روان سالم تر

مشخصات بلاگ
روان سالم تر

امروزه نیاز به تغییر لازمه ی داشتن یک زندگی موفق است. افرادی که همه روزه تصمیم به تغییر می گیرند تا امروزشان با دیروزی که رفته است و فردایی که نیامده متفاوت باشد افرادی هستند که تغییر و تحول را لازمه ی رشد و داشتن یک زندگی سالم و شاد می دانند.
این وبلاگ به شما کمک خواهد کرد تا تغییری هرچند کوچک در زندگی خودتان ایجاد کنید. خوشحال می شوم به عنوان یک راهنما سهمی در زندگی تان برای تغییر داشته باشم.
با آرزوی موفقیت برای شما

بایگانی
آخرین نظرات

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دانشگاه فردوسی» ثبت شده است

سه شنبه, ۶ آبان ۱۳۹۹، ۱۰:۴۱ ق.ظ

در مدرسه ی دنیا ما شاگردیم!

کتابها دستم بود. تازه پله ها را بالا رفته بودم و نفس نفس می زدم که تعارف کردند بنشینم. هنوز ساعت تعویض شیفت مان نبود. قرار بود این بار من جای او باشم. اولین بار بود می دیدمش و شناختی ازشان نداشتم. نشستم و با گرمی سلام و علیکی کردیم و بعد پیرامون اینکه چه کسی هستیم و چرا تابحال یکدیگر را ندیده ایم از هم سوال می پرسیدیم. گفتم نمیدانم کلاً من هرکجا هستم کاری که انجام میدهم انفرادی است. یعنی معمولاً من را همیشه برای انجام کارهای اختصاصی شان که دور از بقیه است مامور و منظور می کنند. در عین حال که از تعامل بین بقیه ی دوستانم بهره می برم و ترجیحم همین بوده اما خودم هم هیچ وقت مفهوم این را ندانستم. گفتم من مامور ناظر به جلسه های کارشناسان  واساتید ناظر بر جلسات مشاوره بوده ام و هیچ کدام از بچه های حاضر را نمیشناسم. لبخند گرمی زد و ادامه ی صحبت هایم را با دقت و شوق گوش میداد. آنچه از او در پشت پیشخوان پذیرش می دیدم دختری ریزه اندام با چهره ای همراه با چندخط بر روی پیشانیش بود که نمکینش میکرد و نشان از سن و سالش می داد و مابقی خصوصیات رفتاری و اخلاقی بود که نمود بیشتری از چهره ی بی آرایش و تملق با همان خط خنده های عمیق و گرمش داشت.

جای نفر کناری که خالی شد رفتم نشستم کنارش. از زندگیش گفت. کتابم را که تقدیمش کردم انگار درد دل چاپ نشدن کتابش که بخاطر گرانی کاغذ و راه نیامدن انتشاراتی ها و درخواستش از تهران برای چاپ و جور نبودن شرایطش برای رفتن بود روی دلش سنگینی میکرد و اینها همگی حاصل تعامل 20دقیقه ای ما بود. انگار سالها من را میشناخت. دلیل نتوانستنش برای رفتن به تهران را پرسیدم. گفت: مادرم آلزایمر دارد و با اینکه خواهر و برادرهایم هم هستند اما فقط من را می شناسد که باید تمام روز برای 2ساعت تنها نماند وگرنه دچار اضطراب و دلتنگی می شود. هیچ تاسف و پشیمانی ازینکه تابحال نتوانسته بود کاری که دلش میخواهد را انجام بدهد در صورتش نبود هرچند در کلامش اظهار تاسفی داشت اما ازینکه توانسته بود کنار مادرش بماند راضی بود.

گفتگویمان ختم به این شد که اصلاً علاقه ای به درس خواندن نداشته و به اصرار خواهرش کنکور روانشناسی شرکت کرده بود و اینکه چطور هیچ نخوانده در دانشگاه پذیرفته شده بود و حالا منتظر نتایج مصاحبه ی دکترایش بود. دختری که از او و داستان زندگیش همین نکته ی کلیدی همیشه خاطرم ماند که آنها که خودشان را برای پدر و مادرشان زمین می زنند، هیچ تکبری در رفتار و گفتار ندارند. همان تکلف و سادگی و همان تواضعی که در مقابل زمین زدنش برای آنها را تمرین کرده و آموخته را با دیگران هم دارد.

خداحافظی کرد و رفت و هنوز داشتم از خوبیهایش در همین چنددقیقه که دیدم با همکارم صحبت میکردم. از دیدن این همه تواضع هنوز هم هر وقتی می بینمش به شوق می آیم. هرچند که این برداشت و درک من از هم صحبتی با او بود که شاید برای دیگران اتفاق نیافتد چون تجارب و دانسته های ما با یکدیگر فرق دارد. ضمن اینکه واقعاً عادت کرده ام همیشه نکات مثبت آدمها را ببینم و به خودم یادآوری کنم و ذهنم به این شرط عادت کرده است.

اما این نکته را همیشه در زندگی روزمره با شنیدن تجربیات و دیدن سرنوشت دیگران یادآوری میکنم که خیلی وقتها بی احترامی ها در گفتار و در رفتار، ناسپاسی نسبت به زحمات سالیان دراز پدر و مادر و بی تفاوتی نسبت به نیازها و خواسته های آنها خصوصاً در زمانی که رو به پیری هستند و دل شکسته تر نسبت به روزگار،  باعث و بانی گره هایی در زندگیمان می شوند که شاید تا مادامی که در این دنیا زنده ایم هیچ گاه باز نشود و ما تا پایان عمر دائماً گله کنیم چرا دعایمان مستجاب نشد و چرا عاقبت و سرنوشت ما چنین و چنان بود و مابقی نه و چرا بعضی عاقبت و روزگار و سرنوشت بهتری دارند هرچند که در ظاهر بسیاری چیزها از چشم ما پنهان می ماند و لذت ها و بهره ها را در ظواهر می بینیم بی آنکه از عاقبت کسی خبر داشته باشیم.

هروقت کسی را دیدید که در عین دانش، امکانات، آگاهی و اخلاق، تواضعی مثال زدنی دارد حتماً این نکته را بخاطر بیاورید که او خودش را پیش از همه برای پدر و مادرش زمین زده و هرگاه کسی را دیدید که غرور و خودخواهی زمینه ساز اخلاقیات دیگرش است و زیاد اهل بحث و مجادله با دیگران و بی احترامی به جایگاه انسانی و منزلت آنهاست، حتماً این نکته را یادآور باشید که او در خانه و با اهل خانه و خصوصاّ با پدر و مادرش نیز این چنین است. البته که ما این نکته را در روانشناسی یادآور می شویم که اگر تعامل در خانواده خوب و سازنده باشد و ارتباط عاطفی خوبی بین والد و فرزند و سایر اعضای خانواده برقرار باشد فرد زمانی که در اجتماع های گوناگون قرار می گیرد موفقتر و تنش های اخلاقی و رفتاری کمتری با دیگران دارد. شاید ما در سختی های زیادی دست و پا می زنیم اما این قول خداوند مهربان است که رسیدگی و نرمی و ملاطفت با پدر و مادر زمینه ساز بسیاری خوشبختی ها و بهره بردن لذت های درست و صحیح زندگیست.

اگر ازدواج نکردید و قصد ازدواج داشتید همیشه این نکته را یادتان باشد که با کسی ازدواج کنید که اهمیت و احترام خوبی برای پدر و مادرش قایل است و البته حق شما را هم در زندگی هیچ گاه زیرپا نخواهد گذاشت اما اگر دیدید شخصی در زندگیش پدر و مادر جزء اولویت های مهم زندگیش نیست و بی احترامی و غرورهای بیجایی در مقابل آنها دارد حتماً در نوع انتخاب و برای گفتگوهای بیشتر در این مسأله و بالابردن شناخت و آگاهی در آن  وقت بگذارید.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ آبان ۹۹ ، ۱۰:۴۱
mina nikseresht
پنجشنبه, ۱ آبان ۱۳۹۹، ۱۰:۲۲ ق.ظ

مطالعه و اثرات روانی و اخلاقی آن

همیشه از مطالعه گفته اند، خوانده ایم و گاهی اگر دیگران هم مشتاق آن بوده اند و دوست داشتند آگاهی شان در رابطه با زندگی زیاد شود پیشنهاد داده ایم اما کمتر می دانستیم مطالعه چه اثرات روانی و تربیتی در ما و در خانواده ای که اهل این عادت رفتاری خوب هستند دارد؟

چه رابطه ای بین مطالعه و شخصیت افراد و فرهنگ آنها و اثرگذاریش در محیط اطراف شان وجود دارد؟ مطالعه ای که این روزها تقریباً اگر نگوییم آمارش به 2 درصد رسیده بیراه نگفته ایم. درس خواندن و درس های دانشگاهی را از آمار مطالعه حذف می کنیم و آن مطالعه و دانشی را می گوییم که از سر علاقه و میل به دانستن برای داشتن یک زندگی بهتر و تربیت اخلاقی و رفتاری شخصیت خود است.

مطالعه آن زمانی است که خواندن باعث تغییری در زندگی شخصی، اجتماعی، شغلی، خانوادگی و... شود. تحقیقات و پژوهش هایی که در این زمینه انجام گرفته است حاکی از آن است که مطالعه زمینه ساز فرهنگ و تربیت است. کافی است نگاهی بیندازیم به افرادی که اهل مطالعه اند و در خانه یا محیطی که حضور دارند کتابخانه ای دارند یا با افرادی ارتباط بگیریم که سالهای عمرشان را در مطالعه، تحقیق و استمرار در این زمینه صرف کرده اند.

و از آن طرف اگر با افرادی که اهل مطالعه نبوده و نیستند ارتباطی داشته باشید. نشانه های بارز رفتاری و گفتاری آنها مبین این مطلب هست که این افراد یا اهل مطالعه نبوده یا نیستند و یا اگر هم بوده اند در طول عمر خود به 2 کتاب میرسد آن هم بنا به توصیه و اندرز و نصیحت دیگران.

شاید بی ربط نباشد نیم نگاهی گذرا بیندازیم به چالش ها، تعارض وتضادهای رفتاری ناشی از عدم تربیت فرهنگی و رشدیافته، خشونت های کلامی و رفتاری، جهل وناآگاهی و پذیرش هرگونه سیاست های اِعمال شده از طرف مقامات مسئول هرنهاد یا دستگاه نسبت به زیردستان خود وفشارهای مضاعف روحی روانی حاکم برجامعه؛ همه وهمه ناشی از عدم شناخت از حقوق حقه ی انسانی وجایگاه وپایگاه فردی و اجتماعی افراد است که آگاهی و اشراف بر تنگناها از آبشخور فرهنگی نشأت گرفته وملهم از ساخت فرهنگی و فراروندگی رشدآن است.

افرادی که مطالعه نمی کنند یا از مطالعه بی بهره اند دنباله رو نظر، خواست و سبک زندگی دیگرانی هستند که خودشان بی فکر و اندیشه و مطالعه و پیروی از آداب و سنن پیشنیان شان راهی را انتخاب کرده اند. شما اگر با این افراد بخواهید وارد گفتگو در علت و چرایی رفتاری باشید بی هیچ مکثی، شما را تخریب می کنند و عقاید و نظرات بی طرفانه ی شما را محکوم می کنند.

این خصوصیت مطالعه است: زمانی که شما عادت به خواندن و کشف حقیقت و دانستن دارید، کمتر بحث می کنید، بیشتر نظرات دیگران را می شنوید، بیشتر پذیرای نظرات مخالف نظر خود هستید، انعطاف پذیری گفتاری و رفتاری بیشتری دارید و در برابر کسانی که نمی دانند و ادعای دانستن و توهم دانایی دارند کمتر درگیری دارید که آن هم با تقلید بوده و هست نه با تحقیق و مطالعه ای که حاصلش بشود تجربه و اثبات درستی.  آنهایی که مطالعه نکرده اند و موضوعی را شنیده و آن را دستور کلیدی زندگی خود قرار میدهند اصلاً حتی یک بار هم به این مسیر و به این سوال برخورد نکرده اند تا تجربه ی درستی و نادرستی آن حرفها را داشته باشند و به گمان آنها تمام آنهایی که پیروشان هستند بسان فرستادگان خداوند، معصوم و کلام شان صحیح و برخاسته از کاستی انسانی نیست. ما همیشه راحت ترین راه و کم دردسرترین مسیر را انتخاب می کنیم. حتی وقتی سخنی را می خوانیم و می شنویم دنبال سند و مدرک آن نیستیم تا خودمان پیگیر درستی آن باشیم. فرقی هم نمیکند شما دنباله رو چه کسی و با چه آیین و مسلکی باشید. شنیدن کورکورانه بی تعقل و بی تجربه مصداق همان نادانی است. چرا؟ چون بعدها این شنیدن ها در رفتار مشخص می شود. من اگر نخوانده باشم ثمرات روانی یا رفتاری دروغ و بی ارزشی چیست و فقط بشنوم قطعاً و حتماً روزی تمام آن شنیده ها و حتی آن آدم را زیرسوال خواهم برد. چرا؟ چون نه تجربه ی مطالعه دارم و نه تجربه ی عملی رفتار. جایی که تضادی در زندگیم رخ بدهد این کار را خواهم کرد.

من بارها و بارها با این افرادی مواجه شده ام که کنایه و زخم زبان، تهمت، قضاوت، و تمامی رفتارهای بدی که نشانی از ندانستن اثرات آن رفتارهاست برخواسته از همین موضوع می باشد که ما بی مطالعه و بی فکر و اندیشه و صرف تقلید به موضوعی آگاه می شویم و زمانی که چیزی خلاف خواست نفس و تمایلات درونی مان باشد ما را آشفته و مغرور می سازد و لذا به دنبالش رفتاری داریم که برخواسته از همان نیندیشیدن و ندانستن است.

جالب است بدانیم در آیه ی 35 سوره ی انعام در تفسیر آیه به این نکته ی مهم اشاره می شود که آیه خطاب به پیامبر می فرماید: «تو هر کاری بکنی، زمین بروی یا به آسمان بروی و هر معجزه ای برای آنها بیاوری ایمان نمی آورند. تو ای پیامبر(ص) بدان که در تعلیمات و دعوت تو نقصی نیست و مشکل از ناحیه ی آنهاست. آنان تصمیم گرفته اند که حق را نپذیرند. البته اگر خدا اراده میکرد که مردم به جبر ایمان بیاورند، به راحتی همه ایمان می آوردند ولی خدا چنین نخواسته است. سنت او بر این جاری است که آدمی از روی آزادی و اراده ی خود ایمان بیاورد.»

همین مطلب کافی است برای ما که بدانیم وقتی کسی با زبان توهین و تحقیر و سرزنش شما را دعوت نه، بلکه اجبار به پذیرفتن چیزی میکند این خواست خداوند نیست هرچند او در زبان و در رفتار طوری باشد که حکایت از مذهب یا نمادی از آن تلقی گردد و یا بالعکس کسی برای راهنمایی و رهنمون کردن شما به موضوعی مهم و قابل توجهی در هر موضوعی متوسل به زبان نقد و نه خوش رفتاری و خوش کلامی شود این هم برخواسته از نفس من است نه اصل و قاعده. پس آن فرستاده ی برتر و بهتر خداوند با چنین اخلاق و جایگاهی وظیفه ای در دعوت اجباری دیگران ندارند چه برسد به آنهایی که دانشی کافی و آگاهی قابل توجهی در موضوعی ندارند و صرف شنیده ها و نه اندیشه ها و مطالعات با زبان تحکم و رفتاری برخواسته از کبر و غرور و یا حتی مسایل مادی دیگران را ترغیب به پذیرش کلام، رفتار و یا زیبایی های زندگی می کنند.

آنها شما را مجبور به انتخاب راه و روش زندگی خود می کنند. بی آنکه ادله ی صحیح و منطقی برای گفتگمان و توضیح روش ها و نظرات خود داشته باشند با تحقیر، توهین، سرزنش و زیر سوال بردن شما سعی بر اثبات دانش خود دارند در حالیکه آنها یا دنباله رو نظر دیگرانند یا پیرو آداب و سنن گذشته گان.

نگاهی بیندازید به اینهایی که تازه مسلمان می شوند، تمام دانسته هایشان از دین و آگاهی آنها از سر مطالعه ی مکرر و پژوهش در این موضوع است. تواضع در رفتارشان موج می زند. این دین اکتسابی است نه موروثی. نه پای سخن دیگرانی که معصوم نیستند و سخنان شان اگر درگیر نفس باشد خالی از اشکال نیست. آنها با تجربه و مطالعه و راهنمایی، مسیر خود را پیدا کرده اند.

به نظر شما زمانی که آگاهی من روز به روز با مطالعه بالا برود و اثرات رفتارها و ریشه های آنها را بدانم و بخواهم به فکر اصلاح و تربیت خودم باشم آیا زمانی باقی می ماند تا در مورد دیگران، سبک زندگی آنها و چگونگی زندگی شان وقتی را صرف کنم و در نهایت منجر به انجام رفتارهایی شود که حکایت از ندانستن من دارد؟

بی شک راحت ترین راه و مسیر همیشه برای کسانی بوده و هست که سخنی از دیگران بشنوند و نخواهند هیچ گاه درستی یا عدم درستی آن را خود پیگیر باشند. فرقی نمی کند شما پیرو کدام مسلک و آیین باشید. انسانی که دنبال آگاهی و دانستن است هیچ گاه به دنبال تخریب دیگران نیست، در مسیر آگاهی است که متوجه می شوی هیچ نمی دانی و هرچه بیشتر میخوانی بیشتر متوجه می شوی که کمتر می دانی.

و این علامت نادانی ماست که وقتی هیچ کتابی نخوانده ایم و نمی دانیم بخواهیم اظهار نظری در زمینه ای داشته باشیم که صرفاً با سخنی از دیگری و پای صحبتی و بی هیچ تجربه ای در آن موضوع باشد.

چه خوب که پدر یا مادری اهل مطالعه و تحقیق در مورد رسوم و آداب صحیح زندگی باشند و این عادت پسندیده را به فرزندان خود نیز بیاموزند که خانواده هایی که اهل چنین ارزشی بوده و هستند انعطاف پذیری بیشتر، درگیری های کمتر و فرزندان سالمتر و باهوش تری تحویل جامعه خواهند داد.

اثرات روانی مطالعه کم نیستند چه در زمینه ی اخلاقی و چه در زمینه ی روانی که با هم به برخی اشاره می کنیم:

1-افرادی که با کتاب انس می گیرند، روحیه ی منعطف تر و هماهنگ تری با زندگی و اتفاقات آن دارند. به این صورت که در برابر افرادی که ناخواسته در زندگی آنها واقع می شوند رفتار سالمتر و تحمل بیشتری دارند و همیشه دنبال راهی برای آرام ساختن و یا تغییر وضعیت خود به سمت بهتر و برتری دارند. وضعیتی که در آن باعث تکریم شخصیت خود، دیگران و اعتبار آنها باشد.

2-شما زمانی متوجه کلام و منظور حرفهایم می شوید که این عادت را در خود ایجاد و به دنبال دانایی باشید. آن وقت در این مسیر است که وقتی بیشتر میخوانید و می دانید خودتان را کمتر درگیر افرادی می کنید که پیرو و دنباله روی بدون فکر و اندیشه دارند و حتی زمینه ی تجربه کردن و اندیشه کردن در آن موضوعات را ندارند. البته که شما هم بیشتر در معرض پیکان جسارت و توهین این افراد واقع می شوید. بی شک اگر می دانستم رعایت نکردن حقوق دیگران یا بی احترامی به آنها و حقوق شان چه اثراتی در زندگی و عاقبت زندگیم دارد حتماً سعی در اصلاح رفتار و گفتارم داشتم. پس چون نمی دانم آنطور که نفسم و دلم میخواهد رفتار میکنم. نفسی که تربیت نشده و حاصلش جز غرور، جسارت، توهین و بی احترامی نیست.حقی که دیگران چه خانواده، چه هر فردی که به نوعی در زندگیم قرار می گیرد بر گردن ما می گذارد بی شک نادید گرفتن آن حقوق، حتماً عایدی در زندگی من به شکلی خواهد داشت. پس این دانستن است که باعث تواضع من می شود چون می دانم نتایج رفتار به ما باز میگردد. به قولی یه روزی، یه جایی یه وقتی!( به رساله ی حقوق امام سجاد علیه السلام و مبانی حقوقی اولیه ی در کتابها میتوان مراجعه کرد.)

افرادی که تواضع بیشتری در مقابل دانش خود دارند، به این نتایج اخلاقی رسیده اند که زمینه ساز دانش تواضع است چرا که غرور حکایت از ندانستن من دارد.

3-وقتی با خانواده ها و افرادی که اهل مطالعه، جستجو و تحقیق در زندگی هستند ارتباط داشته باشید و یا خودتان این الگو را در ذهن خود ایجاد کرده باشید، نرم خویی و گشاده رویی و تواضع را جزء خصایص آنها می بینید و البته که آنها در تمامی موضوعات به دنبال دانستن و کشف راه زندگی خودشان هستند.

4-افرادی که اهل مطالعه اند، راه شخصی و مسیر زندگی خود را پیدا خواهند کرد هرچند که شاید پیدا کردن این راه سالها زمان ببرد اما در این مسیر یاد می گیرند، شرط دانستن در عالم هستی تواضع است. هرچه بیشتر در مقابل اهل دانش احترام و ارزش قایل باشید به همان میزان خداوند زمینه های دانستن و دانش بیشتر و عمل به آن دانایی را که زمینه ساز خیر و برکات و نیکی های دیگر است، برای شما فراهم خواهد کرد.کسانی که راه دین، اخلاق و رفتار خود را با مطالعه کسب کرده اند مطمئناً در طول مسیر و در مواجه با دیگران هیچ گاه زبان توهین، نقد بی احترامانه، سرزنش و تمسخر آنها و هر رفتاری که برگرفته از غرور است ندارند. این را بنابرتجربه و دیدن افرادی می گویم که اهل مطالعه و اندیشیدن و دانش هستند.

5-در نهایت همیشه از خداوند طلب هدایت صحیح و بودن افرادی را در زندگی شخصی، خانوادگی، اجتماعی و... داشته باشید که زمینه ساز مطالعه و اندیشیدن شما را هرچه بیشتر فراهم کنند. افرادی که خالی از کینه، غرور، خودخواهی و نادیدگرفتن حقوق دیگرانند و نفس بر آنها به جای تفکر و اندیشه در رفتار و گفتار غالب نیست.

به یاد داریم کسانی هم که اهل مطالعه هم باشند و درگیر همان چندجلد کتابی شوند که خوانده اند، کائنات نه زمینه ی بیشتری برای دانستن فراهم می کنند و نه اثرات مثبت آن مطالعه را در زندگی به شکل های گره گشایی از دیگران و دادن زکات علم خود به دیگران نخواهند دید. امیدوارم دانش مان باعث آرامش خودمان و دیگران و زمینه ساز تغییر و تحول باشد وگرنه ما نیز همچون شیطان با این اعمال ناقص و بی مانندمان از بهشت الهی به بیرون پرت خواهیم شد و نه تنها باعث اثرگذاری و ماندگاری نیستیم بلکه اگر عاقبت خودمان ختم به خیر نباشد هیچ سودی در آن دانش و علم نبوده و نخواهد بود.

چه خوب که آمار مطالعات و کتابهایی را که خوانده ایم جایی یادداشت کنیم و برای الگو قرار گرفتن برای دیگران بدانیم مثلاً در حدود چند کتاب و در چه موضوعات و زمینه هایی خوانده ایم.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ آبان ۹۹ ، ۱۰:۲۲
mina nikseresht
دوشنبه, ۱۸ مرداد ۱۳۹۵، ۰۵:۳۴ ق.ظ

ارتباط های سازنده ....

این هفته به واسطه‎ی دعوت یکی از اساتید دانشگاه فردوسی و مشورت در مورد موضوعی به یکی از مراکز دانشگاه دعوت شدم. یک سال قبل بود که من با ایشان آشنا شدم. شخصیت بسیار موجه و قابل احترام و در عین حال بسیار توانمندی دارند. ثبت اختراع، کارآفرین نمونه و .... افتخارات دیگری رو کسب کردند که خوب گفتنش لزومی ندارد. یکی از مهارت‎های فوق‎العاده‎ ایشان، شناخت استعداد و توانایی افراد در هر زمینه‎ای است. به طوری که در یک جلسه بسیار واضح و شفاف تمام استعدادها و توانایی‎های تو را تشخیص می‎دهند. در عین حال که این آشنایی یک ساله، نسبت به آشنایی‎های چندساله فرصت و مجال کمتری برای شناخت دارد اما گاهی بعضی آنقدر متین و با وقار رفتار می‎کنند که احساس می‎کنی آنها سالهاست تو را می‎شناسند و توانمندی‎های ارتباطی و اصولی میان دونفر را به خوبی درک کرده و اجرا می‎کنند. در هر کدام از جلساتی که ما با هم با حضور اساتید دیگر داشتیم، اینقدر ایشان با احترام رفتار می‎کردند که روز به روز ارادت من به ایشان بیشتر می‎شد. یک‎بار به دعوت ایشان، در یکی از کلاس‎هایی که تدریس می‎کردند حاضر شدم و در خلال گفتگوهایی که با دانشجوها داشتند، شروع به معرفی من کردند. نقش من سرکلاس به عنوان تحلیل گر رفتارسنجی دانشجویان بخاطر طرح‎ها و نوآوری‎هایی که بالای سن مطرح می‎کردند بود. بعد از پایان صحبت هر دانشجو، من نقاط قوت و نقاط ضعف آنها را توضیح می‎دادم. کلاس که تمام شد، تمام دانشجوها، دورم جمع شدند تا به سوالات شان پاسخ دهم. حدود یک ساعت بعد من و این استاد از کلاس خارج شدیم. به ایشان رو کردم و گفتم: شما چرا از من اینقدر تعریف کردید؟

پاسخش جالب بود: مطمئن باش من وقتی استعداد، هوش و توانایی‎های بالقوه شخصیتی را تشخیص می‎دهم، برایش بسیار احترام قایلم چون معتقدم پر و بال دادن به آنها، منجر به موفقیت‎های بزرگ خواهد شد و اگر آنها به این موفقیت‎ها برسند، آنها هیچ‎گاه من را فراموش نخواهند کرد!

سالهاست که من پایم را از محیط دانشگاه بیرون گذاشتم و مشغول به فعالیت‎های کاری مختلف شدم. در این سال‎ها گاهی با برخوردها و طرز رفتارهایی روبرو شدم که آن اوایل بسیار برایم عجیب و دردناک بود، بارها و بارها رو در رویم حرف نامربوط شنیدم، گاهی این توهین‎ها و آزارها لفظی بوده و گاهی رفتاری. اما خوب تمام سعی و تلاشم این بود که به واسطه‎ی درس‎هایی که در تمام این سال‎ها آموختم تغافل کنم و خم به ابرو نیاورم. اما در این یک سال که با این استاد عزیز رابطه‎های گاهاً کاری دارم می‎فهمم چقدر فرق است بین کسی که در بحث ارتباط آشنایی به قواعد اصولی آن دارد از جمله اینکه تو خانم باشی و احترام یکی از شاخصه‎های اصلی هر ارتباطی تعریف شود و چقدر خوب که کسانی هستند که هیچ‎گاه به خودشان اجازه نمی‎دهند تا بخواهند از این مرز خارج شوند و حرمت ادب و نزاکت را رعایت می کنند. اما خوب شرایط همیشه به یک صورت نیست و آدمها گاهی در زندگیت حضور پیدا می‎کنند تا بتوانی رفتارهای خوب از بد را تشخیص بدهی.

تازه یاد گرفته‎ام بودن در جایی که احترام و عزت و توانمندی‎هایت قابل تقدیر است و همه‎ی اعضای یک گروه نگاه و هدف‎شان متمرکز بر روی مقصد باشد دیگر هیچ چیز اهمیت ندارد و اگر گروهی متشکل از افراد متخصص و با شخصیت های رفتاری درست باشد، هم توانایی‎های تو درک می‎شود و هم به واسطه‎ی این توانمندی‎ها، موقعیت‎های اجتماعی متفاوتی خواهی داشت و رتبه‎های شغلی و ترفیع درجه به همان نسبت برای تو تعریف خواهد شد.

از آن طرف هم دیده‎ام افرادی را که توانمندی‎های بالقوه‎ای ندارند اما متاسفانه آنقدر دچار غرور و تکبر می‎شوند که همین مانع از پیشرفت و محبوبیت آنها می‎شود.همیشه این روایت یادم هست که سالها قبل از یکی از اساتید اخلاقم شنیدم که در روز قیامت هر فردی به واسطهی رفتارهایی که داشته به شکلی محشور میشود. جالب بود می گفتند افراد مغرور به شکل مورچه محشور میشوند تا در زیرپای دیگران به عمل خود واقف شوند. همیشه سعی کردم به واسطه ی این روایت غرور را از خودم دور کنم.

چه خوب که با افرادی ارتباط برقرار کنیم و آنها را وارد جریان‎های زندگی‎مان گردانیم که افرادی با فرهنگ و درک بالای اجتماعی باشند تا در روابط‎مان آسیبی متوجه ما نشود.

روزتان بخیر و شادی...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ مرداد ۹۵ ، ۰۵:۳۴
mina nikseresht
شنبه, ۱۶ مرداد ۱۳۹۵، ۰۲:۲۸ ب.ظ

تحمل و صبوری بزرگترین فاکتور موفقیت است



زندگی همین روزهای گرم چله تابستان است. همین فرصت هاست که دوست داری از پیادروهای داغ و سوزان این روزها، بسرعت فرار کنی و به سایه درختان پناه ببری. تحمل همین روزهای گرم است که تو را به روزهایی می‎رساند که این روزها به دنبال اهدافت میدویدی . پس چه خوب که که شکایت نکنیم و باز هم سپاسگزار لحظه‎های سخت زندگی‎مان باشیم.

 



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ مرداد ۹۵ ، ۱۴:۲۸
mina nikseresht
چهارشنبه, ۳۰ تیر ۱۳۹۵، ۱۱:۲۵ ق.ظ

روزنوشت 1: بهترین دوست را انتخاب کن

دوستان عزیز و موفق من سلام؛

لازمه‎ی موفقیت و تغییر مثبت، داشتن دوستانی است که مانع جدی در مقابل حرکت‎های تو نباشند.

اگر در اطرافتان کسانی هستند که همواره باعث اتلاف وقت شما در هر زمینه‎ای می‎شوند، شهامت به خرج دهید و آنها را از دایره‎ی زندگی‎تان خارج کنید.

با کسانی نشست و برخاست کنید که همسو با ارزش‎ها و رفتارهای موفقیت‎آمیز شما هستند. برای هر روزشان برنامه‎ریزی و هدف دارند و نظم زندگی شما را به واسطه‎ی عادت‎های اشتباه‎شان بهم نمی‎ریزند.

داشتن همنشین موفق، یکی از اصول ساده و مهم برای رسیدن ما به یک تحول پایدار است.

برایتان روز چهارشنبه ی خوبی را آرزو دارم. امید که از فرصت امروز بهترین استفاده را بکنید.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ تیر ۹۵ ، ۱۱:۲۵
mina nikseresht