روان سالم تر

مشخصات بلاگ
روان سالم تر

امروزه نیاز به تغییر لازمه ی داشتن یک زندگی موفق است. افرادی که همه روزه تصمیم به تغییر می گیرند تا امروزشان با دیروزی که رفته است و فردایی که نیامده متفاوت باشد افرادی هستند که تغییر و تحول را لازمه ی رشد و داشتن یک زندگی سالم و شاد می دانند.
این وبلاگ به شما کمک خواهد کرد تا تغییری هرچند کوچک در زندگی خودتان ایجاد کنید. خوشحال می شوم به عنوان یک راهنما سهمی در زندگی تان برای تغییر داشته باشم.
با آرزوی موفقیت برای شما

بایگانی
آخرین نظرات

داشتیم با هم در مورد افکار خودآیند صحبت می کردیم. اینکه افکار خودآیند چه اثری در ذهنیت ما و برداشت های روزانه ی ما از اتفاقات دارد.

افکار خودآیند، کوتاه و مجمل هستند.

معمولاً این افکار در قالب چندکلمه و در قالب عبارت های تلگرافی ظاهر می شوند: « تنها... بیمار... طاقت ندارم... سرطان.... فایده ای نداره...» یک کلمه با یک جمله ی کوتاه به عنوان برچسبی برای مجموعه ای از خاطرات دردناک، ترس ها یا خودنکوهی عمل می کنند.

یک فکر خودآیند لزوماً همیشه در قالب کلمات ظاهر نمی شود. بلکه می تواند به صورت یک تصویر ذهنی کوتاه و مختصر یا به صورت صدا، بویایی یا هر احساس جمعی خودش را نشان دهد. زنی که از بلندی می ترسید برای چند لحظه این تصویر به ذهنش خطور کرد: « زمین کج شده و او در حال لغزیدن به سمت پنجره است.» هر زمان این خانم به طبقه ی سوم می رسید این خیال پردازی گذرا باعث فراخوانی اضطراب شدیدی در او می شد.

گاهی افکار خودآیند ممکن است در قالب مرور وقایع گذشته ظاهر شوند. زن افسرده ای مدام تصویر در ورودی یکی از مراکز خرید به ذهنش خطور می کرد زیرا در همین مکان بود که همسرش به او گفت خیال جدا شدن از او را دارد. تجسم این مکان کافی بود تا تمام احساس های مربوط به این فقدان در او زنده شود.

گاهی اوقات نیز افکار خودآیند به صورت دانش شهودی ظاهر می شوند که هیچ کلمه، تصویر یا برداشتی همراه آنها نبوده است. مثل سرآشپزی که به شدت به توانایی خودش شک داشت و فقط می دانست که تلاش او برای ارتقاء شغلی، مشت بر سندان کوفتن است.

افکار خودآیند تقریباً همیشه قابل باورند

ما تقریباً به این افکار اعتقاد داریم و اصلاً به عقل ستیزی آنها نمی اندیشیم. به عنوان مثال مردی که پس از درخواست طلاق همسرش دچار غضب و خشم شدیدی می شود، درست در همان لحظه اعتقاد راسخ دارد که همسرش به خاطر بی عرضگی ایشان، درخواست طلاق داده است.

اعتقاد ما به افکار خودآیند مثل برداشت های حسی ماست. شما سخت به واقعیت افکار خودآیند می چسبید درست مثل اینکه صدا یا نوری را در جهان واقعی دیده اید. اگر شما مردی را ببنید که سوار ماشین گران قیمتی می شود بلافاصله این فکر به ذهن تان خطور می کند: « او مرد پولداری است و این قدر پُز و افاده دارد که انگار از دماغ فیل افتاده است.» شما قضاوت خودتان درباره ی این فرد را دقیقاً همان قدر واقعی می پندارید که بخواهید از درست بودن قضاوت خود درباره ی رنگ آن ماشین دفاع کنید.

افکار خودآیند به صورت خودانگیخته تجربه می شوند.

شما به این دلیل به افکار خودآیند اعتقاد دارید چون خود به خود وارد ذهن تان می شوند. به نظر می رسد که این افکار خود به خود در قبال وقایع پیرامون به وجود می آیند و ناگهان وارد ذهن شما می شوند. مچ گیری این افکار، کار دشواری است چه برسد به اینکه بخواهید آنها را در ترازوی عقل وخرد بگذارید.

افکار خودآیند اغلب در قالب «بایدگویی»، «اجبارگویی» و «حتماًگویی» ظاهر می شوند.

زنی که اخیرا همسرش فوت کرده است با خودش فکر کرد « تو باید گلیمت را از آب بیرون بکشی و نباید سربار زندگی دیگران شوی.» هر زمان که این افکار به ذهنش متبادر می شدند، احساس ناامیدی سرتاپای وجودش را فرا می گرفت. انسان ها با «بایدگویی» هایشان سخت در عذاب و گرفتاری می افتند مثل « من باید خوشبخت باشم»، « من باید شور و حال بیشتری داشته باشم« من باید خلاق، مسئولیت پذیر، سخاوتمند و مهربان باشم. تکرار «بایدگویی» احساس گناه یا کم ارزشی را در شما دامن می زند.

جنگ با «بایدگویی» دشوار است. به این دلیل که عملکرد آنها واقعاً در گذشته ارزش انطباقی داشته است و در حال حاضر نیز ارزش انطباقی دارد. این بایدها برای زندگی قواعد ساده ای فراهم کرده اند و در گذشته مؤثر بوده اند. آنها در شرایط استرس زا، ارزش بقایی دارند و به سادگی می توانید از آنها استفاده کنید. زمانی سر و کله ی مشکلات پیدا می شود که این بایدگویی ها، خودآیند می شوند. به گونه ای که فرصت تجزیه و تحلیل آنها را پیدا نمی کنید و چنان پایدار می شوند که نمی توانید برای کنار آمدن با موقعیت ها، این بایدگویی ها را تعدیل کنید.

افکار خودآیند تمایل دارند وقایع را افتضاح جلوه دهند.

این افکار معمولاً در هر حادثه ای به دنبال فاجعه یا خطر می گردند و همیشه انتظار دارند بدترین حالت ممکن اتفاق بیفتد. یک دردل معمولی را نشانه ای از سرطان در نظر می گیرند و کم توجهی معشوق را دلیل بر خیانت یا دوست نداشتن تلقی می کنند. جالب اینکه « افتضاح سازی، آبشخور اصلی اضطراب است.»

جنگ با تفکر افتضاح ساز، سخت است به این دلیل که عملکرد این توع تفکر انطباقی است. این افکار به شما کمک می کنند تا آینده را پیش بینی کنید و برای بدترین حالت ممکن آماده شوید.

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی