضاوت نادرستی از او داشتم. او می گفت اول سال تصمیم گرفتم که برای خودم برنامه ریزی کنم . برای همین شروع به نوشتن یک برنامه با هدف های مختلف نمودم. اما همین که یک هفته گذشت، دیگر هیچ کدامش را رعایت نکردم. الان مدتهاست که دفترم به گوشه ای افتاده و من احساس شکست می کنم از اینکه نتوانستم تصمیمات خودم را عملی کنم.

دوستان عزیز، اینکه ما در ابتدای هر تحول مثبتی تصمیم می گیریم اهداف و برنامه های خوبی را دنبال کنیم بسیار خوب است، اما آنچه که اهمیت و تأثیر بیشتری در عمل کردن و پایبندی ما در اجرای این برنامه ها را دارد این است که کم کم و با احتیاط حرکت کنیم. اینکه هر کس روحیات و توانایی منحصر به فرد خودش را دارد و اگر دیگری توانست در عرض یک ماه چندین جلد کتاب قطور را مطالعه کند دلیل بر این نمی شود که ما هم باید مثل او این کار را انجام دهیم. اینکه اگر فردی توانست هر روز یک ساعت تمرین های سخت ورزشی را انجام دهد دلیل این نمی شود که من نوعی که اصلاً اهل ورزش نبودم از همین ابتدا برای خودم برنامه ی سنگینی را در نظر بگیرم و بعد خودم را مجبور به اجرای این برنامه ی دشوار کنم.

شرط تغییر مثبت و پایدار این است که هر فرد براساس توانایی ها و استعدادها و امکانات خودش، اهداف قابل دسترسی را برای خود در نظر بگیرید. حضرت علی علیه السلام می فرمایند: کار اندکی که ادامه یابد، از کار بسیاری که از آن به ستوه آیی امیدوار کننده تر است.

برای تغییر و رسیدن به موفقیت های بزرگ باید از کم شروع کنیم، برنامه ریزی های سبکی برای خودمان در نظر بگیریم و در نهایت پیوستگی و مداومت داشته باشیم و در نهایت به موفقیت خواهیم رسید. پس مطمئن باشید یک شبه نمی توانیم به موفقیت های بزرگ برسیم.

اگر شما هم مثل من تصمیم های خوبی برای شروع یک سال جدید همراه با تغییرات مثبت و موفقیت های بزرگ را دارید بهتر است امروز دفتر تغییرتان را مرور کنید. پیشنهادم این است که در تقویم سال جدید این کار را انجام دهید. هر روز تصمیم های مربوط به خود آن روز را یادداشت کنید و برنامه هایی را که قرار است انجام دهید در آن بنویسید. در پایان شب آنهایی را که عمل کرده بودید تیک بزنید و اگر عامل نبودید خودتان را جریمه کنید و در فردا تعهد و پایبندی بیشتری برای اجرا و عمل داشته باشید.

آرزویم در سال جدید این است که همه ی ما بتوانیم تغییراتی سازنده چه در زمینه ی اخلاقی، تحصیلی، کاری، خانوادگی و.... در خودمان ایجاد کنیم. 

به امید او که انگیزه و اجرای تغییر را در ما ایجاد می کند.....

دوست دار تک تک تان هستم :)



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ فروردين ۹۴ ، ۱۲:۴۲
mina nikseresht
شنبه, ۸ فروردين ۱۳۹۴، ۱۱:۰۳ ق.ظ

همین امروز در باشگاه برندگان ثبت نام کنید


همین امروز در باشگاه برندگان ثبت نام کنید

همه‎ی ما هر روزه در میدان مسابقه‎ای به نام زندگی قرار داده می‎شویم که اگر دستورالعمل این بازی هیجان انگیز را بلد باشیم می‎توانیم به راحتی نام خود را در لیست برندگان قرار دهیم. اگر شما هم مانند من دوست دارید جزو همیشه برنده‎های این بازی باشید به شما پیشنهاد می‎شود این مقاله را بخوانید:

قانون اول برندگان: عذرخواهی؛

          When a winner makes a mistake, he says: I was wrong

برنده‎ها هیچ گاه از گفتن کلمه‎ی عذر می‎خواهم واهمه ندارند. گفتن کلمه‎ی اشتباه کردم از آن حرف‎های سختی است که گاهی بعضی‎ها از آوردن این کلمه به زبان خود دچار ترس می‎شوند چرا که فکر می‎کنند اگر به اشتباه خود اعتراف کنند غرور و شاید مردانگی‎شان به خطر بیافتد و یا حتی در نظر دیگران خوار و خفیف می‎شوند. در حالی که در کلام معصومان بسیار به عذرخواهی سفارش شده است چرا که این کار را نشانه‎ی بزرگی شمرده‎اند. پذیرفتن اشتباه خود جسارت زیادی‎ می‎خواهد که باید این جسارت را در خود تقویت کنیم. افرادی که شهامت عذرخواهی کردن را دارند افرادی هستند که از اعتماد به نفس بالایی برخوردارند از دیدگاه روان‎شناسانه، فرهنگ عذرخواهی کردن در روند متعارف خود نشان دهنده نوعی استحکام اخلاقی، انسانی و مسئله ای بنیادین است به نحوی که باید پذیرفت آنان که در پی اشتباه عذرخواهی می کنند انسانهای با جسارتی هستند. شاید ترس از انتقادهای تند و بی‎رحمانه گاهی باعث می‎شود که به اشتباه خود اعتراف نکنیم، اما باید یادمان باشد که اعتراف به اشتباه خود برخلاف تصور ذهنی‎تان موجب اعتبار می‎شود هرچند که شیطان این وسط تمام تلاشش بر این است که به شما اثبات کند این امر موجب کوچکی شما در نزد دیگران می‎شود. چند سال پیش، شرکت تویوتا به دلیل نقص کوچکی در سیستم قفل شدن درهای خودرو، فراخوان تعمیر خودرو را در سراسر دنیا اعلام کرد. در این طرح تعداد بسیار زیادی خودرو به کارخانه تویوتا و یا مراکز اصلی تعمیر در آمریکا عودت داده شد. این اعتراف احتمالا هزینه‌های زیادی را روی دست تویوتا گذاشت و شاید در نظر اول موجب کاهش اعتبار تویوتا شد. در صورتی که این عمل، اعتبار ویژه و زیادی را برای تویوتا به ارمغان آورد به گونه‌ای که در میان غولهای خودروسازی آمریکا، تویوتا کمری عنوان پرفروشترین خودرو را به دست آورد.

باید به این نکته‎ی مهم توجه داشته باشیم که صداقت چه در زندگی مشترک، چه در زندگی اجتماعی و چه در کانون گرم خانواده بهترین کارکرد را دارد، چرا که باعث اعتماد بیشتر اطرافیان به ما می‎شود. در این بین بازندگان نیز افرادی هستند که زمانی که متوجه اشتباه و تقصیر خود می‎شوند به دنبال انسان دیگری می‎گردند تا تقصیر را گردن او بیاندازند مانند کسی که حضور ندارد، آسمان و ریسمان به هم بافتن، مثل ترافیک و... تا اینکه موضوع را از سر باز کند. این کار نه درست است و نه اخلاقی و چه در جوامع خانوادگی و چه در محیط کار و چه در برخورد با خودمان منجر به بی اعتبار شدن ما می‌شود.

اولین قدم این است که حتماً از بحث و مجادله بپرهیزید؛

از بحث و مجادله با خود یا با دیگران اجتناب کنید. اگر اشتباهی رخ داده است ابتدا سعی کنید دلایل منطقی خود را مطرح کرده و استدلال‎های طرف مقابل و خود را بررسی کنید اگر حق با او بود به راحتی اعلام کنید که اشتباه کرده‎اید و با یک عذرخواهی ساده هم برای خود اعتبار خریده‎اید و هم جزو برندگان شده‎اید. به همین راحتی و به همین خوشمزگی!
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ فروردين ۹۴ ، ۱۱:۰۳
mina nikseresht